پرسمان قرآنی نبوت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'علامه طباطبايى' به 'علامه طباطبايى') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
#پرسشها و پاسخهاى مطرح شده در اثر حاضر از نظر كيفيت يكسان نيست بهطورىكه برخى ساده هستند <ref>متن كتاب، ص 53- 54</ref> و بعضى متوسط <ref>همان، ص 120- 121</ref> و برخى پيچيده و فنى <ref>همان، ص 104- 106</ref> هستند. | #پرسشها و پاسخهاى مطرح شده در اثر حاضر از نظر كيفيت يكسان نيست بهطورىكه برخى ساده هستند <ref>متن كتاب، ص 53- 54</ref> و بعضى متوسط <ref>همان، ص 120- 121</ref> و برخى پيچيده و فنى <ref>همان، ص 104- 106</ref> هستند. | ||
#نويسنده در پاسخگويى به پرسشهاى مطرح شده در اثر حاضر، براى آنكه ذهن خواننده مشوّش نشود در همه موارد فقط پاسخ صحيح را نوشته و غالباً از ورود به مباحث اختلافى و بيان ساير اقوال خوددارى كرده است. بنابراين جويندگان مباحث تفصيلى و دقيقتر شايسته است به كتابهاى تخصصىتر مراجعه كنند. البته نويسنده گاهى افزون بر توضيح پاسخ صحيح به صورت مختصر به نظرهاى ديگر هم پرداخته و تفصيل بحث را به منابع ديگر ارجاع داده است. <ref>مثلاً در بحث جسمانى يا روحانى بودن معراج: همان، ص 170- 174</ref>. | #نويسنده در پاسخگويى به پرسشهاى مطرح شده در اثر حاضر، براى آنكه ذهن خواننده مشوّش نشود در همه موارد فقط پاسخ صحيح را نوشته و غالباً از ورود به مباحث اختلافى و بيان ساير اقوال خوددارى كرده است. بنابراين جويندگان مباحث تفصيلى و دقيقتر شايسته است به كتابهاى تخصصىتر مراجعه كنند. البته نويسنده گاهى افزون بر توضيح پاسخ صحيح به صورت مختصر به نظرهاى ديگر هم پرداخته و تفصيل بحث را به منابع ديگر ارجاع داده است. <ref>مثلاً در بحث جسمانى يا روحانى بودن معراج: همان، ص 170- 174</ref>. | ||
#نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا اينكه حضرت يوسف (ع) در زندان از ياد پروردگارش غافل شد، ترك اولى است؟»، نكته جالبى نوشته است: برخى از اين آيه ''' "وَ قَالَ لِلَّذِى ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِى عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِى السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ '''<ref>يوسف/ 42</ref>. استفاده كردهاند كه يوسف در زندان از ياد پروردگارش غافل ماند و منشأ اين برداشت اين است كه ضمير در جمله ''' "فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ" ''' به ساقى شاه برمىگردد يا به حضرت يوسف (ع) در ميان مفسران اختلاف است. بنابر آنكه ضمير را به يوسف(ع) بازگردانيم معناى جمله چنين ميشود: «شيطان ياد خدا را از خاطر يوسف برد و به همين دليل، براى نجات خود به غير او توسل جست» و بر اثر اين بىتوجهى مرتكب ترك اولى شد، نه گناه... ولى بنابر نظر علامه | #نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا اينكه حضرت يوسف (ع) در زندان از ياد پروردگارش غافل شد، ترك اولى است؟»، نكته جالبى نوشته است: برخى از اين آيه ''' "وَ قَالَ لِلَّذِى ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِى عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِى السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ '''<ref>يوسف/ 42</ref>. استفاده كردهاند كه يوسف در زندان از ياد پروردگارش غافل ماند و منشأ اين برداشت اين است كه ضمير در جمله ''' "فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ" ''' به ساقى شاه برمىگردد يا به حضرت يوسف (ع) در ميان مفسران اختلاف است. بنابر آنكه ضمير را به يوسف(ع) بازگردانيم معناى جمله چنين ميشود: «شيطان ياد خدا را از خاطر يوسف برد و به همين دليل، براى نجات خود به غير او توسل جست» و بر اثر اين بىتوجهى مرتكب ترك اولى شد، نه گناه... ولى بنابر نظر [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، ضمير به «الذي» بر مىگردد و معناى جمله اين است كه شيطان از ياد رفيق زندانى يوسف محو كرد كه نزد ربّش از يوسف(ع) سخن به ميان آورد و همين فراموشى باعث شد كه يوسف(ع) چند سالى در زندان بماند <ref>همان، ص 100- 101</ref>. | ||
#نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا افسانه غرانيق صحت دارد؟» نوشته است: اين افسانه را هيچ يك از محققان علماى اسلام نپذيرفته و آن را خرافهاى بيش ندانستهاند و دلايلى عقلى، قرآنى و روايى بر نادرست بودن آن آوردهاند. فخر رازى در ذيل آيه 52 حج، پس از نقل اين داستان و تصريح به واقعيت نداشتن آن، هفت آيه بر نادرستى آن ذكر ميكند و پس از ذكر آيات، روايات و دلايل عقلى نيز بر نادرستى اين داستان مىآورد <ref>همان، ص 183- 184</ref>. | #نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا افسانه غرانيق صحت دارد؟» نوشته است: اين افسانه را هيچ يك از محققان علماى اسلام نپذيرفته و آن را خرافهاى بيش ندانستهاند و دلايلى عقلى، قرآنى و روايى بر نادرست بودن آن آوردهاند. فخر رازى در ذيل آيه 52 حج، پس از نقل اين داستان و تصريح به واقعيت نداشتن آن، هفت آيه بر نادرستى آن ذكر ميكند و پس از ذكر آيات، روايات و دلايل عقلى نيز بر نادرستى اين داستان مىآورد <ref>همان، ص 183- 184</ref>. | ||
نسخهٔ ۲۲ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۲۰
نام کتاب | پرسمان قرآنی نبوت |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | مرکز فرهنگ و معارف قرآن (محقق)
هاشمی، علی (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 104 /ن2ﻫ2 |
موضوع | محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. در قرآن - پرسشها و پاسخها
نبوت - جنبههای قرآنی - پرسشها و پاسخها نبوت خاصه - جنبههای قرآنی - پرسشها و پاسخها |
ناشر | بوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم) |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1385 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE5011AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
پرسمان قرآنى نبوت از آثار محققين «مركز فرهنگ و معارف قرآن» است كه توسط سيّد على هاشمى (متولد 1346ش) تدوين شده است. در اين اثر بهصورت مستند و تحليلى به برخى از پرسشهاى قرآنى درباره نبوت پاسخ داده شده است. نويسنده در پاسخگويى به پرسشها، فقط پاسخ صحيح را نوشته و غالباً از ورود به مباحث اختلافى و بيان ساير اقوال خوددارى كرده است.
ساختار
كتاب حاضر از مقدمه على خراسانى مسئول مركز فرهنگ و معارف قرآن و همچنين مقدمه تدوينگر اثر و دو گفتار به ترتيب ذيل تشكيل شده است: 1- نبوت عامه، 2- نبوت خاصه. در اين اثر، شيوه بيان مباحث به صورت پژوهشى و تحليلى و همراه با استناد به منابع معتبر قديم و جديد (85 عنوان) است. كتاب به زبانى ساده و قلمى شيوا براى عموم پژوهشگران نگارش شده است.
گزارش محتوا
در مورد مباحث اين كتاب چند نكته گفتنى است:
- نويسنده در مقدمهاش بعد از توضيحاتى يادآور شده است كه اين اثر، مجموعهاى از پرسش و پاسخهاست كه در آن سعى شده كه به سؤالهايى كه از نقاط مختلف ايران درباره نبوت به مركز فرهنگ و معارف قرآن، گروه پژوهشهاى نوآمد واحد پاسخ به پرسشهاى قرآنى رسيده پاسخ دهد. دراينباره كتابها و مقالههاى فراوانى نگاشتهاند امّا ويژگىهاى اين مجموعه كه آن را از آثار ديگر جدا مىسازد، افزون بر اختصار و عرضه در قالب پرسش و پاسخ، عبارت از پاسخگويى به پرسشهاى واقعى جامعه با استفاده از آيات قرآن كريم است [۱].
- پرسشها و پاسخهاى مطرح شده در اثر حاضر از نظر كيفيت يكسان نيست بهطورىكه برخى ساده هستند [۲] و بعضى متوسط [۳] و برخى پيچيده و فنى [۴] هستند.
- نويسنده در پاسخگويى به پرسشهاى مطرح شده در اثر حاضر، براى آنكه ذهن خواننده مشوّش نشود در همه موارد فقط پاسخ صحيح را نوشته و غالباً از ورود به مباحث اختلافى و بيان ساير اقوال خوددارى كرده است. بنابراين جويندگان مباحث تفصيلى و دقيقتر شايسته است به كتابهاى تخصصىتر مراجعه كنند. البته نويسنده گاهى افزون بر توضيح پاسخ صحيح به صورت مختصر به نظرهاى ديگر هم پرداخته و تفصيل بحث را به منابع ديگر ارجاع داده است. [۵].
- نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا اينكه حضرت يوسف (ع) در زندان از ياد پروردگارش غافل شد، ترك اولى است؟»، نكته جالبى نوشته است: برخى از اين آيه "وَ قَالَ لِلَّذِى ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِى عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِى السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ [۶]. استفاده كردهاند كه يوسف در زندان از ياد پروردگارش غافل ماند و منشأ اين برداشت اين است كه ضمير در جمله "فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ" به ساقى شاه برمىگردد يا به حضرت يوسف (ع) در ميان مفسران اختلاف است. بنابر آنكه ضمير را به يوسف(ع) بازگردانيم معناى جمله چنين ميشود: «شيطان ياد خدا را از خاطر يوسف برد و به همين دليل، براى نجات خود به غير او توسل جست» و بر اثر اين بىتوجهى مرتكب ترك اولى شد، نه گناه... ولى بنابر نظر علامه طباطبايى، ضمير به «الذي» بر مىگردد و معناى جمله اين است كه شيطان از ياد رفيق زندانى يوسف محو كرد كه نزد ربّش از يوسف(ع) سخن به ميان آورد و همين فراموشى باعث شد كه يوسف(ع) چند سالى در زندان بماند [۷].
- نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه «آيا افسانه غرانيق صحت دارد؟» نوشته است: اين افسانه را هيچ يك از محققان علماى اسلام نپذيرفته و آن را خرافهاى بيش ندانستهاند و دلايلى عقلى، قرآنى و روايى بر نادرست بودن آن آوردهاند. فخر رازى در ذيل آيه 52 حج، پس از نقل اين داستان و تصريح به واقعيت نداشتن آن، هفت آيه بر نادرستى آن ذكر ميكند و پس از ذكر آيات، روايات و دلايل عقلى نيز بر نادرستى اين داستان مىآورد [۸].
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع در انتهاى كتاب آمده است. در فهرست منابع، مشخصات كتابهاى مورد استفاده بهصورت كامل ذكر شده است؛ جز آنكه در مواردى به نام كتاب و نويسنده اكتفا شده و ساير اطلاعات كتابشناختى فراموش شده است. غالب پاورقىهاى كتاب به صورت استنادى است و در آن نام و نشان سورهها، آيات و روايات و يا نام و شماره جلد و صفحه كتابها ذكر شده است. همچنين نويسنده گاه به نشريات علمى نيز استناد كرده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.