۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رضوی، اخترمهدی' به 'رضوی، سید اخترمهدی') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
[[اجملی الهآبادی، علیکبیر|علی کبیر]] معروف به [[اجملی الهآبادی، علیکبیر|محمد میرنجان اجملی]] پسر سید علی جعفر محمدی حنفی نقشبندی اله آبادی در این کتاب جمعاً 190 تن شاعر را بهاختصار یا بهتفصیل معرفی کرده است. این کتاب در زمان افول زبان فارسی در هندوستان و یا به تعبیر ناپسند در حال احتضار آن نوشته شده، نثر فارسی از همان زمان ابوالفضل دکنی (958-1013ق) به نقص و فساد مبتلا شده بود. ابوالفضل اولین کسی بود که متوجه این عیب شد و کوشید که زبان را از نقص و فساد بپیراید و به این کار موفق هم شد. همو بود که کلیله و دمنه را تهذیب کرد و عیار دانش نامید. سبک انشای ابوالفضل، به دلیل آنکه تقلید از وی مستلزم معلومات کافی و مطالعه بود، مورد پیروی قرار نگرفت، مگر بعضی لغات که از او به دیگر نویسندگان هند سرایت کرد و بعد از کشته شدن ابوالفضل در 1013ق طریقه او نیز از میان رفت. بعدازآن شیوه سست و بیآهنگ رایج شد و سبکی بهوجود آمد که به نوشته مرحوم [[بهار، محمدتقی|ملکالشعرای بهار]] «که ابوالفضل بیچاره اگر زنده بودی از کرده پشیمان شدی». باری خازن الشعراء اثری از این دوره است و معلوم است که از نثر آن توقع نثر اکبرنامه را نباید داشت و از اشعار مندرج در آن هم نمیتوان رایحه خلاصة الشعراء تقیالدین کاشی یا عرفات العاشقین تقیالدین اوحدی را شنید. اتمام این تذکره که به تصریح مؤلف در 1271ق به پایان رسیده، بیش از چهار سال با افول امپراطوری مغولان هند فاصله ندارد. نام کتاب هم نشانی از اضمحلال و غروب دارد، نامهایی چون مجمع النفایس از سراجالدین علیخان آرزو، مخزن الغرائب از احمدعلی خان هاشمی سندیلوی، ریاض الشعراء از واله داغستانی، تکملة الشعراء از قدرتالله گوپاموی، تحفة الشعراء از عبدالواسع صفایی و مناقب الشعراء از ابوطاهر خاتونی و... همه تا آن زمان درو شده بودند. مؤلف لابد «خازن» را به معنی «مخزن» یا «خزینه» بهکار برده است، بههرحال چنانکه معلوم است، نامی مناسب نیست. باید عنایت داشت تخلص شاعرانی که در تذکرههای دورههای اخیر به فراوانی ردیف شدهاند، چندان تخلصهای مناسبی نیستند. در این دورهها به شاعرانی با تخلص بیمار، مضطر، گدایی، عاجز، لکنتی و... هم برمیخوریم. نسخه خازن الشعراء منحصربهفرد است و علوم است که اگر آشفتگی اوضاع اجتماعی و کمسوادی با تکنسخه بالنسبه فرسوده یکجا گرد آیند، نتیجه چه خواهد شد<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه هفت و هشت</ref>. | [[اجملی الهآبادی، علیکبیر|علی کبیر]] معروف به [[اجملی الهآبادی، علیکبیر|محمد میرنجان اجملی]] پسر سید علی جعفر محمدی حنفی نقشبندی اله آبادی در این کتاب جمعاً 190 تن شاعر را بهاختصار یا بهتفصیل معرفی کرده است. این کتاب در زمان افول زبان فارسی در هندوستان و یا به تعبیر ناپسند در حال احتضار آن نوشته شده، نثر فارسی از همان زمان ابوالفضل دکنی (958-1013ق) به نقص و فساد مبتلا شده بود. ابوالفضل اولین کسی بود که متوجه این عیب شد و کوشید که زبان را از نقص و فساد بپیراید و به این کار موفق هم شد. همو بود که کلیله و دمنه را تهذیب کرد و عیار دانش نامید. سبک انشای ابوالفضل، به دلیل آنکه تقلید از وی مستلزم معلومات کافی و مطالعه بود، مورد پیروی قرار نگرفت، مگر بعضی لغات که از او به دیگر نویسندگان هند سرایت کرد و بعد از کشته شدن ابوالفضل در 1013ق طریقه