لفتة الكبد إلی نصیحة الولد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
    جز (جایگزینی متن - 'کسب علم و دانش' به 'تحصیلات')
     
    (۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR58398J1.jpg
    | تصویر =NUR58398J1.jpg
    | عنوان =لفتة الكبد إلی نصْحة الولد
    | عنوان =لفتة الكبد إلی نصیحة الولد
    | عنوان‌های دیگر =روائع النصائح و الوصايا لفتة الكبد إلي نصيحة الولد  
    | عنوان‌های دیگر =روائع النصائح و الوصايا لفتة الكبد إلي نصيحة الولد  
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =39752
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =58398
    | کتابخوان همراه نور =58398
    | کد پدیدآور =01804
    | کد پدیدآور =01804
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۲۶: خط ۲۷:
    }}  
    }}  


    '''لفتة الكبد إلی نصْحة الولد'''، تألیف [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|حافظ ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن جوزی]] (متوفی 597ق)، حاوی وصیت و راهنمایی ابن جوزی نسبت به فرزندش ابوالقاسم علی (متوفی 630ق) است. شرح و تحقیق کتاب به قلم اشرف بن عبدالمقصود بن عبدالرحیم است.
    '''لفتة الكبد إلی نصیحة الولد'''، تألیف [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|حافظ ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن جوزی]] (متوفی 597ق)، حاوی وصیت و راهنمایی ابن جوزی نسبت به فرزندش ابوالقاسم علی (متوفی 630ق) است. شرح و تحقیق کتاب به قلم اشرف بن عبدالمقصود بن عبدالرحیم است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۲: خط ۳۳:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    کتاب با مقدمه محقق آغاز شده است. وی در ابتدای مقدمه به آیات و روایات که اهمیت موضوع کتاب را می‎رساند استناد کرده است. استناد به آیه 6 سوره تحریم: «ای کسانی که ایمان آورده‎اید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید چنان آتشی که مردم (دل‎سخت کافر) و سنگ (خارا) آتش‎افروز اوست». سپس به روایتی از [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] اشاره کرده است: «به خود و خانواده‎تان خیر بیاموزید». البته روایت تتمه‎ای دارد که «و ادبوهم» یعنی آن‎ها را ادب کنید که نیامده است. محقق تعلیم خیر به خود و خانواده را از اساس و پایه‎هایی دانسته که بنای اولین جامعه اسلامی بر آن بنا شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/4 ر.ک: مقدمه محقق، ص4]</ref>‎.
    کتاب با مقدمه محقق آغاز شده است. وی در ابتدای مقدمه به آیات و روایات که اهمیت موضوع کتاب را می‌رساند استناد کرده است. استناد به آیه 6 سوره تحریم: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید چنان آتشی که مردم (دل‎سخت کافر) و سنگ (خارا) آتش‌افروز اوست». سپس به روایتی از [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] اشاره کرده است: «به خود و خانواده‌تان خیر بیاموزید». البته روایت تتمه‌ای دارد که «و ادبوهم» یعنی آن‌ها را ادب کنید که نیامده است. محقق تعلیم خیر به خود و خانواده را از اساس و پایه‌هایی دانسته که بنای اولین جامعه اسلامی بر آن بنا شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/4 ر.ک: مقدمه محقق، ص4]</ref>‎.


