رجال البرقي: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'اسلامي' به 'اسلامى') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =34991 | ||
| کتابخوان همراه نور =34991 | | کتابخوان همراه نور =34991 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
}} | }} | ||
'''رجال | '''رجال البرقي''' كتابى است منسوب به [[شيخ ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى]]، از مهمترين كتابهاى رجالى شيعه مىباشد كه به زبان عربى و در قرن سوم نگارش و در اين نسخه با تحقيق [[جواد قيومى اصفهانى]] منتشر شده است. | ||
اين كتاب «الطبقات» و «طبقات الرجال» نيز ناميده شده است. | اين كتاب «الطبقات» و «طبقات الرجال» نيز ناميده شده است. |
نسخهٔ ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۲۱
رجال البرقی | |
---|---|
پدیدآوران | قیومی اصفهانی، جواد (محقق) برقی، احمد بن محمد (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | الرجال |
ناشر | نشر القيوم |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1419 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | ائمه اثناعشر
اصحاب تابعین و اتباع تابعین صحابه محدثان |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 115 /ب4ر3 1377 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رجال البرقي كتابى است منسوب به شيخ ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى، از مهمترين كتابهاى رجالى شيعه مىباشد كه به زبان عربى و در قرن سوم نگارش و در اين نسخه با تحقيق جواد قيومى اصفهانى منتشر شده است.
اين كتاب «الطبقات» و «طبقات الرجال» نيز ناميده شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در چهارده باب، تنظيم شده است. (در اين چاپ از كتاب، در شمارهگذارى ابواب كتاب، اشتباهى صورت گرفته است؛ بدين ترتيب كه باب شش، دو مرتبه تكرار شده است).
مؤلّف كتاب خويش را بر اساس طبقات روات تنظيم كرده است؛ همان شيوهاى كه رجال شيخ طوسى نيز بر اساس آن نوشته شده است. در اين كتاب، برقى ابتدا اصحاب پيامبر(ص) و سپس اصحاب اميرالمؤمنين(ع) و به همين ترتيب تا امام حسن عسکری(ع) را به ترتيب زمانى برشمرده است. پس از آن، اسامى زنانى كه از پيامبر(ص) و ائمه(ع) روايت نقل كردهاند را به ترتيب آورده است. در پايان كتاب نيز نام 12 تن از اصحاب پيامبر(ص) كه در روز جمعه و در مسجد پيامبر(ص) به ابوبكر اعتراض كرده و بر عليه غصب خلافت او سخن گفتند، آورده شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، به شرح حال ابوجعفر احمد بن محمّد بن خالد برقى و بحث درباره انتساب اين كتاب به وى پرداخته شده است. محقّق به درستى در مقدمه تأكيد كرده است كه انتساب اين كتاب به برقى صغير (احمد بن محمّد) نادرست است.[۱]
نویسنده در هر فصل، ابتدا نام رواتى كه از اصحاب امام قبل بوده و امام مورد بحث را نيز درك كردهاند، آورده و سپس به ذكر اصحاب آن امام پرداخته است. تقريباً تمام حجم كتاب اختصاص به ذكر نام افراد و نسبت آنها داشته و جملهاى در رد يا تأييد و توثيق كسى به ميان نيامده است. البته در موارد اندكى نيز مطالبى پيرامون وثاقت يا عدم وثاقت آنها ذكر شده است.
هرچند نویسنده به تعديل يا توثيق كسى نپرداخته، اما در آنجا كه لازم ديده، از حد صرفاً يادآورى فراتر رفته و برخى از اطلاعات افزوده را در اختيار خواننده قرار داده است.[۲]
نكته قابل توجه در مورد اين كتاب، آن است كه برخى در انتساب آن تشكيك كردهاند؛ برخى آن را به محمّد بن خالد (برقى كبير) و بيشتر به احمد بن محمّد بن خالد (برقى صغير) نسبت دادهاند و به نام او نيز چاپ شده است. هر چند در اجزاى كتاب «محاسن»، نامهايى چون «الرجال»، «الطبقات» و «طبقات الرجال» ديده مىشود، ولى قرائنى چند نشان مىدهد كه اين كتاب، بعدها تأليف شده و نوشته على بن محمد بن عبدالله، از نوادگان برقى يا به احتمال بيشتر نوشته پدر وى احمد بن عبدالله، نوه برقى است كه به سبب تشابه اسمى وى با نام جدش به برقى نسبت داده شده است. البتّه ابن ندبم يك كتاب «الرجال» هم به برقى پدر نسبت داده است، با اين توصيف «فيه ذكر من روى عن اميرالمؤمنين(ع)». بر فرض درستى اين نسبت، ممكن است اين كتاب همين باب از رجال برقى موجود باشد كه بعداً نوهاش آن را تكميل كرده باشد. بنابراین با اينكه كتاب «الرجال» بنابر مشهور به برقى صغير نسبت داده شده، قرائن و شواهدى هست كه در صحّت اين انتساب ترديد ايجاد مىكند:
- اگر مؤلف كتاب «رجال البرقى» را احمد بن محمّد بن خالد برقى (برقى صغير) بدانيم، در اين صورت در كتاب مواردى هست كه دلالت بر استماع يا نقل قول او از شاگردانش مىكند. مثلاً هنگام ذكر بعضى از عناوين نظير: «عبيدالله نخعى»، «سليمان بن خالد بجلى» و «فضيل بن سكرة» به كتاب «سعد بن عبدالله بن ابى خلف اشعرى قمى» (متوفّى 299 يا 301ق) استناد شده است، در حالىكه سعد از احمد بن محمّد بن خالد روايت كرده است؛ يعنى برقى صغير، شيخ سعد بوده است و استناد به كتاب شاگرد غريب مىنمايد. مثال ديگر: در عنوان «عبدالله بن جعفر حميرى» در باب اصحاب امام حسن عسکری(ع) تصريح شده كه از او اين روايت را شنيده است (سمعت منه «بالفتح»). اين فرد همان مؤلّف قرب الاسناد و شيخ قميان است كه از احمد بن محمّد برقى روايت مىكند و بنابراین برقى شيخ او بوده و سماع از تلميذ معمول نيست. البتّه در «مصطلح الحديث» عنوان «روايت الأكابر عن الأصاغر» وجود دارد و كسانى به تأليف كتاب دراينباره پرداختهاند. ولى همين عنوان و نگارش كتاب مستقل از نادر و غريب بودن اين سنخ از روايت حكايت دارد.
- در كتاب حاضر، برقى پدر و پسر، هر دو ذكر شدهاند. بدون اينكه تصريح شده باشد كه اين دو با مؤلّف كتاب چه نسبتى دارند؟ در حالىكه متداول است كه مصنّف هنگام ذكر نام خود در كتاب، به اين موضوع اشاره كند[۳]
از اين قرائن چنين حاصل مىشود كه اين كتاب، تأليف برقى (پدر يا پسر) نيست، بلكه تأليف احمد بن عبدالله بن احمد، نوه برقى صغير و از مشايخ كلينى يا على بن احمد بن عبدالله نتيجه برقى و استاد صدوق است. از آنجا كه سعد بن عبدالله اشعرى و عبدالله بن جعفر از شاگردان برقى صغير بودهاند، احتمال نخست قوىتر مىنمايد زيرا دراينصورت سعد و حميرى معاصر پسرش عبدالله بوده و در طبقه مشايخ نوه قرار مىگيرند كه به سبب تشابه اسمى وى با نام جدش، كتاب وى به برقى صغير نسبت داده شده است.[۴]
در پايان مىتوان مهمترين ويژگىهاى اين كتاب را در مؤلفههاى زير، خلاصه نمود:
- مهمترين كتب رجالى كه نسخههاى آنها تا اين زمان باقى مانده است، به اصول خمسه يا ثمانيه رجال معروفند كه كتاب حاضر، يكى از آنهاست.
- توثيق و تضعيف در اين كتاب، كم و معدود است و استفاده از مطالب آن نيز با مراجعه به منابع ديگر و تأييد آنها از منابع ديگر، به راحتى امكانپذير است.
- در تمام كتاب، تنها نام افراد، نسبت آنها و تعيين طبقه آنها مدنظر بوده و غرض، توثيق و تضعيف آنها نبوده است.
- مسئله ديگر كه در ارتباط با محتواى كتاب وجود دارد، مسئله تحريف برخى اسامى در آن است. از آنجا كه در ابواب و دستهبندىهاى اصحاب معصومين(ع)، ترتيب الفبايى اسامى رعايت نشده، تصحيفات بسيارى در اسامى روى داده و گاه چند اسم، درهم و مخلوط شده است.
- اگر تعبير ابن نديم درباره رجال برقى (فيه ذكرُ مَنْ رَوى عن اميرالمؤمنين(ع)) درست باشد، ممكن است اين باب از رجال موجود از برقى باشد و نوه او آن را تكميل كرده باشد، همچنانكه علاّمه حلّى فقط در باب اصحاب اميرالمؤمنين(ع) از رجال برقى نقل مىكند[۵]
وضعيت كتاب
اين كتاب نخستينبار در سال 1342ق توسط سيد كاظم موسوى مياموى و زير نظر سيد جلالالدين محدّث ارموى تصحيح و همراه با «رجال ابن داود» از سوى انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است. تصحيح اين كتاب، نخست بر مبناى سه نسخه صورت گرفته است. مصحّح پس از اتمام كار تصحيح، به نسخه چهارمى دست يافته كه مطالبى از آن را در استدراك كتاب آورده است، هرچند مشخصات نسخه اخير را ذكر نكرده است.[۶]
رجال برقى مجدداً در سال 1419ق با تحقيق جواد قيومى اصفهانى (كتاب حاضر) از سوى مؤسسة النشر الاسلامى در قم منتشر شده است.[۷]
اين كتاب براى سومينبار در سال 1386ش (1428ق/ 2007م) با عنوان كتاب «الطبقات» با مطالعه و تحقيق دكتر ثامر كاظم عبدالخفاجي از سوى انتشارات كتابخانه آيتالله مرعشى نجفى منتشر شده است. اين چاپ به گفته محقّق آن، مبتنى بر دو نسخه صورت گرفته است: نسخه اصل، نسخه دانشگاه تهران با تاريخ كتابت 1383ق و بدون نام كاتب و نسخه كتابخانه آل کاشفالغطاء در نجف (تاريخ كتابت 1386ق) به خط حسن عبدالهادى موسوى خرسان. ظاهراً به دليل آنكه در نسخه دوم تصحيف و تحريف زيادى صورت گرفته، فقط بر نسخه اول (اصل) اعتماد شده و جز مواردى نادر، نسخه بدل ذكر نشده است. جالب آنكه محقّق نهتنها به نسخههاى اختصاصى مرحوم محدّث ارموى (كه چاپ نخست مبتنى بر آنها صورت گرفته) دسترسى نداشته تا آنها را با نسخه اصل خود (كه تاريخ كتابت آن با تاريخ چاپ اول كتاب برابر است!) مقايسه كند، بلكه به رغم انتشار اين كتاب توسط انتشارات كتابخانه آيتالله مرعشى نجفى، محقّق از نسخه اختصاصى همين كتابخانه نيز (كه مصحّح چاپ اول در اختيار داشته) بهره نگرفته است. بنابراین به نظر مىرسد دستكم از لحاظ اصالت نسخههاى چاپ اول همچنان پيشتاز است و چاپهاى دوم و سوم سخن تازهاى ندارند[۸]
فهرست رجال ذكر شده در كتاب، ممدوحين و منسوبين به مذاهب فاسده و فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است.
توضيح برخى الفاظ و عبارات و آدرس منابع در پاورقیهای كتاب ذكر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- آقايى، سيد على، «مقايسه تحليلى سه چاپ كتاب الرجال برقى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله آينه ميراث، شماره 44، بهار و تابستان 1388.
- بجنوردى، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى (چاپ دوم)، تهران: مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج11، ص742، نوشته حسين فرهنگ انصارى.