او نیز از میان رفت. بعدازآن شیوه سست و بیآهنگ رایج شد و سبکی بهوجود آمد که به نوشته مرحوم [[بهار، محمدتقی|ملکالشعرای بهار]] «که ابوالفضل بیچاره اگر زنده بودی از کرده پشیمان شدی». باری خازن الشعراء اثری از این دوره است و معلوم است که از نثر آن توقع نثر اکبرنامه را نباید داشت و از اشعار مندرج در آن هم نمیتوان رایحه خلاصة الشعراء تقیالدین کاشی یا عرفات العاشقین تقیالدین اوحدی را شنید. اتمام این تذکره که به تصریح مؤلف در 1271ق به پایان رسیده، بیش از چهار سال با افول امپراطوری مغولان هند فاصله ندارد. نام کتاب هم نشانی از اضمحلال و غروب دارد، نامهایی چون مجمع النفایس از سراجالدین علیخان آرزو، مخزن الغرائب از احمدعلی خان هاشمی سندیلوی، ریاض الشعراء از واله داغستانی، تکملة الشعراء از قدرتالله گوپاموی، تحفة الشعراء از عبدالواسع صفایی و مناقب الشعراء از ابوطاهر خاتونی و... همه تا آن زمان درو شده بودند. مؤلف لابد «خازن» را به معنی «مخزن» یا «خزینه» بهکار برده است، بههرحال چنانکه معلوم است، نامی مناسب نیست. باید عنایت داشت تخلص شاعرانی که در تذکرههای دورههای اخیر به فراوانی ردیف شدهاند، چندان تخلصهای مناسبی نیستند. در این دورهها به شاعرانی با تخلص بیمار، مضطر، گدایی، عاجز، لکنتی و... هم برمیخوریم. نسخه خازن الشعراء منحصربهفرد است و علوم است که اگر آشفتگی اوضاع اجتماعی و کمسوادی با تکنسخه بالنسبه فرسوده یکجا گرد آیند، نتیجه چه خواهد شد<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه هفت و هشت</ref>. | ||
قبل از ورود اسلام و تأسیس حکومت مسلمانان، شهر الهآباد به سبب واقع بودن در محل اتصال دو رودخانه مقدس دینی هندوان از اهمیت مذهبی برخوردار بوده است. این شهر زیارتگاه بزرگ پیروان مذهب هندوئیزم بوده و مرتاضان هندو علاوه بر تفکر و مراقبه نفس و کسب معارف صوفیانه به تعلیم و تعلم هم داشتند. پس الهآباد از دیرباز دارای حیثیت مرکزی فرهنگی و سیاسی و علمی و آموزشی بوده و پس از تشکیل حکومت مسلمانان، مبلغین و مرشدین نامآور با در نظر گرفتن سابقه طولانی مذهبی و فرهنگی شهر الهآباد زمینه برای تبلیغات تعلیمات دین مبین اسلام را مساعد یافتند. همین سبب بود که میرسید محمد کالپوی شاگرد برجسته خود شاه محمد افضل الهآبادی و شیخ ابوسعید گنگوهی شاگرد رشید و نامآور خود محب الله الهآبادی را دستور میدهند که به الهآباد بروند و دین مبین اسلام را که جز پیام انساندوستی چیزی نبوده، در این منطقه تبلیغ کنند. این دو نفر که در حقیقت خدمتگزاران برجسته علم و ادب و عرفان و تصوف بودند، تألیفات گرانقدری به ارث گذاشتند. شاه محمد افضل الهآبادی بهعنوان شارح مثنوی معنوی به نام «بین الجمهور» و شیخ محبالله الهآبادی بهعنوان مفسر بینظیر «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحکم]]» [[ابن عربی، محمد بن علی|شیخ ابن عربی]] شناخته میشوند. «تذکره خازن الشعراء» نیز بهوسیله شاه میرنجان الهآبادی نگارش یافت که اخلاف شاه محمد افضل الهآبادی است. از تذکره خازن الشعراء در کتابهای تاریخ تذکرههای فارسی و تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان سخن به میان آمده است، ولی دکتر علیرضا نقوی این کتاب را با نام خزینةالشعراء آورده است. اما استاد احمد گلچین معانی در کتاب خود این تذکره را با نام «خازن الشعرا» یا «واقعات النادرات» ذکر کرده است. از عباراتی که قبل از ذکر فهرست اسامی آمده بهوسیله نویسنده تأیید میشود و از هر دو نام تاریخ آغاز و اتمام این تذکره