    سپس به وصیت پیامبر(ص) به فاطمه(س) اشاره کرده است: «ای فاطمه! خود را [با ایمان و عمل صالح] از جهنم نجات بده دست من چیزی نیست که تو را نجات بدهم». پس‎ازآن وصیت آنحضرت به عبدالله بن عباس را متذکر شده و بهره عبدالله بن عباس از این وصیت را بسیار عظیم دانسته به‎گونه‎ای که او را تبدیل به عالم زمانه‎ و شارح قرآن و «ربانی هذه الامة» کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/4 ر.ک: همان، ص5-4]</ref>‎. در قرآن کریم واژه ربانی وجود دارد. کلمه‎ ربانی، منسوب به رب است که [[امام على(ع)|امام‎ علی(ع)]] می‎‎فرماید: «انا ربانی‎ هذه‎ الامه»؛ و در جای دیگری می‎فرمایند: «عالم ربانی و متعلم علی سبیل النجاة». راغب در مفردات درباره‎ این‎ واژه‎ می‎گوید: ربانی به کسی اطلاق می‎شود‎ که‎ نفسش‎ را‎ با عمل‎ پرورش بدهد و علم را به کمال برساند و درعین‎حال باعث توسعه علم و مسائل علمی بشود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65921/69 ر.ک: شریعتی، سید صدرالدین، ص69]</ref>‎.
    سپس به وصیت پیامبر(ص) به فاطمه(س) اشاره کرده است: «ای فاطمه! خود را [با ایمان و عمل صالح] از جهنم نجات بده دست من چیزی نیست که تو را نجات بدهم». پس‌ازآن وصیت آنحضرت به عبدالله بن عباس را متذکر شده و بهره عبدالله بن عباس از این وصیت را بسیار عظیم دانسته به‌گونه‌ای که او را تبدیل به عالم زمانه‎ و شارح قرآن و «ربانی هذه الامة» کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/4 ر.ک: همان، ص5-4]</ref>‎. در قرآن کریم واژه ربانی وجود دارد. کلمه‎ ربانی، منسوب به رب است که [[امام على(ع)|امام‎ علی(ع)]] می‌فرماید: «انا ربانی‎ هذه‎ الامه»؛ و در جای دیگری می‌فرمایند: «عالم ربانی و متعلم علی سبیل النجاة». راغب در مفردات درباره‎ این‎ واژه‎ می‌گوید: ربانی به کسی اطلاق می‌شود‎ که‎ نفسش‎ را‎ با عمل‎ پرورش بدهد و علم را به کمال برساند و درعین‌حال باعث توسعه علم و مسائل علمی بشود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65921/69 ر.ک: شریعتی، سید صدرالدین، ص69]</ref>‎.


    این وصیت امام به عبدالله -که از سوی امامی است که ذکرش گوش‎ها را پر کرده و شایسته است که «واعظ آفاق و مایه افتخار عراق» بر او اطلاق شود- چه بسیار چشمانی را تر و قلب‎هایی را نرم کرده است. فواید آن بسیار عظیم است. غافلون با آن متذکر، جاهلان آگاه و گناهکاران تائب می‎شوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/5 ر.ک: مقدمه محقق، ص6-5]</ref>‎.
    این وصیت امام به عبدالله -که از سوی امامی است که ذکرش گوش‌ها را پر کرده و شایسته است که «واعظ آفاق و مایه افتخار عراق» بر او اطلاق شود- چه بسیار چشمانی را تر و قلب‌هایی را نرم کرده است. فواید آن بسیار عظیم است. غافلون با آن متذکر، جاهلان آگاه و گناهکاران تائب می‌شوند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/5 ر.ک: مقدمه محقق، ص6-5]</ref>‎.


    اشرف عبدالمقصود در ادامه مقدمه، شرح‎حال ابن جوزی و پسرش ابوالقاسم بدرالدین علی بن جوزی را به‎اختصار با ذکر اسم، نسب، مولد، وفات، اساتید و شاگردان و تألیفات هر یک مورد بررسی قرار داده است. در انتهای آن نیز تذکر داده که برخی ابوالقاسم علی را با برادرش اشتباه گرفته‎اند و گمان کرده‎اند که او در واقعه تتار کشته شده درحالی‎که آن‎که در آن واقعه کشته شد برادرش یوسف محی‎الدین است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>‎.
    اشرف عبدالمقصود در ادامه مقدمه، شرح‌حال ابن جوزی و پسرش ابوالقاسم بدرالدین علی بن جوزی را به‌اختصار با ذکر اسم، نسب، مولد، وفات، اساتید و شاگردان و تألیفات هر یک مورد بررسی قرار داده است. در انتهای آن نیز تذکر داده که برخی ابوالقاسم علی را با برادرش اشتباه گرفته‌اند و گمان کرده‌اند که او در واقعه تتار کشته شده درحالی‌که آن‌که در آن واقعه کشته شد برادرش یوسف محی‌الدین است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>‎.


    ابن جوزی مقدمه اثرش را با حمد الهی و ذکر آیه چهلم سوره ابراهیم -که آنحضرت از خداوند درخواست نمود که خود و فرزندانش را برپادارنده نماز قرار بدهد- آغاز کرده است. سپس انگیزه خود از نگارش رساله را این‎گونه توضیح می‎دهد: چون شرف ازدواج و طلب فرزند را دانستم، قرآن را ختم کردم و از خداوند مسئلت نمودم که ده فرزند به من عنایت کند؛ پس خداوند به من پنج پسر و پنج دختر عطا کرد. از دختران دو تن مردند و از پسران نیز چهار تن مردند و تنها ابوالقاسم باقی ماند. پس از خداوند خواستم که او را خلف صالح قرار دهد. سپس در او به استعداد تلاش در طلب علم پی بردم؛ پس این رساله را برای او نوشتم تا او را به پیمودن راه خود در کسب علم تشویق و به پناه بردن به توفیق دهنده متعال راهنمایی کنم. با علم به این‎که کسی را که او توفیق دهد خوار نمی‎شود و کسی را که او ارشاد کند گمراه نمی‎شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/25 ر.ک: همان، ص27-25]</ref>‎.
    ابن جوزی مقدمه اثرش را با حمد الهی و ذکر آیه چهلم سوره ابراهیم -که آنحضرت از خداوند درخواست نمود که خود و فرزندانش را برپادارنده نماز قرار بدهد- آغاز کرده است. سپس انگیزه خود از نگارش رساله را این‌گونه توضیح می‌دهد: چون شرف ازدواج و طلب فرزند را دانستم، قرآن را ختم کردم و از خداوند مسئلت نمودم که ده فرزند به من عنایت کند؛ پس خداوند به من پنج پسر و پنج دختر عطا کرد. از دختران دو تن مردند و از پسران نیز چهار تن مردند و تنها ابوالقاسم باقی ماند. پس از خداوند خواستم که او را خلف صالح قرار دهد. سپس در او به استعداد تلاش در طلب علم پی بردم؛ پس این رساله را برای او نوشتم تا او را به پیمودن راه خود در کسب علم تشویق و به پناه بردن به توفیق دهنده متعال راهنمایی کنم. با علم به این‌که کسی را که او توفیق دهد خوار نمی‌شود و کسی را که او ارشاد کند گمراه نمی‌شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/25 ر.ک: همان، ص27-25]</ref>‎.


    وی رساله خود را با عبارت «بدان ای فرزندم» آغاز کرده می‎نویسد: ای فرزندم بدان که آدمی به عقل از دیگر موجودات متمایز نشده جز برای آنکه به‎مقتضای عقل عمل کند؛ پس عقلت را حاضر کن و فکرت را به کار بگیر و با خودت خلوت کن. با استفاده از برهان، آگاهی پیدا کن که تو مخلوق مکلفی هستی که فرایضی بر تو واجب شده است که باید بجای آوری و دو فرشته، سخن و فکر تو را محاسبه می‎کنند...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/28 ر.ک: متن کتاب، ص28]</ref>‎.
    وی رساله خود را با عبارت «بدان ای فرزندم» آغاز کرده می‌نویسد: ای فرزندم بدان که آدمی به عقل از دیگر موجودات متمایز نشده جز برای آنکه به‌مقتضای عقل عمل کند؛ پس عقلت را حاضر کن و فکرت را به کار بگیر و با خودت خلوت کن. با استفاده از برهان، آگاهی پیدا کن که تو مخلوق مکلفی هستی که فرایضی بر تو واجب شده است که باید بجای آوری و دو فرشته، سخن و فکر تو را محاسبه می‌کنند...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/28 ر.ک: متن کتاب، ص28]</ref>‎.


    او سپس با لفظ «بدان» باز بر ادای فرایض و اجتناب از محارم تأکید می‎‎کند و سزای تجاوز از حدود الهی را آتش جهنم می‎داند. پس‎ازآن با بدان سوم بر این نکته تأکید می‎کند که نهایت خواسته مجتهدین و تلاشگران، طلب فضائل است؛ لکن فضائل متفاوت است: گروهی از مردم فضائل را زهد در دنیا و گروهی از ایشان اشتغال به تعبد می‎دانند؛ اما در حقیقت فضیلت کامل جمع بین علم و عمل است که اگر حاصل شوند صاحبشان را تا رسیدن به شناخت خالق بالا می‎برند و او را به سمت محبت و خشیت و شوق به او حرکت می‎دهند و مقصد موردنظر همین است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/29 ر.ک: همان، ص29]</ref>‎.
    او سپس با لفظ «بدان» باز بر ادای فرایض و اجتناب از محارم تأکید می‎‎کند و سزای تجاوز از حدود الهی را آتش جهنم می‌داند. پس‌ازآن با بدان سوم بر این نکته تأکید می‌کند که نهایت خواسته مجتهدین و تلاشگران، طلب فضائل است؛ لکن فضائل متفاوت است: گروهی از مردم فضائل را زهد در دنیا و گروهی از ایشان اشتغال به تعبد می‌دانند؛ اما در حقیقت فضیلت کامل جمع بین علم و عمل است که اگر حاصل شوند صاحبشان را تا رسیدن به شناخت خالق بالا می‌برند و او را به سمت محبت و خشیت و شوق به او حرکت می‌دهند و مقصد موردنظر همین است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/29 ر.ک: همان، ص29]</ref>‎.


    اولین فصل کتاب به موضوع واجبات و فضائل اختصاص دارد. نویسنده اولین موضوعی که تفکر پیرامون آن را لازم دانسته معرفت خداوند با دلیل است. وی قرآن را بزرگ‎ترین دلیل بر صداقت رسول‎الله(ص) دانسته چراکه خلق از آوردن سوره‎ای مانند سوره‎های آن عاجز هستند. آنگاه‎که وجود خالق و صدق رسول(ص) برایش اثبات شد لازم است که هدایت خود را به شرع بسپارد؛ پس اگر این‎گونه عمل نکند دلالت بر خللی در اعتقاد اوست. پس‎ازآن باید وضو، نماز، زکات، حج و دیگر واجبات را بشناسد و عمل کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>‎.
    اولین فصل کتاب به موضوع واجبات و فضائل اختصاص دارد. نویسنده اولین موضوعی که تفکر پیرامون آن را لازم دانسته معرفت خداوند با دلیل است. وی قرآن را بزرگ‎ترین دلیل بر صداقت رسول‌الله(ص) دانسته چراکه خلق از آوردن سوره‌ای مانند سوره‌های آن عاجز هستند. آنگاه‌که وجود خالق و صدق رسول(ص) برایش اثبات شد لازم است که هدایت خود را به شرع بسپارد؛ پس اگر این‌گونه عمل نکند دلالت بر خللی در اعتقاد اوست. پس‌ازآن باید وضو، نماز، زکات، حج و دیگر واجبات را بشناسد و عمل کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>‎.


    ابن جوزی در فصل دوم کتاب با این عبارت که من برخی از سرگذشت خود را برای تو ذکر می‎کنم تا تلاش مرا در پرهیزکاری و علم‎آموزی مشاهده کنی. او البته این‎ها را تدبیر خداوند نسبت به خود می‎داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>‎. در بخشی از این فصل می‎نویسد: کودکان به دجله می‎رفتند و بر پل آن تفریح می‎کردند و من که کودک بودم جدا شده و از مردم کناره گرفته و به علم‎آموزی مشغول می‎شدم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/35 ر.ک: همان، ص35]</ref>‎.
    ابن جوزی در فصل دوم کتاب با این عبارت که من برخی از سرگذشت خود را برای تو ذکر می‌کنم تا تلاش مرا در پرهیزکاری و علم‌آموزی مشاهده کنی. او البته این‌ها را تدبیر خداوند نسبت به خود می‌داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>‎. در بخشی از این فصل می‌نویسد: کودکان به دجله می‌رفتند و بر پل آن تفریح می‌کردند و من که کودک بودم جدا شده و از مردم کناره گرفته و به علم‌آموزی مشغول می‌شدم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/35 ر.ک: همان، ص35]</ref>‎.


    موضوع فصل دیگری از کتاب حفظ اوقات و غنیمت شمردن اوقات است. به گفته او پیشینیان فرصت را غنیمت می‎شمردند؛ مثلاً همس بن حسن تمیمی (متوفی 149ق) در هر شبانه‎روز سه بار ختم قرآن می‎کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/41 ر.ک: همان، ص41]</ref>‎.
    موضوع فصل دیگری از کتاب حفظ اوقات و غنیمت شمردن اوقات است. به گفته او پیشینیان فرصت را غنیمت می‌شمردند؛ مثلاً همس بن حسن تمیمی (متوفی 149ق) در هر شبانه‌روز سه بار ختم قرآن می‌کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/41 ر.ک: همان، ص41]</ref>‎.


    نویسنده در یکی از فصول کتاب برنامه‎ای برای مطالعه و تحصیل علم با توجه به اوقات نماز ارائه می‎‎دهد. او اگرچه در این فصل بر فرایض و حتی بر نوافل تأکید می‎کند اما در آخر تذکر می‎دهد که «همانا علم افضل از همه نوافل است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/57 ر.ک: همان، ص57]</ref>‎.
    نویسنده در یکی از فصول کتاب برنامه‌ای برای مطالعه و تحصیل علم با توجه به اوقات نماز ارائه می‎‎دهد. او اگرچه در این فصل بر فرایض و حتی بر نوافل تأکید می‌کند اما در آخر تذکر می‌دهد که «همانا علم افضل از همه نوافل است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/57 ر.ک: همان، ص57]</ref>‎.


    ابن جوزی «سرمایه» فرزندش را کتاب می‎داند؛ آن‎هم کتاب‎هایی که خود برایش نوشته است. او تصریح می‎کند که یک‎صد کتاب نوشته است؛ تفسیر کبیر 20 جلد، تاریخ 20 جلد، تهذیب مسند 20 جلد، تعداد مجلدات باقی آثار نیز کمتر از پنج جلد هستند. البته محقق اثر در پاورقی توضیح می‎دهد که آثار ابن جوزی بیش از این‎هاست و ظاهراً تعداد یک‎صد جلد تا زمان نگارش کتاب حاضر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/69 ر.ک: همان، ص70-69]</ref>‎.
    ابن جوزی «سرمایه» فرزندش را کتاب می‌داند؛ آن‌هم کتاب‌هایی که خود برایش نوشته است. او تصریح می‌کند که یک‎صد کتاب نوشته است؛ تفسیر کبیر 20 جلد، تاریخ 20 جلد، تهذیب مسند 20 جلد، تعداد مجلدات باقی آثار نیز کمتر از پنج جلد هستند. البته محقق اثر در پاورقی توضیح می‌دهد که آثار ابن جوزی بیش از این‌هاست و ظاهراً تعداد یک‎صد جلد تا زمان نگارش کتاب حاضر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/69 ر.ک: همان، ص70-69]</ref>‎.


    او در خاتمه کتاب خود را از اولاد خلیفه اول دانسته و از کتاب پدر خود قاسم محمد بن عبدالرحمن بن ابوبکر بن محمد بن ابوبکر «[[صفة الصفوة]]» نام برده است. سپس ابراز امیدواری کرده با آن‎که پیشینیانش به تجارت مشغول بودند و غیر از او کسی به کسب علم و دانش نپرداخته است فرزندش به تحصیل علم بپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/77 ر.ک: همان، ص78-77]</ref>‎.
    او در خاتمه کتاب خود را از اولاد خلیفه اول دانسته و از کتاب پدر خود قاسم محمد بن عبدالرحمن بن ابوبکر بن محمد بن ابوبکر «[[صفة الصفوة]]» نام برده است. سپس ابراز امیدواری کرده با آن‌که پیشینیانش به تجارت مشغول بودند و غیر از او کسی به تحصیلات نپرداخته است فرزندش به تحصیل علم بپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39752/1/77 ر.ک: همان، ص78-77]</ref>‎.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    خط ۶۲: خط ۶۳:
    # استخراج آیات قرآنی با ذکر آدرس در کنار آیه.
    # استخراج آیات قرآنی با ذکر آدرس در کنار آیه.
    # استخراج احادیث مرفوعه و بیان صحت یا ضعف آن. اگر احادیث از صحیحین نقل شده به انتساب به آن دو بسنده شده است چراکه از دیدگاه اهل سنت همین انتساب حاکی از صحت است.
    # استخراج احادیث مرفوعه و بیان صحت یا ضعف آن. اگر احادیث از صحیحین نقل شده به انتساب به آن دو بسنده شده است چراکه از دیدگاه اهل سنت همین انتساب حاکی از صحت است.
    # معرفی اعلام مشهوری که در رساله ذکر شده با ذکر مختصری از شرح‎حال آن‎ها.
    # معرفی اعلام مشهوری که در رساله ذکر شده با ذکر مختصری از شرح‌حال آن‌ها.
    # ذکر عناوین مناسب هر فصل.
    # ذکر عناوین مناسب هر فصل.
    # ذکر تعلیقه و پاورقی بر برخی مواضعی که نیاز به تعلیقه داشته است.
    # ذکر تعلیقه و پاورقی بر برخی مواضعی که نیاز به تعلیقه داشته است.
    خط ۶۹: خط ۷۰:
    فهارس آیات، احادیث، آثار، اعلام و موضوعات کتاب در انتهای آن ذکر شده است.
    فهارس آیات، احادیث، آثار، اعلام و موضوعات کتاب در انتهای آن ذکر شده است.


    در پاورقی‎های کتاب نیز معرفی برخی اعلام، ارجاع به منابع و برخی توضیحات محقق کتاب ذکر شده است.
    در پاورقی‌های کتاب نیز معرفی برخی اعلام، ارجاع به منابع و برخی توضیحات محقق کتاب ذکر شده است.


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    <references />
    <references/>


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه و متن کتاب؛
    # مقدمه و متن کتاب؛
    #[[:noormags:1122678|شریعتی، سید صدرالدین، «بررسی واژه تربیت در قرآن و سنت (نقدی بر به‎کارگیری واژه تربیت در معانی دینی)»، پایگاه مجلات تخصصی نور: فصلنامه روانشناسی تربیتی، بهار 1391، شماره 23، صفحه 61 تا 72]].
    #[[:noormags:1122678|شریعتی، سید صدرالدین، «بررسی واژه تربیت در قرآن و سنت (نقدی بر به‌کارگیری واژه تربیت در معانی دینی)»، پایگاه مجلات تخصصی نور: فصلنامه روانشناسی تربیتی، بهار 1391، شماره 23، صفحه 61 تا 72]].


    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:25 اسفند الی 24 فروردین(98)]]
    [[رده:سال97-25بهمن الی24اسفند]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۳۷

    لفتة الكبد إلی نصیحة الولد
    لفتة الكبد إلی نصیحة الولد
    پدیدآورانابن جوزی، عبدالرحمن بن علی (نويسنده) ابن عبدالرحيم، اشرف بن عبدالمقصود (محقق و شارح)
    عنوان‌های دیگرروائع النصائح و الوصايا لفتة الكبد إلي نصيحة الولد
    ناشرمکتبة الامام البخاري
    مکان نشرمصر - اسماعيليه
    سال نشرمجلد1: 1412ق,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    لفتة الكبد إلی نصیحة الولد، تألیف حافظ ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن جوزی (متوفی 597ق)، حاوی وصیت و راهنمایی ابن جوزی نسبت به فرزندش ابوالقاسم علی (متوفی 630ق) است. شرح و تحقیق کتاب به قلم اشرف بن عبدالمقصود بن عبدالرحیم است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و هجده فصل است. در هر یک از فصول کتاب با عبارت «بنگر فرزندم» و مانند آن بر حفظ اوقات و غنیمت شمردن لحظات در تحصیل علم و رعایت تقوی تأکید کرده است.

    گزارش محتوا

    کتاب با مقدمه محقق آغاز شده است. وی در ابتدای مقدمه به آیات و روایات که اهمیت موضوع کتاب را می‌رساند استناد کرده است. استناد به آیه 6 سوره تحریم: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید چنان آتشی که مردم (دل‎سخت کافر) و سنگ (خارا) آتش‌افروز اوست». سپس به روایتی از امام علی(ع) اشاره کرده است: «به خود و خانواده‌تان خیر بیاموزید». البته روایت تتمه‌ای دارد که «و ادبوهم» یعنی آن‌ها را ادب کنید که نیامده است. محقق تعلیم خیر به خود و خانواده را از اساس و پایه‌هایی دانسته که بنای اولین جامعه اسلامی بر آن بنا شده است[۱]‎.

    سپس به وصیت پیامبر(ص) به فاطمه(س) اشاره کرده است: «ای فاطمه! خود را [با ایمان و عمل صالح] از جهنم نجات بده دست من چیزی نیست که تو را نجات بدهم». پس‌ازآن وصیت آنحضرت به عبدالله بن عباس را متذکر شده و بهره عبدالله بن عباس از این وصیت را بسیار عظیم دانسته به‌گونه‌ای که او را تبدیل به عالم زمانه‎ و شارح قرآن و «ربانی هذه الامة» کرده است[۲]‎. در قرآن کریم واژه ربانی وجود دارد. کلمه‎ ربانی، منسوب به رب است که امام‎ علی(ع) می‌فرماید: «انا ربانی‎ هذه‎ الامه»؛ و در جای دیگری می‌فرمایند: «عالم ربانی و متعلم علی سبیل النجاة». راغب در مفردات درباره‎ این‎ واژه‎ می‌گوید: ربانی به کسی اطلاق می‌شود‎ که‎ نفسش‎ را‎ با عمل‎ پرورش بدهد و علم را به کمال برساند و درعین‌حال باعث توسعه علم و مسائل علمی بشود[۳]‎.

    این وصیت امام به عبدالله -که از سوی امامی است که ذکرش گوش‌ها را پر کرده و شایسته است که «واعظ آفاق و مایه افتخار عراق» بر او اطلاق شود- چه بسیار چشمانی را تر و قلب‌هایی را نرم کرده است. فواید آن بسیار عظیم است. غافلون با آن متذکر، جاهلان آگاه و گناهکاران تائب می‌شوند[۴]‎.

    اشرف عبدالمقصود در ادامه مقدمه، شرح‌حال ابن جوزی و پسرش ابوالقاسم بدرالدین علی بن جوزی را به‌اختصار با ذکر اسم، نسب، مولد، وفات، اساتید و شاگردان و تألیفات هر یک مورد بررسی قرار داده است. در انتهای آن نیز تذکر داده که برخی ابوالقاسم علی را با برادرش اشتباه گرفته‌اند و گمان کرده‌اند که او در واقعه تتار کشته شده درحالی‌که آن‌که در آن واقعه کشته شد برادرش یوسف محی‌الدین است[۵]‎.

    ابن جوزی مقدمه اثرش را با حمد الهی و ذکر آیه چهلم سوره ابراهیم -که آنحضرت از خداوند درخواست نمود که خود و فرزندانش را برپادارنده نماز قرار بدهد- آغاز کرده است. سپس انگیزه خود از نگارش رساله را این‌گونه توضیح می‌دهد: چون شرف ازدواج و طلب فرزند را دانستم، قرآن را ختم کردم و از خداوند مسئلت نمودم که ده فرزند به من عنایت کند؛ پس خداوند به من پنج پسر و پنج دختر عطا کرد. از دختران دو تن مردند و از پسران نیز چهار تن مردند و تنها ابوالقاسم باقی ماند. پس از خداوند خواستم که او را خلف صالح قرار دهد. سپس در او به استعداد تلاش در طلب علم پی بردم؛ پس این رساله را برای او نوشتم تا او را به پیمودن راه خود در کسب علم تشویق و به پناه بردن به توفیق دهنده متعال راهنمایی کنم. با علم به این‌که کسی را که او توفیق دهد خوار نمی‌شود و کسی را که او ارشاد کند گمراه نمی‌شود[۶]‎.

    وی رساله خود را با عبارت «بدان ای فرزندم» آغاز کرده می‌نویسد: ای فرزندم بدان که آدمی به عقل از دیگر موجودات متمایز نشده جز برای آنکه به‌مقتضای عقل عمل کند؛ پس عقلت را حاضر کن و فکرت را به کار بگیر و با خودت خلوت کن. با استفاده از برهان، آگاهی پیدا کن که تو مخلوق مکلفی هستی که فرایضی بر تو واجب شده است که باید بجای آوری و دو فرشته، سخن و فکر تو را محاسبه می‌کنند...[۷]‎.

    او سپس با لفظ «بدان» باز بر ادای فرایض و اجتناب از محارم تأکید می‎‎کند و سزای تجاوز از حدود الهی را آتش جهنم می‌داند. پس‌ازآن با بدان سوم بر این نکته تأکید می‌کند که نهایت خواسته مجتهدین و تلاشگران، طلب فضائل است؛ لکن فضائل متفاوت است: گروهی از مردم فضائل را زهد در دنیا و گروهی از ایشان اشتغال به تعبد می‌دانند؛ اما در حقیقت فضیلت کامل جمع بین علم و عمل است که اگر حاصل شوند صاحبشان را تا رسیدن به شناخت خالق بالا می‌برند و او را به سمت محبت و خشیت و شوق به او حرکت می‌دهند و مقصد موردنظر همین است[۸]‎.

    اولین فصل کتاب به موضوع واجبات و فضائل اختصاص دارد. نویسنده اولین موضوعی که تفکر پیرامون آن را لازم دانسته معرفت خداوند با دلیل است. وی قرآن را بزرگ‎ترین دلیل بر صداقت رسول‌الله(ص) دانسته چراکه خلق از آوردن سوره‌ای مانند سوره‌های آن عاجز هستند. آنگاه‌که وجود خالق و صدق رسول(ص) برایش اثبات شد لازم است که هدایت خود را به شرع بسپارد؛ پس اگر این‌گونه عمل نکند دلالت بر خللی در اعتقاد اوست. پس‌ازآن باید وضو، نماز، زکات، حج و دیگر واجبات را بشناسد و عمل کند[۹]‎.

    ابن جوزی در فصل دوم کتاب با این عبارت که من برخی از سرگذشت خود را برای تو ذکر می‌کنم تا تلاش مرا در پرهیزکاری و علم‌آموزی مشاهده کنی. او البته این‌ها را تدبیر خداوند نسبت به خود می‌داند[۱۰]‎. در بخشی از این فصل می‌نویسد: کودکان به دجله می‌رفتند و بر پل آن تفریح می‌کردند و من که کودک بودم جدا شده و از مردم کناره گرفته و به علم‌آموزی مشغول می‌شدم[۱۱]‎.

    موضوع فصل دیگری از کتاب حفظ اوقات و غنیمت شمردن اوقات است. به گفته او پیشینیان فرصت را غنیمت می‌شمردند؛ مثلاً همس بن حسن تمیمی (متوفی 149ق) در هر شبانه‌روز سه بار ختم قرآن می‌کرد[۱۲]‎.

    نویسنده در یکی از فصول کتاب برنامه‌ای برای مطالعه و تحصیل علم با توجه به اوقات نماز ارائه می‎‎دهد. او اگرچه در این فصل بر فرایض و حتی بر نوافل تأکید می‌کند اما در آخر تذکر می‌دهد که «همانا علم افضل از همه نوافل است»[۱۳]‎.

    ابن جوزی «سرمایه» فرزندش را کتاب می‌داند؛ آن‌هم کتاب‌هایی که خود برایش نوشته است. او تصریح می‌کند که یک‎صد کتاب نوشته است؛ تفسیر کبیر 20 جلد، تاریخ 20 جلد، تهذیب مسند 20 جلد، تعداد مجلدات باقی آثار نیز کمتر از پنج جلد هستند. البته محقق اثر در پاورقی توضیح می‌دهد که آثار ابن جوزی بیش از این‌هاست و ظاهراً تعداد یک‎صد جلد تا زمان نگارش کتاب حاضر است[۱۴]‎.

    او در خاتمه کتاب خود را از اولاد خلیفه اول دانسته و از کتاب پدر خود قاسم محمد بن عبدالرحمن بن ابوبکر بن محمد بن ابوبکر «صفة الصفوة» نام برده است. سپس ابراز امیدواری کرده با آن‌که پیشینیانش به تجارت مشغول بودند و غیر از او کسی به تحصیلات نپرداخته است فرزندش به تحصیل علم بپردازد[۱۵]‎.

    وضعیت کتاب

    شیوه تحقیق رساله عبارت است از:

    1. استخراج آیات قرآنی با ذکر آدرس در کنار آیه.
    2. استخراج احادیث مرفوعه و بیان صحت یا ضعف آن. اگر احادیث از صحیحین نقل شده به انتساب به آن دو بسنده شده است چراکه از دیدگاه اهل سنت همین انتساب حاکی از صحت است.
    3. معرفی اعلام مشهوری که در رساله ذکر شده با ذکر مختصری از شرح‌حال آن‌ها.
    4. ذکر عناوین مناسب هر فصل.
    5. ذکر تعلیقه و پاورقی بر برخی مواضعی که نیاز به تعلیقه داشته است.
    6. ذکر ضبط و شکل احادیث و آثار و اشعار و برخی کلمات رساله[۱۶]‎.

    فهارس آیات، احادیث، آثار، اعلام و موضوعات کتاب در انتهای آن ذکر شده است.

    در پاورقی‌های کتاب نیز معرفی برخی اعلام، ارجاع به منابع و برخی توضیحات محقق کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب؛
    2. شریعتی، سید صدرالدین، «بررسی واژه تربیت در قرآن و سنت (نقدی بر به‌کارگیری واژه تربیت در معانی دینی)»، پایگاه مجلات تخصصی نور: فصلنامه روانشناسی تربیتی، بهار 1391، شماره 23، صفحه 61 تا 72.

    وابسته‌ها