چهل حدیث حج: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (Yqorbani@noornet.net صفحهٔ چهل حديث حج را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به چهل حدیث حج منتقل کرد)
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:


    1. در مقدمه نويسنده چنين آمده است: «... براى بيان مسائل ظاهر و باطن حج، آيات فراوانى در كتاب حق آمده و روايات بسيار مهمى در معتبرترين كتب حديث ضبط شده است. از آنجا كه فرصت زائر در زمان حج، اندك و ظرفيت قلبى و معنوى بسيارى از مسافران راه عشق، محدود است و كسى را وقت مطالعه و دقت در آن همه آيه و روايت نيست، بعثه مقام معظم رهبرى، از اينجانب درخواست كرد تا چهل حديث در رابطه با اين حقيقت عرشى و معنوى بنويسم و توضيح بدهم تا مسافران راه حق و فضيلت و مسير عشق و معرفت بيش از پيش با برنامه‌هاى باطنى و اخلاقى و عرفانى حج آشنا شوند...» (مقدمه كتاب، ص5-7).
    1. در مقدمه نويسنده چنين آمده است: «... براى بيان مسائل ظاهر و باطن حج، آيات فراوانى در كتاب حق آمده و روايات بسيار مهمى در معتبرترين كتب حديث ضبط شده است. از آنجا كه فرصت زائر در زمان حج، اندك و ظرفيت قلبى و معنوى بسيارى از مسافران راه عشق، محدود است و كسى را وقت مطالعه و دقت در آن همه آيه و روايت نيست، بعثه مقام معظم رهبرى، از اينجانب درخواست كرد تا چهل حديث در رابطه با اين حقيقت عرشى و معنوى بنويسم و توضيح بدهم تا مسافران راه حق و فضيلت و مسير عشق و معرفت بيش از پيش با برنامه‌هاى باطنى و اخلاقى و عرفانى حج آشنا شوند...» <ref>مقدمه كتاب، ص5-7</ref>.


    2. حيات بدون دعا، زندگى منهاى اشك و زارى، حيات جمادى است. نياز انسان به دعا نيازى مبرم و احتياجش به گريه و زارى در پيشگاه حق احتياجى طبيعى است.
    2. حيات بدون دعا، زندگى منهاى اشك و زارى، حيات جمادى است. نياز انسان به دعا نيازى مبرم و احتياجش به گريه و زارى در پيشگاه حق احتياجى طبيعى است.
    خط ۷۸: خط ۷۸:
    |}.
    |}.


    آن‌كه نسبت به دعا كبر ورزد، آن‌كه احساس نياز به دعا نكند، آن‌كه خود را محتاج به انابه و تضرع نداند، از گروه مستكبران و به فرموده كتاب حق، مستحق عذاب الهى است... (ر.ك: متن كتاب، ص33).
    آن‌كه نسبت به دعا كبر ورزد، آن‌كه احساس نياز به دعا نكند، آن‌كه خود را محتاج به انابه و تضرع نداند، از گروه مستكبران و به فرموده كتاب حق، مستحق عذاب الهى است... <ref>ر.ك: متن كتاب، ص33</ref>.


    3. جمله عرشى و ملكوتىِ «دنيا مزرعه آخرت است» از رسول الهى، معروف و مشهور مى‌باشد. آرى آخرتِ آباد، ثمره دنياى حلال و معادِ پاك ميوه مال حلال و عمل صالح و اخلاق حسنه است... حضرت باقر(ع) فرمود: آن‌كه از چهار طريق مال و ثروت به دست آورد، چهار عمل از او پذيرفته نخواهد شد؛ آن‌كه از طريق غش در معامله و ربا و خيانت و سرقت كسب مال كند، زكات و صدقه و حج و عمره او در پيشگاه حق قبول نمى‌شود و نيز فرمود: خداوند حج و عمره‌اى كه مخارجش از مال حرام تأمين شده نمى‌پذيرد (ر.ك: همان، ص66-70).
    3. جمله عرشى و ملكوتىِ «دنيا مزرعه آخرت است» از رسول الهى، معروف و مشهور مى‌باشد. آرى آخرتِ آباد، ثمره دنياى حلال و معادِ پاك ميوه مال حلال و عمل صالح و اخلاق حسنه است... حضرت باقر(ع) فرمود: آن‌كه از چهار طريق مال و ثروت به دست آورد، چهار عمل از او پذيرفته نخواهد شد؛ آن‌كه از طريق غش در معامله و ربا و خيانت و سرقت كسب مال كند، زكات و صدقه و حج و عمره او در پيشگاه حق قبول نمى‌شود و نيز فرمود: خداوند حج و عمره‌اى كه مخارجش از مال حرام تأمين شده نمى‌پذيرد <ref>ر.ك: همان، ص66-70</ref>.


    4. حِجر اسماعيل كه در دامن بيت و داخل مطاف است، محل زندگى هاجر، آن انسان والا و كم‌نظير و جايگاه زندگى اسماعيل، آن نمونه اعلاى انسانيت و اقامه‌كننده نماز و اداكننده زكات و وفادار به پيمان و آن شخصيتى است كه خداوند عزيز در قرآن مجيد، او را «صادق الوعد» ستوده و نسبت به او اعلام رضايت فرموده است؛ آن بزرگ‌پيامبرى كه زن و فرزند را به نماز و عبادت خدا دعوت مى‌كرد و در كنار بيت زندگى را به عبادت و مناجات و خدمت به مردم منطقه و تربيت عباد حق مى‌گذراند. حجر اسماعيل، بنا بر مشهور، مدفن عده‌اى از انبيا و سفراى حق و محل دفن هاجر و اسماعيل است. امامان شيعه در آن محل به عبادت و مناجات با قاضى‌الحاجات مى‌پرداختند و به دعا و راز و نياز در آن مكان شريف اصرار داشتند... على بن مزيد مى‌گويد: «حضرت صادق(ع) را در حجر اسماعيل زير ناودان ديدم كه متوجه بيت بود و دو دست به دعا برداشته، به محضر حق عرضه مى‌داشت: الهى به ناتوانيم و اندك چاره‌ام رحم كن. الهى رحمت دنيا و آخرتت را بر من نازل فرما و از روزى واسعت بر من زياد گردان و شر فاسقان جن و انس را و فاسقان عرب و عجم را از من دور كن. خدايا روزيم را وسعت ده و بر من تنگ مگير. الهى به من رحمت آور و مرا عذاب مكن. از من راضى شو و بر من غضب منما. به‌حقيقت كه شنونده دعايى و نزديكى و اجابت‌كننده خواسته بندگانى (ر.ك: همان، ص91).
    4. حِجر اسماعيل كه در دامن بيت و داخل مطاف است، محل زندگى هاجر، آن انسان والا و كم‌نظير و جايگاه زندگى اسماعيل، آن نمونه اعلاى انسانيت و اقامه‌كننده نماز و اداكننده زكات و وفادار به پيمان و آن شخصيتى است كه خداوند عزيز در قرآن مجيد، او را «صادق الوعد» ستوده و نسبت به او اعلام رضايت فرموده است؛ آن بزرگ‌پيامبرى كه زن و فرزند را به نماز و عبادت خدا دعوت مى‌كرد و در كنار بيت زندگى را به عبادت و مناجات و خدمت به مردم منطقه و تربيت عباد حق مى‌گذراند. حجر اسماعيل، بنا بر مشهور، مدفن عده‌اى از انبيا و سفراى حق و محل دفن هاجر و اسماعيل است. امامان شيعه در آن محل به عبادت و مناجات با قاضى‌الحاجات مى‌پرداختند و به دعا و راز و نياز در آن مكان شريف اصرار داشتند... على بن مزيد مى‌گويد: «حضرت صادق(ع) را در حجر اسماعيل زير ناودان ديدم كه متوجه بيت بود و دو دست به دعا برداشته، به محضر حق عرضه مى‌داشت: الهى به ناتوانيم و اندك چاره‌ام رحم كن. الهى رحمت دنيا و آخرتت را بر من نازل فرما و از روزى واسعت بر من زياد گردان و شر فاسقان جن و انس را و فاسقان عرب و عجم را از من دور كن. خدايا روزيم را وسعت ده و بر من تنگ مگير. الهى به من رحمت آور و مرا عذاب مكن. از من راضى شو و بر من غضب منما. به‌حقيقت كه شنونده دعايى و نزديكى و اجابت‌كننده خواسته بندگانى <ref>ر.ك: همان، ص91</ref>.


    5. انسان جامع همه استعدادهاست. قواى روحانى و ملكوتى، در حدى كه انسان را به عالى‌ترين مدارج كمال برساند، در انسان قرار داده شده. ظرف رسيدن به كمالات و حقايق همين دنيايى است كه انسان در آن زندگى مى‌كند و زندگى دنيا همراه با تبعاتى همانند جسم، غريزه، شهوت، خوردن و آشاميدن و پوشيدن و كسب و كار و تجارت و كوشش است. رابطه انسان با اين امور نبايد بى‌حدومرز باشد. اگر راه شكم و شهوت بدون مرز و حد باشد، انسان به‌تدريج محكوم اين دو برنامه شده و از وجود او موجودى تبهكار و آلوده و ستمگر ساخته خواهد شد. راه جلوگيرى از بى‌حدومرز شدن شكم و شهوت فقط و فقط عبادت است؛ آن‌هم عبادتى كه وحى آن را نظام داده است... بينايان راه فرموده‌اند: «بدان كه مقصود اصلى از آفرينش انسان معرفت حق و رسيدن به عشق او و مأنوس شدن با حضرت اوست»... حضرت رضا(ع) فرمود: «حضرت صادق(ع) فرمود: چون زائر از پس اتمام برنامه‌هاى منا كوچ كند، ملكى دستش را بين دو شانه او گذارد و به او گويد زندگى را از سر بگير!» (ر.ك: همان، ص109-114).
    5. انسان جامع همه استعدادهاست. قواى روحانى و ملكوتى، در حدى كه انسان را به عالى‌ترين مدارج كمال برساند، در انسان قرار داده شده. ظرف رسيدن به كمالات و حقايق همين دنيايى است كه انسان در آن زندگى مى‌كند و زندگى دنيا همراه با تبعاتى همانند جسم، غريزه، شهوت، خوردن و آشاميدن و پوشيدن و كسب و كار و تجارت و كوشش است. رابطه انسان با اين امور نبايد بى‌حدومرز باشد. اگر راه شكم و شهوت بدون مرز و حد باشد، انسان به‌تدريج محكوم اين دو برنامه شده و از وجود او موجودى تبهكار و آلوده و ستمگر ساخته خواهد شد. راه جلوگيرى از بى‌حدومرز شدن شكم و شهوت فقط و فقط عبادت است؛ آن‌هم عبادتى كه وحى آن را نظام داده است... بينايان راه فرموده‌اند: «بدان كه مقصود اصلى از آفرينش انسان معرفت حق و رسيدن به عشق او و مأنوس شدن با حضرت اوست»... حضرت رضا(ع) فرمود: «حضرت صادق(ع) فرمود: چون زائر از پس اتمام برنامه‌هاى منا كوچ كند، ملكى دستش را بين دو شانه او گذارد و به او گويد زندگى را از سر بگير!» <ref>ر.ك: همان، ص109-114</ref>.


    6. ثواب عهده‌دار امور زائر در نبود زائر: قال علي بن الحسين(ع): «من خلف حاجاً في أهله و ماله كان له كأجره حتى كأنه يستلم الأحجار»؛ حضرت سجاد(ع) فرمود: «آن‌كه در وطن، در نبود زائر، عهده‌دار امور خانوادگى و مالى حاجى شود، اجرش مانند اجر حاجى است و حتى مانند اين است كه خود او به زيارت رفته باشد» (همان، ص138).
    6. ثواب عهده‌دار امور زائر در نبود زائر: قال علي بن الحسين(ع): «من خلف حاجاً في أهله و ماله كان له كأجره حتى كأنه يستلم الأحجار»؛ حضرت سجاد(ع) فرمود: «آن‌كه در وطن، در نبود زائر، عهده‌دار امور خانوادگى و مالى حاجى شود، اجرش مانند اجر حاجى است و حتى مانند اين است كه خود او به زيارت رفته باشد» <ref>همان، ص138</ref>.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    خط ۹۷: خط ۹۷:
    با تأسف نويسنده محترم، مشخصات و زمان و مكان و چگونگى‌هاى نگارش اثر حاضر را روشن نكرده و به همين جهت، بسيارى از پرسش‌ها در مورد پيدايش اين كتاب بى‌پاسخ مانده است.
    با تأسف نويسنده محترم، مشخصات و زمان و مكان و چگونگى‌هاى نگارش اثر حاضر را روشن نكرده و به همين جهت، بسيارى از پرسش‌ها در مورد پيدايش اين كتاب بى‌پاسخ مانده است.


    ==پانويس ==
    <references />
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==


    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.
    خط ۱۰۹: خط ۱۱۰:
    [[رده:حدیث]]
    [[رده:حدیث]]
    [[رده:متون احادیث]]
    [[رده:متون احادیث]]

    نسخهٔ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۱۲

    چهل حدیث حج
    نام کتاب چهل حدیث حج
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان انصاریان، حسین (نويسنده)
    زبان فارسی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏143‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏چ‎‏9
    موضوع احادیث شیعه - قرن 14

    اربعینات - قرن 14

    حج

    ناشر مشعر
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1374 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE12803AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    «چهل حديث حج»، اثر حسين انصاريان (متولد خوانسار، 1323ش) است كه نويسنده در آن، تعدادى از روايات اهل‌بيت عصمت و طهارت(ع) را در زمينه حكمت‌ها و اسرار مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج به‌صورت تحليلى توضيح داده است.

    ساختار

    كتاب حاضر، از مقدمه نويسنده و متن اصلى تشكيل شده است.

    نويسنده محترم در كتاب حاضر، احاديث را شماره‌گذارى كرده و تعداد چهل حديث را شرح داده است.

    روش نويسنده در اين اثر، استنادى و تحليلى است و گرايش موعظه‌اى، اخلاقى و عرفانى بر آن غلبه دارد.

    گزارش محتوا

    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:

    1. در مقدمه نويسنده چنين آمده است: «... براى بيان مسائل ظاهر و باطن حج، آيات فراوانى در كتاب حق آمده و روايات بسيار مهمى در معتبرترين كتب حديث ضبط شده است. از آنجا كه فرصت زائر در زمان حج، اندك و ظرفيت قلبى و معنوى بسيارى از مسافران راه عشق، محدود است و كسى را وقت مطالعه و دقت در آن همه آيه و روايت نيست، بعثه مقام معظم رهبرى، از اينجانب درخواست كرد تا چهل حديث در رابطه با اين حقيقت عرشى و معنوى بنويسم و توضيح بدهم تا مسافران راه حق و فضيلت و مسير عشق و معرفت بيش از پيش با برنامه‌هاى باطنى و اخلاقى و عرفانى حج آشنا شوند...» [۱].

    2. حيات بدون دعا، زندگى منهاى اشك و زارى، حيات جمادى است. نياز انسان به دعا نيازى مبرم و احتياجش به گريه و زارى در پيشگاه حق احتياجى طبيعى است.

    گريه بر هر درد بى‌درمان دواست چشم گريان چشمه فيض خداست

    .

    تا نگريد طفل كى نوشد لبن تا نگريد ابر كى رويد چمن

    .

    تا نگريد طفلك حلوافروش ديگ بخشايش نمى‌آيد به جوش

    .

    آن‌كه نسبت به دعا كبر ورزد، آن‌كه احساس نياز به دعا نكند، آن‌كه خود را محتاج به انابه و تضرع نداند، از گروه مستكبران و به فرموده كتاب حق، مستحق عذاب الهى است... [۲].

    3. جمله عرشى و ملكوتىِ «دنيا مزرعه آخرت است» از رسول الهى، معروف و مشهور مى‌باشد. آرى آخرتِ آباد، ثمره دنياى حلال و معادِ پاك ميوه مال حلال و عمل صالح و اخلاق حسنه است... حضرت باقر(ع) فرمود: آن‌كه از چهار طريق مال و ثروت به دست آورد، چهار عمل از او پذيرفته نخواهد شد؛ آن‌كه از طريق غش در معامله و ربا و خيانت و سرقت كسب مال كند، زكات و صدقه و حج و عمره او در پيشگاه حق قبول نمى‌شود و نيز فرمود: خداوند حج و عمره‌اى كه مخارجش از مال حرام تأمين شده نمى‌پذيرد [۳].

    4. حِجر اسماعيل كه در دامن بيت و داخل مطاف است، محل زندگى هاجر، آن انسان والا و كم‌نظير و جايگاه زندگى اسماعيل، آن نمونه اعلاى انسانيت و اقامه‌كننده نماز و اداكننده زكات و وفادار به پيمان و آن شخصيتى است كه خداوند عزيز در قرآن مجيد، او را «صادق الوعد» ستوده و نسبت به او اعلام رضايت فرموده است؛ آن بزرگ‌پيامبرى كه زن و فرزند را به نماز و عبادت خدا دعوت مى‌كرد و در كنار بيت زندگى را به عبادت و مناجات و خدمت به مردم منطقه و تربيت عباد حق مى‌گذراند. حجر اسماعيل، بنا بر مشهور، مدفن عده‌اى از انبيا و سفراى حق و محل دفن هاجر و اسماعيل است. امامان شيعه در آن محل به عبادت و مناجات با قاضى‌الحاجات مى‌پرداختند و به دعا و راز و نياز در آن مكان شريف اصرار داشتند... على بن مزيد مى‌گويد: «حضرت صادق(ع) را در حجر اسماعيل زير ناودان ديدم كه متوجه بيت بود و دو دست به دعا برداشته، به محضر حق عرضه مى‌داشت: الهى به ناتوانيم و اندك چاره‌ام رحم كن. الهى رحمت دنيا و آخرتت را بر من نازل فرما و از روزى واسعت بر من زياد گردان و شر فاسقان جن و انس را و فاسقان عرب و عجم را از من دور كن. خدايا روزيم را وسعت ده و بر من تنگ مگير. الهى به من رحمت آور و مرا عذاب مكن. از من راضى شو و بر من غضب منما. به‌حقيقت كه شنونده دعايى و نزديكى و اجابت‌كننده خواسته بندگانى [۴].

    5. انسان جامع همه استعدادهاست. قواى روحانى و ملكوتى، در حدى كه انسان را به عالى‌ترين مدارج كمال برساند، در انسان قرار داده شده. ظرف رسيدن به كمالات و حقايق همين دنيايى است كه انسان در آن زندگى مى‌كند و زندگى دنيا همراه با تبعاتى همانند جسم، غريزه، شهوت، خوردن و آشاميدن و پوشيدن و كسب و كار و تجارت و كوشش است. رابطه انسان با اين امور نبايد بى‌حدومرز باشد. اگر راه شكم و شهوت بدون مرز و حد باشد، انسان به‌تدريج محكوم اين دو برنامه شده و از وجود او موجودى تبهكار و آلوده و ستمگر ساخته خواهد شد. راه جلوگيرى از بى‌حدومرز شدن شكم و شهوت فقط و فقط عبادت است؛ آن‌هم عبادتى كه وحى آن را نظام داده است... بينايان راه فرموده‌اند: «بدان كه مقصود اصلى از آفرينش انسان معرفت حق و رسيدن به عشق او و مأنوس شدن با حضرت اوست»... حضرت رضا(ع) فرمود: «حضرت صادق(ع) فرمود: چون زائر از پس اتمام برنامه‌هاى منا كوچ كند، ملكى دستش را بين دو شانه او گذارد و به او گويد زندگى را از سر بگير!» [۵].

    6. ثواب عهده‌دار امور زائر در نبود زائر: قال علي بن الحسين(ع): «من خلف حاجاً في أهله و ماله كان له كأجره حتى كأنه يستلم الأحجار»؛ حضرت سجاد(ع) فرمود: «آن‌كه در وطن، در نبود زائر، عهده‌دار امور خانوادگى و مالى حاجى شود، اجرش مانند اجر حاجى است و حتى مانند اين است كه خود او به زيارت رفته باشد» [۶].

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در پايان آن ذكر شده، ولى متأسفانه فهرست‌هاى فنى و حتى فهرست منابع نيز فراهم نشده است.

    اين اثر، مستند است و نويسنده، ارجاعات و استناداتش را به‌صورت پاورقى آورده است.

    با تأسف نويسنده محترم، مشخصات و زمان و مكان و چگونگى‌هاى نگارش اثر حاضر را روشن نكرده و به همين جهت، بسيارى از پرسش‌ها در مورد پيدايش اين كتاب بى‌پاسخ مانده است.

    پانويس

    1. مقدمه كتاب، ص5-7
    2. ر.ك: متن كتاب، ص33
    3. ر.ك: همان، ص66-70
    4. ر.ك: همان، ص91
    5. ر.ك: همان، ص109-114
    6. همان، ص138

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها