الضروري في أصول الفقه أو مختصر المستصفی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
}} | }} | ||
'''الضروري في أصول الفقه أو مختصر المستصفی'''، اثر ابوالولید محمد بن احمد بن رشد | '''الضروري في أصول الفقه أو مختصر المستصفی'''، اثر [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابوالولید محمد بن احمد بن رشد اندلسی]]، معروف به [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] (متوفی 595ق)، خلاصه «المستصفی من علم الأصول» ابوحامد غزالی است. مقدمه و تحقیق این اثر به قلم [[علوی، جمال الدین|جمالالدین علوی]] است. | ||
کتاب مشتمل بر مقدمههایی به قلم محمد علال سیناصر و جمالالدین علوی و دارای چهار جزء است. هر جزء نیز حاوی فصول یا اقوال و مسائلی است. | کتاب مشتمل بر مقدمههایی به قلم [[سيناصر، محمد علال|محمد علال سیناصر]] و [[علوی، جمال الدین|جمالالدین علوی]] و دارای چهار جزء است. هر جزء نیز حاوی فصول یا اقوال و مسائلی است. | ||
«مختصر المستصفی» در میان آثار ابن رشد ارزش و جایگاه خاصی دارد؛ زیرا این تنها اثر اساسی فقهی - اصولی است که به لطف تحقیق استاد جمالالدین علوی در دست ماست و با اطمینان میتوان از آن تصورات و دیدگاههای ابن رشد در رابطه با علم اصول فقه را به دست آورد؛ تصوراتی که با اندیشه و تأمل او در | «مختصر المستصفی» در میان آثار ابن رشد ارزش و جایگاه خاصی دارد؛ زیرا این تنها اثر اساسی فقهی - اصولی است که به لطف تحقیق استاد [[علوی، جمال الدین|جمالالدین علوی]] در دست ماست و با اطمینان میتوان از آن تصورات و دیدگاههای [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در رابطه با علم اصول فقه را به دست آورد؛ تصوراتی که با اندیشه و تأمل او در «[[المستصفی من علم الأصول]]» [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالی]] تبلور یافته است<ref>ر.ک: تصدیر، ص8</ref> | ||
ابن رشد در | [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در مقدمه مختصر بهصراحت میگوید که قصد دارد برای تثبیت و تعمیق در ذهن خودش و به جهت یادآوری، از کتاب [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالی]] در اصول فقه معروف به «المستصفی» خلاصه بسندهای از مباحث ضروری و اجتنابناپذیر در این علم را فراهم آورد. او در نگارش این اثر از شیوه علمای علم اصول پیروی کرده و از آن جهت که تطویل و قلمفرسایی را حذف کرده «مختصر» و از آن جهت که مباحث را تکمیل کرده «مخترع» و ابتکاری است<ref>ر.ک: همان، ص9-8</ref>. | ||
ابن رشد به پاکسازی اصول فقه از منطق بسنده نکرده است، بلکه سعی کرده که اصول فقه را از متعلقات دیگری که آنها را خارج از آن دانسته هم بزداید؛ این پاکسازی را میتوان در سه محصور تصور کرد: | [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در ابتدا توضیح داده است که شیوه او در تعامل با نص [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، تهذیبی، تتمیمی و تکمیلی است. اولین اعتراض [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] بر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] به آمیختن اصول فقه با منطق است. او معتقد است [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در مقدمه المستصفی - که آن را به منطق اختصاص داده - افراط و اهمال کرده است؛ بدین معنا که علم منطق جایگاهی دارد و اصول فقه جای طرح منطق نیست<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>. | ||
# بازگرداندن اقطاب چهارگانه به یک قطب اصلی؛ | |||
ابن رشد تنها قطب سوم را مختص علم اصول میداند<ref>ر.ک: تصدیر، ص10</ref>. | [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به پاکسازی اصول فقه از منطق بسنده نکرده است، بلکه سعی کرده که اصول فقه را از متعلقات دیگری که آنها را خارج از آن دانسته هم بزداید؛ این پاکسازی را میتوان در سه محصور تصور کرد: | ||
# بازگرداندن اقطاب چهارگانه به یک قطب اصلی؛ [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] بـرحسب عناصری که در تعریف علم اصول اخذ کرده است، علم اصول را، برخلاف تقسیم و ترتیب امروزی آن، بر چهار بخش به عنوان اقطاب اربعه تقسیم کرده است: قطب اول، در ثمره (مسئله اصـولی) کـه همان حکم شرعی است. قطب دوم، در مثمر، یعنی ادلّه و منابعی که حکم شرعی از آن استنباط میگردد؛ یعنی کتاب و سنّت و اجماع و عقل. قطب سوم، در کیفیت استثمار احکام از مثمرات اصول. در این قطب [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] مـباحث الفـاظ را مطرح ساخته است. قطب چهارم، در مستثمر، یعنی مجتهد. در این قطب [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] مسائل اجتهاد و تقلید را مطرح کرده است<ref>ر.ک: گرجی، ابوالقاسم، ص145-144</ref>. | |||
[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] تنها قطب سوم را مختص علم اصول میداند<ref>ر.ک: تصدیر، ص10</ref>. | |||
# پاکسازی قطب مذکور از مطالب زائد. | # پاکسازی قطب مذکور از مطالب زائد. | ||
# جدا کردن روش اصولی از اینکه روشی دانسته شود در ضبط وجوه و احوال تحصیل مجهول از معلوم؛ چنانکه ابوحامد غزالی و بیشتر اصولیین ادعا کردهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | # جدا کردن روش اصولی از اینکه روشی دانسته شود در ضبط وجوه و احوال تحصیل مجهول از معلوم؛ چنانکه [[ابوحامد غزالی]] و بیشتر اصولیین ادعا کردهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
مغاربه و اندلسیون معاصر [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] نیز به المستصفی [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] توجه خاصی داشتهاند؛ برخی آن را تلخیص و بعضی شرح کردهاند و برخی هم به نقد و بررسی آن پرداختهاند. از جمله کسانی که به تلخیص آن اقدام کردهاند دو فقیه با نامهای ابن ابیقنون (متوفی 575ق) با کتاب «المقتضب الأشفی في اختصار المستصفی» و محمد بن عبدالحق یعمری ندرومی (متوفی 625ق)، با کتاب «مستصفی المستصفی» هستند<ref>ر.ک: تقدیم، ص18</ref>. | |||
تاریخ تألیف المختصر [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، چنانکه در آخر آن آمده است (دهه وسط از ذیالحجه سال 552ق)، علاوه بر اینکه بر رجحان قول انتساب کتاب به ابوالولید محمد بن رشد تأکید میکند، حاکی از آن است که از اولین تألیفات اوست، اگر قطعا اولین تألیف او نباشد. از اینجا میتوان استنباط کرد که ابن رشد پیش از آنکه یک فیلسوف باشد، یک اصولی است؛ علیرغم اینکه تشخیص بین اصولی بودن یا فیلسوف بودن در این مختصرش دشوار است<ref>ر.ک: همان، ص19-18</ref>. | |||
فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. | |||
محقق اثر اختلاف نسخ و توضیحات مفیدی در پاورقیهای کتاب ارائه نموده است. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
نسخهٔ ۲۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۲۷
الضروري في أصول الفقه، أو، مختصر المستصفى | |
---|---|
پدیدآوران | علوی، جمال الدین(محقق)
سيناصر، محمد علال(مقدمه نويس) ابن رشد، محمد بن احمد (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | الضروري في أصول الفقه مختصر المستصفى |
ناشر | دار الغرب الإسلامي |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 1994م. |
چاپ | چاپ اول |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
الضروري في أصول الفقه أو مختصر المستصفی، اثر ابوالولید محمد بن احمد بن رشد اندلسی، معروف به ابن رشد (متوفی 595ق)، خلاصه «المستصفی من علم الأصول» ابوحامد غزالی است. مقدمه و تحقیق این اثر به قلم جمالالدین علوی است.
کتاب مشتمل بر مقدمههایی به قلم محمد علال سیناصر و جمالالدین علوی و دارای چهار جزء است. هر جزء نیز حاوی فصول یا اقوال و مسائلی است.
«مختصر المستصفی» در میان آثار ابن رشد ارزش و جایگاه خاصی دارد؛ زیرا این تنها اثر اساسی فقهی - اصولی است که به لطف تحقیق استاد جمالالدین علوی در دست ماست و با اطمینان میتوان از آن تصورات و دیدگاههای ابن رشد در رابطه با علم اصول فقه را به دست آورد؛ تصوراتی که با اندیشه و تأمل او در «المستصفی من علم الأصول» ابوحامد غزالی تبلور یافته است[۱]
ابن رشد در مقدمه مختصر بهصراحت میگوید که قصد دارد برای تثبیت و تعمیق در ذهن خودش و به جهت یادآوری، از کتاب ابوحامد غزالی در اصول فقه معروف به «المستصفی» خلاصه بسندهای از مباحث ضروری و اجتنابناپذیر در این علم را فراهم آورد. او در نگارش این اثر از شیوه علمای علم اصول پیروی کرده و از آن جهت که تطویل و قلمفرسایی را حذف کرده «مختصر» و از آن جهت که مباحث را تکمیل کرده «مخترع» و ابتکاری است[۲].
ابن رشد در ابتدا توضیح داده است که شیوه او در تعامل با نص غزالی، تهذیبی، تتمیمی و تکمیلی است. اولین اعتراض ابن رشد بر غزالی به آمیختن اصول فقه با منطق است. او معتقد است غزالی در مقدمه المستصفی - که آن را به منطق اختصاص داده - افراط و اهمال کرده است؛ بدین معنا که علم منطق جایگاهی دارد و اصول فقه جای طرح منطق نیست[۳].
ابن رشد به پاکسازی اصول فقه از منطق بسنده نکرده است، بلکه سعی کرده که اصول فقه را از متعلقات دیگری که آنها را خارج از آن دانسته هم بزداید؛ این پاکسازی را میتوان در سه محصور تصور کرد:
- بازگرداندن اقطاب چهارگانه به یک قطب اصلی؛ غزالی بـرحسب عناصری که در تعریف علم اصول اخذ کرده است، علم اصول را، برخلاف تقسیم و ترتیب امروزی آن، بر چهار بخش به عنوان اقطاب اربعه تقسیم کرده است: قطب اول، در ثمره (مسئله اصـولی) کـه همان حکم شرعی است. قطب دوم، در مثمر، یعنی ادلّه و منابعی که حکم شرعی از آن استنباط میگردد؛ یعنی کتاب و سنّت و اجماع و عقل. قطب سوم، در کیفیت استثمار احکام از مثمرات اصول. در این قطب غزالی مـباحث الفـاظ را مطرح ساخته است. قطب چهارم، در مستثمر، یعنی مجتهد. در این قطب غزالی مسائل اجتهاد و تقلید را مطرح کرده است[۴].
ابن رشد تنها قطب سوم را مختص علم اصول میداند[۵].
- پاکسازی قطب مذکور از مطالب زائد.
- جدا کردن روش اصولی از اینکه روشی دانسته شود در ضبط وجوه و احوال تحصیل مجهول از معلوم؛ چنانکه ابوحامد غزالی و بیشتر اصولیین ادعا کردهاند[۶].
مغاربه و اندلسیون معاصر ابن رشد نیز به المستصفی غزالی توجه خاصی داشتهاند؛ برخی آن را تلخیص و بعضی شرح کردهاند و برخی هم به نقد و بررسی آن پرداختهاند. از جمله کسانی که به تلخیص آن اقدام کردهاند دو فقیه با نامهای ابن ابیقنون (متوفی 575ق) با کتاب «المقتضب الأشفی في اختصار المستصفی» و محمد بن عبدالحق یعمری ندرومی (متوفی 625ق)، با کتاب «مستصفی المستصفی» هستند[۷].
تاریخ تألیف المختصر ابن رشد، چنانکه در آخر آن آمده است (دهه وسط از ذیالحجه سال 552ق)، علاوه بر اینکه بر رجحان قول انتساب کتاب به ابوالولید محمد بن رشد تأکید میکند، حاکی از آن است که از اولین تألیفات اوست، اگر قطعا اولین تألیف او نباشد. از اینجا میتوان استنباط کرد که ابن رشد پیش از آنکه یک فیلسوف باشد، یک اصولی است؛ علیرغم اینکه تشخیص بین اصولی بودن یا فیلسوف بودن در این مختصرش دشوار است[۸].
فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.
محقق اثر اختلاف نسخ و توضیحات مفیدی در پاورقیهای کتاب ارائه نموده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمهها و متن کتاب.