بهدست میآید. مؤلف میگوید: «این فهرست تذکره خازن الشعرا که تاریخ انجام آن است و هم نام و «واقعات النادرات» نیز تاریخ اتمام و همنام است». مؤلف این تذکره [[اجملی الهآبادی، علیکبیر|شاه علی کبیر محمد میرنجان محمدی الهآبادی]] است که در مدت پنج سال کار تألیف این اثر گرانقدر را به پایان رسانید. آقای احمد گلچین معانی میگوید: نام اول تذکره برابر است با تاریخ شروع تألیف (1260ق) و نام ثانی برابر با ختم آن (1265ق) <ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه دوازده تا شانزده</ref>. | قبل از ورود اسلام و تأسیس حکومت مسلمانان، شهر الهآباد به سبب واقع بودن در محل اتصال دو رودخانه مقدس دینی هندوان از اهمیت مذهبی برخوردار بوده است. این شهر زیارتگاه بزرگ پیروان مذهب هندوئیزم بوده و مرتاضان هندو علاوه بر تفکر و مراقبه نفس و کسب معارف صوفیانه به تعلیم و تعلم هم داشتند. پس الهآباد از دیرباز دارای حیثیت مرکزی فرهنگی و سیاسی و علمی و آموزشی بوده و پس از تشکیل حکومت مسلمانان، مبلغین و مرشدین نامآور با در نظر گرفتن سابقه طولانی مذهبی و فرهنگی شهر الهآباد زمینه برای تبلیغات تعلیمات دین مبین اسلام را مساعد یافتند. همین سبب بود که میرسید محمد کالپوی شاگرد برجسته خود شاه محمد افضل الهآبادی و شیخ ابوسعید گنگوهی شاگرد رشید و نامآور خود محب الله الهآبادی را دستور میدهند که به الهآباد بروند و دین مبین اسلام را که جز پیام انساندوستی چیزی نبوده، در این منطقه تبلیغ کنند. این دو نفر که در حقیقت خدمتگزاران برجسته علم و ادب و عرفان و تصوف بودند، تألیفات گرانقدری به ارث گذاشتند. شاه محمد افضل الهآبادی بهعنوان شارح مثنوی معنوی به نام «بین الجمهور» و شیخ محبالله الهآبادی بهعنوان مفسر بینظیر «[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحکم]]» [[ابن عربی، محمد بن علی|شیخ ابن عربی]] شناخته میشوند. «تذکره خازن الشعراء» نیز بهوسیله شاه میرنجان الهآبادی نگارش یافت که اخلاف شاه محمد افضل الهآبادی است. از تذکره خازن الشعراء در کتابهای تاریخ تذکرههای فارسی و تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان سخن به میان آمده است، ولی دکتر علیرضا نقوی این کتاب را با نام خزینةالشعراء آورده است. اما استاد احمد گلچین معانی در کتاب خود این تذکره را با نام «خازن الشعرا» یا «واقعات النادرات» ذکر کرده است. از عباراتی که قبل از ذکر فهرست اسامی آمده بهوسیله نویسنده تأیید میشود و از هر دو نام تاریخ آغاز و اتمام این تذکره بهدست میآید. مؤلف میگوید: «این فهرست تذکره خازن الشعرا که تاریخ انجام آن است و هم نام و «واقعات النادرات» نیز تاریخ اتمام و همنام است». مؤلف این تذکره [[اجملی الهآبادی، علیکبیر|شاه علی کبیر محمد میرنجان محمدی الهآبادی]] است که در مدت پنج سال کار تألیف این اثر گرانقدر را به پایان رسانید. آقای احمد گلچین معانی میگوید: نام اول تذکره برابر است با تاریخ شروع تألیف (1260ق) و نام ثانی برابر با ختم آن (1265ق)<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه دوازده تا شانزده</ref>. | ||
دکتر علیرضا نقوی درباره تعداد شعرا مینویسد: «این تذکره مشتمل است بر ذکر 190 شاعر که اول آن ناصر علی سرهندی (متوفی 1108ق) است». تعداد شاعران که در عبارت فوقالذکر آمده کاملاً درست است، ولی اولین شاعری که ذکرش در این تذکره آمده شیخ ناصرعلی سرهندی نیست بلکه میر سید محمد ساکن کالپی است که احقر تخلص میکرد<ref>ر.ک: همان، صفحه هجده</ref>. | دکتر علیرضا نقوی درباره تعداد شعرا مینویسد: «این تذکره مشتمل است بر ذکر 190 شاعر که اول آن ناصر علی سرهندی (متوفی 1108ق) است». تعداد شاعران که در عبارت فوقالذکر آمده کاملاً درست است، ولی اولین شاعری که ذکرش در این تذکره آمده شیخ ناصرعلی سرهندی نیست بلکه میر سید محمد ساکن کالپی است که احقر تخلص میکرد<ref>ر.ک: همان، صفحه هجده</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
تذکره اطلاعات فراوانی از اوضاع زمان خود بهدست میدهد و خوانندگان را با طبقات روشنفکر جوامع آشنا میسازد و مهمتر آنکه تذکرهنویسی گذشته را به حال پیوند میدهد. درباره اهمیت این تذکره میتوان گفت که مؤلف آن شخصیتی شناخته شده است که آثار دیگری هم دارد. تذکره، با فهرست الفبایی دستیابی به احوال شاعر موردنظر را آسان مینماید و نمونه اشعار شاعران را به دست میدهد. در مواردی به جزئیاتی اشاره کرده است که در تذکرههای دیگر نمیتوان یافت. این تذکره تعداد زیادی از شاعران فارسی هندی را اولین بار به دنیای ادب فارسی معرفی میکند و حلقه مفقوده تاریخ ادبیات فارسی تا قرن نوزدهم میلادی را به دست میدهد<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستوسه و بیستوچهار</ref>. | تذکره اطلاعات فراوانی از اوضاع زمان خود بهدست میدهد و خوانندگان را با طبقات روشنفکر جوامع آشنا میسازد و مهمتر آنکه تذکرهنویسی گذشته را به حال پیوند میدهد. درباره اهمیت این تذکره میتوان گفت که مؤلف آن شخصیتی شناخته شده است که آثار دیگری هم دارد. تذکره، با فهرست الفبایی دستیابی به احوال شاعر موردنظر را آسان مینماید و نمونه اشعار شاعران را به دست میدهد. در مواردی به جزئیاتی اشاره کرده است که در تذکرههای دیگر نمیتوان یافت. این تذکره تعداد زیادی از شاعران فارسی هندی را اولین بار به دنیای ادب فارسی معرفی میکند و حلقه مفقوده تاریخ ادبیات فارسی تا قرن نوزدهم میلادی را به دست میدهد<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستوسه و بیستوچهار</ref>. | ||
در ابتدای شرححال احقر چنین میخوانیم: «احقر تخلص جناب ولایتمآب، نورالله المحض، سرالله الاتم، حضرت میر سید محمد ساکن کالپی است...» <ref>ر.ک: متن کتاب، ص 7</ref>. | در ابتدای شرححال احقر چنین میخوانیم: «احقر تخلص جناب ولایتمآب، نورالله المحض، سرالله الاتم، حضرت میر سید محمد ساکن کالپی است...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 7</ref>. | ||
در انتهای کتاب نیز میخوانیم: «بحمدالله سبحانه که این تذکره واقعات النادرات که تاریخ ختم آن از این لفظ برمیآید، و موسوم هم به این اسم است، و مشهور به تذکره خازن الشعراء است که تاریخ افتتاح آن از این لفظ برمیآید، به تاریخ شب بیستوهفتم ماه جمادیالثانیه، شب یکشنبه، سنه 1271ق، از دست فقیر مؤلف تذکره، حقیر [[اجملی الهآبادی، علیکبیر|علی کبیر عرف محمد میرنجان محمدی]] –عفیاللهتعالی عنه- به اتمام رسید» <ref>ر.ک: همان، ص382</ref>. | در انتهای کتاب نیز میخوانیم: «بحمدالله سبحانه که این تذکره واقعات النادرات که تاریخ ختم آن از این لفظ برمیآید، و موسوم هم به این اسم است، و مشهور به تذکره خازن الشعراء است که تاریخ افتتاح آن از این لفظ برمیآید، به تاریخ شب بیستوهفتم ماه جمادیالثانیه، شب یکشنبه، سنه 1271ق، از دست فقیر مؤلف تذکره، حقیر [[اجملی الهآبادی، علیکبیر|علی کبیر عرف محمد میرنجان محمدی]] –عفیاللهتعالی عنه- به اتمام رسید»<ref>ر.ک: همان، ص382</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش