کندی، یعقوب بن اسحاق: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «<div class="wikiInfo"> بندانگشتی| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۰
نام | کندی، یعقوب بن اسحاق |
---|---|
نامهای دیگر | کندي، ابويوسف يعقوب بن اسحاق
يعقوب الکندي |
نام پدر | |
متولد | 185ق |
محل تولد | |
رحلت | 252ق |
اساتید | |
برخی آثار | رسايل الکندي الفلسفية |
کد مؤلف | AUTHORCODE00769AUTHORCODE |
یعقوب بن اسحاق کندی، منجم و نخستین فیلسوف اسلامی، احتمالاً به سال 185ق/801م، در قبیله کنده متولد شده است. ابن فرائقی و احمد بن سهل بلخی از شاگردان وی و «الفسلفة الأولی» و «تناهي الجرم العالم»، از جمله آثار اوست.
نام و نسب
نام او ابویوسف یعقوب بن اسحاق بن صباح بن عمران بن اسماعیل بن اشعث بن قیس کندی است. کنده نام یکی از قبایل بزرگ اعراب پیش از اسلام بود. جد او، اشعث بن قیس با پذیرفتن اسلام، جزو صحابه پیامبر شد و همراه تنی چند از مسلمانان صدر اسلام به کوفه، محل زندگانی اخلاف خود رفت. پدرش اسحاق بن صباح در طول خلافت خلفای عباسی، مهدی و هارونالرشید، حاکم کوفه بود.
ولادت
تولد کندی به احتمال قوی ده سالی پیش از مرگ هارونالرشید، یعنی به سال 185ق/801م، بوده است.
تحصیل
کوفه و بصره، طی قرون دوم و سوم هجری، دو کانون فرهنگ اسلامی بودهاند که با یکدیگر رقابت میکردند. کوفه بیشتر مرکز مطالعات علوم عقلی بود و دوران کودکی کندی در این محیط عقلی سپری گشت. وی در دوران کودکی، قرآن را حفظ کرد و سپس صرف و نحو عربی، ادبیات و حساب مقدماتی را به پایان رسانید و آنگاه به فراگرفتن فقه و علم نوظهور کلام پرداخت. اما به نظر میرسد که کندی به علم و فلسفه راغبتر بود و باقی عمر خود را، بهخصوص بعد از آن که به بغداد رفت، وقف علم و فلسفه کرد. احاطه کامل به علوم و فلسفه یونان، مستلزم مهارت در زبانهای یونانی و سریانی بود و از پیش بسیاری از آثار یونانی به این زبان اخیر ترجمه شده بود. چنین به نظر میرسد که کندی زبان یونانی را فراگرفت، ولی به زبان سریانی تسلط کامل یافت؛ چنانکه آثار متعددی از آن زبان، به عربی ترجمه کرد. القفطی، صاحب «تراجم الحكماء» میگوید: «الکندی بسیاری از کتب فلسفی را ترجمه کرد و مشکلاتشان را آسان و نظریات مهمشان را خلاصه کرد». او در بغداد با مأمون و معتصم خلفای عباسی و پسرش - احمد بن المعتصم - در تماس بود و به معلمی او هم منصوب شد و بعضی از نوشتههای مهم خود را به او تقدیم کرد.
عالم شیعی
سید بن طاووس در جزء پنجم از کتاب خود «فرج المهموم»، کندی را از آن دسته از علمای شیعه قلمداد کرده که نجوم میدانستند و چنین گفته است: «از کسانی که شهرت به علم نجوم دارند و گفته شده است که از علمای شیعهاند، شیخ فاضل کندی است...» و باز میگوید: «آنچه از تألیفات او به ما رسیده و در علم نجوم است، رساله او در این علم در پنج جزء است». تهرانی هم او را در شمار مؤلفان شیعه آورده و بعضی از مؤلفات او را هم نقل کرده است.
پیریزی فلسفه جدید
تنها با ظهور کندی بود که فلسفه بهعنوان بخشی از فرهنگ اسلام شناخته شده و به همین دلیل، مورخان عرب، او را نخستین «فیلسوف العرب» خواندند. این درست است که کندی عقاید خود را از نوافلاطونیان ارسطوگرای اقتباس کرده است، ولی این نیز درست است که وی آن معانی را محتوای جدیدی بخشید و با آشتی دادن میراث فرهنگی یونان و اسلام، فلسفه جدیدی را بنیان نهاد. فیلسوفان بعد از او چون فارابی، ابن سینا و ابن رشد، اول به علم رو آوردند و سپس فیلسوف شدند و به همین دلیل است که ابن ندیم، کندی را در طبقه فلاسفه طبیعی قرار داده، میگوید: «الکندی» بهترین مرد زمان خویش و یگانه دانشمند علوم اوایل است. او را فیلسوف العرب میخوانند و کتابهای او درباره علوم گوناگون چون منطق، فلسفه، هندسه، حساب و نجوم و غیره، بحث میکند و ما به سبب تفوق او در علم، او را در شمار فلاسفه طبیعی میآوریم.
شاگردان
- ابوالعباس احمد بن محمد بن مروان طیب، معروف به احمد بن طیب سرخسی و ابن فرائقی (استاد و ندیم و مشاور المعتضد)؛
- ابوزید احمد بن سهل بلخی (او را در کلام، همردیف جاحظ دانسته و «جاحظ خراسان» لقب داده بودند).
آثار
بیشتر آثار گوناگون کندی - که تعداد آن حدود 270 بوده - مفقود شده است. ابن ندیم و به پیروی از او، قفطی نوشتههای او را که بیشتر شامل رسالاتی کوتاه است، به هفده گروه تقسیم کردهاند. این آثار گوناگون نمایانگر این است که آگاهی کندی، جامع و دانشنامهای بوده است. اما بیشتر تألیفات کندی، مفقود شده و آن کتبی که از او برجای مانده و به طبع رسیده، در مسائل پراکندهای - بدون استقصا و بررسی عمیق - بحث میکند. در اینجا به ذکر مهمترین تألیفات او، که به طبع رسیده میپردازیم:
- المنطق؛
- حدود الأشياء ورسومها؛
- الفسلفة الأولی؛
- الفاعل الحق الأول والفاعل الثاني بالمجاز؛
- تناهي الجرم العالم؛
- وحدانية الله وتناهي الجرم العالم؛
- مائية ما لا يمكن أن يكون لا نهاية و ما الذي يقال لا نهاية له؛
- العلة الفاعلة القريبة للكون والفساد؛
- جواهر الجسام؛
- العقل في النفس؛
- الكلام في النفس مختصر وجيز؛
- ماهية النوم والروياء؛
- رسالة في العقل؛
و...[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: آذرشب، فرشته
==منابع مقاله==
آذرشب، فرشته، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، مجله کیهان فرهنگی، شماره 220، به تاریخ 10 آبان 1399، به آدرس اینترنتی: https://hawzah.net/fa/Article/View/83085/%DA%A9%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C