پرش به محتوا

توضيح الرشاد في تاريخ حصر الاجتهاد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =1247
| کتابخانۀ دیجیتال نور =00508
| کتابخوان همراه نور =00508
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۸: خط ۳۹:
بالجمله شيعه غير از كتاب خداوند و سنت نبوى، در مقابل احدى خضوع نمى‌كند. مؤلف، در ادامه اين مباحث، توضيحى راجع به انفتاح باب علم در نزد شیعیان و طريق اجتهاد فقها بيان نموده كه نشان از روشن‌بينى و دقت نظر اين گروه مستقيم دارد. اجتهاد در نزد شیعیان، قوه فهم احكام شرعى با توجه به كتاب و سنت و عقل و اجماع است كه با ممارست، حاصل مى‌گردد. كسب اين قوه در نزد شیعیان، براى افرادى كه داراى امكان هستند، واجب عينى و الا واجب كفايى است. عده‌اى از آنها معتقدند كه فقط بايد به مضمون اخبار اهل‌بيت(ع) عمل شود كه از آنها تعبير به اخباریون مى‌شود. البته از نظر مؤلف، نزاع بين اصوليون و اخباریون، نزاعى لفظى بوده و منظور هر دو، عمل به مضمون و مفهوم اخبار مى‌باشد.
بالجمله شيعه غير از كتاب خداوند و سنت نبوى، در مقابل احدى خضوع نمى‌كند. مؤلف، در ادامه اين مباحث، توضيحى راجع به انفتاح باب علم در نزد شیعیان و طريق اجتهاد فقها بيان نموده كه نشان از روشن‌بينى و دقت نظر اين گروه مستقيم دارد. اجتهاد در نزد شیعیان، قوه فهم احكام شرعى با توجه به كتاب و سنت و عقل و اجماع است كه با ممارست، حاصل مى‌گردد. كسب اين قوه در نزد شیعیان، براى افرادى كه داراى امكان هستند، واجب عينى و الا واجب كفايى است. عده‌اى از آنها معتقدند كه فقط بايد به مضمون اخبار اهل‌بيت(ع) عمل شود كه از آنها تعبير به اخباریون مى‌شود. البته از نظر مؤلف، نزاع بين اصوليون و اخباریون، نزاعى لفظى بوده و منظور هر دو، عمل به مضمون و مفهوم اخبار مى‌باشد.


تمام شیعیان بالاتفاق يك نوع از اجتهاد را باطل و غير صحيح مى‌دانند و آن، عمل و افتا بر اساس رأى و قياس و استحسان است؛ همان اجتهادى كه در ميان اهل سنت معمول و مرسوم است. اما علت اختلاف فتواى علماى شيعه در احكام فرعيه، عبارت است از دليليت شرعى فلان دليل در نزد يكى و عدم دليليت آن در نزد ديگرى يا حصول جزم و تصديق براى يكى و عدم حصول آن براى ديگرى يا...
تمام شیعیان بالاتفاق يك نوع از اجتهاد را باطل و غير صحيح مى‌دانند و آن، عمل و افتا بر اساس رأى و قياس و استحسان است؛ همان اجتهادى كه در ميان اهل سنت معمول و مرسوم است. اما علت اختلاف فتواى علماى شيعه در احكام فرعیه، عبارت است از دليليت شرعى فلان دليل در نزد يكى و عدم دليليت آن در نزد ديگرى يا حصول جزم و تصديق براى يكى و عدم حصول آن براى ديگرى يا...


بقيه مسلمين كه از بيعت [[امام على(ع)]] اعراض كرده و گفتند پيامبر(ص) جانشين براى خود معين نكرد و اين كار را به عهده خود مسلمانان گذاشت، بعد از انتخاب جانشين براى پيامبر(ص) در امور سياسى، در فروعات احكام مرجع خاصى نداشته و تمام صحابه را به خاطر تصور عدالتى كه از آنها داشتند، براى خود مرجع احكام مى‌دانستند و منشأ اين تصور، حديثى است منسوب به پيامبر(ص)، لكن ادله قطعى و فراوانى داريم دال بر اينكه چنين حديثى از وى صادر نشده است.
بقيه مسلمين كه از بيعت [[امام على(ع)]] اعراض كرده و گفتند پيامبر(ص) جانشين براى خود معين نكرد و اين كار را به عهده خود مسلمانان گذاشت، بعد از انتخاب جانشين براى پيامبر(ص) در امور سياسى، در فروعات احكام مرجع خاصى نداشته و تمام صحابه را به خاطر تصور عدالتى كه از آنها داشتند، براى خود مرجع احكام مى‌دانستند و منشأ اين تصور، حديثى است منسوب به پيامبر(ص)، لكن ادله قطعى و فراوانى داريم دال بر اينكه چنين حديثى از وى صادر نشده است.
خط ۵۰: خط ۵۱:
اينها، مذاهبى هستند كه تا به امروز نيز باقى مانده‌اند.
اينها، مذاهبى هستند كه تا به امروز نيز باقى مانده‌اند.


چندين مذهب ديگر هم بوده‌اند كه بعدها به مرور زمان از بين رفته‌اند؛ از آن جمله‌اند مذهب سفيان بن سعيد ثورى، مذهب حسن بن يسار بصرى، مذهب اوزاعى(عبدالرحمن بن عمرو)، مذهب ابن ثور (ابراهيم بن خالد كلبى)، مذهب ظاهرى(داود بن على اصفهانى)، و مذهب جريرى([[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]]).
چندين مذهب ديگر هم بوده‌اند كه بعدها به مرور زمان از بين رفته‌اند؛ از آن جمله‌اند مذهب سفيان بن سعيد ثورى، مذهب حسن بن يسار بصرى، مذهب اوزاعى(عبدالرحمن بن عمرو)، مذهب ابن ثور (ابراهیم بن خالد كلبى)، مذهب ظاهرى(داود بن على اصفهانى)، و مذهب جريرى([[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]]).


عواملى مانند قلت و كثرت پيروان، باعث انتشار بعضى از اين مذاهب در مقابل بعضى ديگر شده است؛ براى مثال مذهب حنفى در مشرق رواج بيشترى دارد و مذهب مالكى در آفريقا كه باعث آن، زياد بن عبدالرحمن است كه مالكى بوده و اين مذهب را به آن ديار منتقل كرده است. بندقدارى حاكم مصر كه در سال 658ق، به سلطنت رسيده بود، عامل اصلى در انحصار مذاهب در اين چهار مذهب به شمار مى‌رود، زيرا او قضاتى را از اين مذاهب اربعه انتخاب كرد و اين مذاهب را به‌عنوان چهار مذهب رسمى در مصر معرفى كرد با اينكه تا آن زمان، حنفيه و حنبليه در مصر جايگاهى نداشته‌اند. از كلام [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] و كلام ابن قوطى هم نكاتى در اين زمينه استفاده مى‌شود كه مؤلف، به‌طور كامل بدانها پرداخته است. ايشان در نهايت، قرن هفتم هجرى را زمان چنين انحصارى از سوى خلفا به شمار آورده است.
عواملى مانند قلت و كثرت پيروان، باعث انتشار بعضى از اين مذاهب در مقابل بعضى ديگر شده است؛ براى مثال مذهب حنفى در مشرق رواج بيشترى دارد و مذهب مالكى در آفريقا كه باعث آن، زياد بن عبدالرحمن است كه مالكى بوده و اين مذهب را به آن ديار منتقل كرده است. بندقدارى حاكم مصر كه در سال 658ق، به سلطنت رسيده بود، عامل اصلى در انحصار مذاهب در اين چهار مذهب به شمار مى‌رود، زيرا او قضاتى را از اين مذاهب اربعه انتخاب كرد و اين مذاهب را به‌عنوان چهار مذهب رسمى در مصر معرفى كرد با اينكه تا آن زمان، حنفيه و حنبليه در مصر جايگاهى نداشته‌اند. از كلام [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] و كلام ابن قوطى هم نكاتى در اين زمينه استفاده مى‌شود كه مؤلف، به‌طور كامل بدانها پرداخته است. ايشان در نهايت، قرن هفتم هجرى را زمان چنين انحصارى از سوى خلفا به شمار آورده است.
خط ۵۶: خط ۵۷:
عده‌اى از بزرگان اهل سنت بوده‌اند كه از آزادانديشى و استقلال رأى برخوردار بوده و مطابق فتواى خود عمل مى‌كرده‌اند؛ اينها پيرو هيچ‌كدام از مذاهب اربعه نبودند؛ از اين عده، يكى جارالله محمود بن عمر الزمخشرى است، ديگرى محى‌الدين محمد بن على بن العربى است.
عده‌اى از بزرگان اهل سنت بوده‌اند كه از آزادانديشى و استقلال رأى برخوردار بوده و مطابق فتواى خود عمل مى‌كرده‌اند؛ اينها پيرو هيچ‌كدام از مذاهب اربعه نبودند؛ از اين عده، يكى جارالله محمود بن عمر الزمخشرى است، ديگرى محى‌الدين محمد بن على بن العربى است.


مؤلف، در اين قسمت از كتاب، به نام عده‌اى از علماى اهل سنت اشاره مى‌كند كه در واقع از بنيان‌گذاران باب انسداد در فقه بوده‌اند؛ يكى از آنها كه برهان هم بر انسداد اقامه كرده، مولوى شاه ولى الله، احمد بن عبدالرحيم دهلوى است. ايشان، اضافه مى‌كند آنچه مايه تأسف است اين است كه تمام براهين اين شخص، عين ادعاهاى وى بوده و هيچ حرف منطقى براى گفتن ندارد؛ تنها كارى كه كرده سه طبقه براى مسلمانان بعد از پيامبر(ص) ترسيم كرده كه طبقه اول در سده اول و دوم هجرى زندگى مى‌كرده‌اند و طبقه دوم در سده سوم و چهارم؛ اولى داراى قوه استنباط بوده و طبقه دوم فقط سه كار را مى‌توانستند انجام بدهند:
مؤلف، در اين قسمت از كتاب، به نام عده‌اى از علماى اهل سنت اشاره مى‌كند كه در واقع از بنيان‌گذاران باب انسداد در فقه بوده‌اند؛ يكى از آنها كه برهان هم بر انسداد اقامه كرده، مولوى شاه ولى الله، احمد بن عبدالرحيم دهلوى است. ايشان، اضافه مى‌كند آنچه مايه تأسف است اين است كه تمام براهین اين شخص، عين ادعاهاى وى بوده و هيچ حرف منطقى براى گفتن ندارد؛ تنها كارى كه كرده سه طبقه براى مسلمانان بعد از پيامبر(ص) ترسيم كرده كه طبقه اول در سده اول و دوم هجرى زندگى مى‌كرده‌اند و طبقه دوم در سده سوم و چهارم؛ اولى داراى قوه استنباط بوده و طبقه دوم فقط سه كار را مى‌توانستند انجام بدهند:


#تصرف در اصول و قواعد؛
#تصرف در اصول و قواعد؛
خط ۶۶: خط ۶۷:
ايشان، بعد از بيان حاصل كلام دهلوى، شروع مى‌كنند به توضيحاتى راجع به مذهب اماميه. سخنانى در اين زمينه كه شخص مذكور؛ يعنى شاه ولى الله در باب نهم كتاب خود تحت عنوان «تحفة اثنا عشرية»، آورده و احكام و شرعيات شيعه را در مقابل مذاهب به حساب آورده، زمينه اين بحث مى‌باشد كه با مقايسه اين مذهب حقه با مذاهب اربعه آن را داراى اسانيد صحيحه معتمده و طرق معتبره از ائمه معصومين(ع)مى‌داند كه باعث ترجيح اين بر آن چهارتا خواهد بود.
ايشان، بعد از بيان حاصل كلام دهلوى، شروع مى‌كنند به توضيحاتى راجع به مذهب اماميه. سخنانى در اين زمينه كه شخص مذكور؛ يعنى شاه ولى الله در باب نهم كتاب خود تحت عنوان «تحفة اثنا عشرية»، آورده و احكام و شرعيات شيعه را در مقابل مذاهب به حساب آورده، زمينه اين بحث مى‌باشد كه با مقايسه اين مذهب حقه با مذاهب اربعه آن را داراى اسانيد صحيحه معتمده و طرق معتبره از ائمه معصومين(ع)مى‌داند كه باعث ترجيح اين بر آن چهارتا خواهد بود.


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[اجتهاد و مذاهب اسلامی]]




[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:25 خرداد الی 24 تیر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش