مصنفات افضل‌الدین محمد مرقی کاشانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اسلامي' به 'اسلامى'
جز (جایگزینی متن - 'قديمي' به 'قدیمی')
جز (جایگزینی متن - 'اسلامي' به 'اسلامى')
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۱: خط ۱۱:
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏‏BP‎‏ ‎‏753‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏2
| کد کنگره =‏‏BP‎‏ ‎‏753‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏2
| موضوع =فلسفه اسلامي - متون قدیمی تا قرن 14  
| موضوع =فلسفه اسلامى - متون قدیمی تا قرن 14  


| ناشر =شرکت سهامي انتشارات خوارزمي  
| ناشر =شرکت سهامي انتشارات خوارزمي  
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =38757
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10907
| کتابخوان همراه نور =10907
| کد پدیدآور =04998
| کد پدیدآور =04998
| پس از =
| پس از =
خط ۳۴: خط ۳۵:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مصنف این مجموعه رسائل یعنى [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|افضل‌الدین کاشانى]] از آن‌ها بوده است که کمال آدمى را در زندگانى عقلانى و روحانى می‌دانند و زندگانى طبیعى و حسى او را هیچ مى‏شمارند و معتقدند که غایت سعادت و اعلى مرتبه نفس ناطقه معرفت صانع و صفات کمال او و تنزه او از نقصان است. از راه تحقیق در آثار و افعالى که از او در آغاز آفرینش و انجام آن صادر شده است و خواهد شد، ما کیستیم و از کجا آمده‏ایم، اینجا به چه‌کار آمده‏ایم و چگونه باید رفتار کنیم، به کجا می‌رویم و چه می‌شویم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/1/19 ر.ک: دیباچه، صفحه نوزده]</ref>.
مصنف این مجموعه رسائل یعنى [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|افضل‌الدین کاشانى]] از آن‌ها بوده است که کمال آدمى را در زندگانى عقلانى و روحانى می‌دانند و زندگانى طبیعى و حسى او را هیچ می‌‏شمارند و معتقدند که غایت سعادت و اعلى مرتبه نفس ناطقه معرفت صانع و صفات کمال او و تنزه او از نقصان است. از راه تحقیق در آثار و افعالى که از او در آغاز آفرینش و انجام آن صادر شده است و خواهد شد، ما کیستیم و از کجا آمده‌‏ایم، اینجا به چه‌کار آمده‌‏ایم و چگونه باید رفتار کنیم، به کجا می‌رویم و چه می‌شویم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/1/19 ر.ک: دیباچه، صفحه نوزده]</ref>.


مجموعه رسائل و مکاتیب و تقریرات و اشعار [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] به‌واسطه فصاحت و شیرینى و ذوق و حال مخصوصى که دارد همواره مطلوب خواص بوده است و نسخى از آن‌ها که در قرون اخیره کتابت شده است فراوان است و بعضى از رسائل و قسمتى از اشعار او چاپ هم شده است، اما نسخ قدیم و معتبر از مصنفات او و چاپ‌های صحیح بى‏تصرف از رسایل و اشعار او بالنسبه نادر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/1/19 ر.ک: همان]</ref>.
مجموعه رسائل و مکاتیب و تقریرات و اشعار [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] به‌واسطه فصاحت و شیرینى و ذوق و حال مخصوصى که دارد همواره مطلوب خواص بوده است و نسخى از آن‌ها که در قرون اخیره کتابت شده است فراوان است و بعضى از رسائل و قسمتى از اشعار او چاپ هم شده است، اما نسخ قدیم و معتبر از مصنفات او و چاپ‌های صحیح بى‏تصرف از رسایل و اشعار او بالنسبه نادر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/1/19 ر.ک: همان]</ref>.
خط ۴۰: خط ۴۱:
[[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] با آنکه در روش استدلال و طرح مطالب به حکمت مشاء نظر دارد‌ و از‌ فلسفه ارسطو متأثر است، از حکمایی نیست که در کشف حقیقت و استقصای مسائل تنها منطق و استدلال عقلانی را کافی بشمارد؛ بلکه مانند غالب فلاسفه بزرگ ایران حکمتش‌ صبغه عرفان‌ دارد‌ و در آثارش تعقل منطقی با شهود عرفانی و وجد صوفیانه آمیخته است‌ و چنانکه آقای [[مینوی، مجتبی|مینوی]] در مقدمه می‌گویند: «وی عالمی حکیم و عارفی شاعر و دبیری‌ فصیح بوده است» و همین نکته لطافت‌ و شیرینی‌ خاصی‌ به نوشته‌های وی می‌بخشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/123 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 123]</ref>.
[[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] با آنکه در روش استدلال و طرح مطالب به حکمت مشاء نظر دارد‌ و از‌ فلسفه ارسطو متأثر است، از حکمایی نیست که در کشف حقیقت و استقصای مسائل تنها منطق و استدلال عقلانی را کافی بشمارد؛ بلکه مانند غالب فلاسفه بزرگ ایران حکمتش‌ صبغه عرفان‌ دارد‌ و در آثارش تعقل منطقی با شهود عرفانی و وجد صوفیانه آمیخته است‌ و چنانکه آقای [[مینوی، مجتبی|مینوی]] در مقدمه می‌گویند: «وی عالمی حکیم و عارفی شاعر و دبیری‌ فصیح بوده است» و همین نکته لطافت‌ و شیرینی‌ خاصی‌ به نوشته‌های وی می‌بخشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/123 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 123]</ref>.


رسائل فارسی‌ با‌با افضل‌ نه‌تنها از لحاظ فلسفی اهمیت دارد بلکه از لحاظ ادبی‌ و انشایی نیز برای ما واجد ارزش و اعتبار بسیار است و در‌ این‌ ایام‌ که ما برای نقل آثار علمی به زبان فارسی‌ احتیاج‌ فراوان به اصطلاحات اصیل علمی داریم نشر این‌گونه آثار را باید غنیمت شمرد. [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] در این رسالات با آنکه‌ از‌ به‌کار‌ بردن لغات عربی روی‌گردان‌ نیست و حتی گاه از لغات‌ دشوار عربی کار می‌گیرد عموماً به الفاظ و عبارات فارسی نظر دارد و عباراتی که به فارسی خالص یا با عربی اندک‌ در‌ این‌ رسائل آمده کم نیست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/123 ر.ک: همان]</ref>. نثر فارسی‌ بابا‌ افضل فصیح و لطیف و استوار است و اگر غالباً تأثیر جمله‌بندی زبان عربی‌ در‌ عبارات فارسی وی آشکار است نتیجه مهارت وی در آن‌ زبان‌ و توجه عمومی دانشمندان زمان به زبان‌ عربی‌ در تألیفات علمی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/124 ر.ک: همان، ص124]</ref>.
رسائل فارسی‌ با‌با افضل‌ نه‌تنها از لحاظ فلسفی اهمیت دارد بلکه از لحاظ ادبی‌ و انشایی نیز برای ما واجد ارزش و اعتبار بسیار است و در‌ این‌ ایام‌ که ما برای نقل آثار علمی به زبان فارسی‌ احتیاج‌ فراوان به اصطلاحات اصیل علمی داریم نشر این‌گونه آثار را باید غنیمت شمرد. [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] در این رسالات با آنکه‌ از‌ به‌کار‌ بردن لغات عربی روی‌گردان‌ نیست و حتی گاه از لغات‌ دشوار عربی کار می‌گیرد عموماً به الفاظ و عبارات فارسی نظر دارد و عباراتی که به فارسی خالص یا با عربی اندک‌ در‌ این‌ رسائل آمده کم نیست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/123 ر.ک: همان]</ref>. نثر فارسی‌ بابا‌ افضل فصیح و لطیف و استوار است و اگر غالباً ً تأثیر جمله‌بندی زبان عربی‌ در‌ عبارات فارسی وی آشکار است نتیجه مهارت وی در آن‌ زبان‌ و توجه عمومی دانشمندان زمان به زبان‌ عربی‌ در تألیفات علمی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/124 ر.ک: همان، ص124]</ref>.


در ادامه درباره رسائل مذکور در کتاب به اختصار مطالبی تقدیم می‌شود:
در ادامه درباره رسائل مذکور در کتاب به اختصار مطالبی تقدیم می‌شود:
خط ۵۰: خط ۵۱:
# «جاودان نامه»: شامل دیباچه و چهار باب و سی‌وپنج‌ فصل و ملحق فصل هشتم. مؤلف در آغاز آن‌ می‌گوید‌: «این نامه‌ای است از‌ مازی‌‌ برادرانی که اندرون ایشان انگیخته شود باز جستن و شناختن انجام و آغاز خود را...». فصول آن منقسم است برشمردن اقسام علوم به طریق کلی، شناختن خود و طریق آن، شناختن آغاز و شناختن‌ انجام‌. در این رساله مؤلف کلام خود را مکرر به آیات قرآنی‌ می‌آراید چنان‌که در فصل چهارم از باب چهارم می‌گوید: ما در پیش، علامات و آیات آفاق و انفس را پدید کرده‌ایم که کتاب خدایست که نفس به خواندن آن نامه برتواند خاست به نام خدا چنان‌که گفت: «اقرا باسم ربک الذی خلق»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 125]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/311 متن کتاب، ص311]</ref>.
# «جاودان نامه»: شامل دیباچه و چهار باب و سی‌وپنج‌ فصل و ملحق فصل هشتم. مؤلف در آغاز آن‌ می‌گوید‌: «این نامه‌ای است از‌ مازی‌‌ برادرانی که اندرون ایشان انگیخته شود باز جستن و شناختن انجام و آغاز خود را...». فصول آن منقسم است برشمردن اقسام علوم به طریق کلی، شناختن خود و طریق آن، شناختن آغاز و شناختن‌ انجام‌. در این رساله مؤلف کلام خود را مکرر به آیات قرآنی‌ می‌آراید چنان‌که در فصل چهارم از باب چهارم می‌گوید: ما در پیش، علامات و آیات آفاق و انفس را پدید کرده‌ایم که کتاب خدایست که نفس به خواندن آن نامه برتواند خاست به نام خدا چنان‌که گفت: «اقرا باسم ربک الذی خلق»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 125]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/311 متن کتاب، ص311]</ref>.
# «ينبوع الحياة»: در سیزده فصل، رساله‌ای است فلسفی به شیوه عرفا و به ادریس نبی‌ نسبت‌‌ داده شده‌ است. مطالب آن از اقوال نو افلاطونیان متأثر است و اجزا آن همه با عبارت «ای نفس!» آغاز می‌شود‌. این رساله از حیث لطافت بیان و شیوائی عبارات سرآمد رسالات‌ دیگر‌ است‌. سطور‌ ذیل نمونه‌ای از آن به دست می‌دهد: «ای نفس، اینست عالم طبیعت‌ که فرود آمدی و آزمودیش، هیچ یافتی ‌‌در‌ وی جز دیدنی‌های چند وحشت‌انگیز و شنیدنی‌های بیمناک غافل کننده و چشیدنی‌های دردناک ملالت‌افزای‌ و بوی‌های‌ چند‌ دروغ ناخوش و بسودنی‌های پلید شوخگن؟ و چون بدان فرود آمدی عشق آوردی‌ بدان و شگفت ماندی از وی‌ و بدان باز بسته شدی و فراموشت شد معانی ذاتی شریف‌ و چون نشناختی که خطا‌ بود از تو این‌ حال‌، خواستی که دیگری را با خود در این خطا انباز کنی و این گناه را بروی حوالت کنی. هیهات، هیهات، گناه نبود الا آن را که‌ کرد. پس دریاب خطای خود را‌ که تو افتادی در این ناخوشی‌ها به آرزوی خود، رهایی‌ از وی هم به آرزو و ارادت خودیابی»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 126-125]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/370 متن کتاب، ص370]</ref>.
# «ينبوع الحياة»: در سیزده فصل، رساله‌ای است فلسفی به شیوه عرفا و به ادریس نبی‌ نسبت‌‌ داده شده‌ است. مطالب آن از اقوال نو افلاطونیان متأثر است و اجزا آن همه با عبارت «ای نفس!» آغاز می‌شود‌. این رساله از حیث لطافت بیان و شیوائی عبارات سرآمد رسالات‌ دیگر‌ است‌. سطور‌ ذیل نمونه‌ای از آن به دست می‌دهد: «ای نفس، اینست عالم طبیعت‌ که فرود آمدی و آزمودیش، هیچ یافتی ‌‌در‌ وی جز دیدنی‌های چند وحشت‌انگیز و شنیدنی‌های بیمناک غافل کننده و چشیدنی‌های دردناک ملالت‌افزای‌ و بوی‌های‌ چند‌ دروغ ناخوش و بسودنی‌های پلید شوخگن؟ و چون بدان فرود آمدی عشق آوردی‌ بدان و شگفت ماندی از وی‌ و بدان باز بسته شدی و فراموشت شد معانی ذاتی شریف‌ و چون نشناختی که خطا‌ بود از تو این‌ حال‌، خواستی که دیگری را با خود در این خطا انباز کنی و این گناه را بروی حوالت کنی. هیهات، هیهات، گناه نبود الا آن را که‌ کرد. پس دریاب خطای خود را‌ که تو افتادی در این ناخوشی‌ها به آرزوی خود، رهایی‌ از وی هم به آرزو و ارادت خودیابی»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7683/125 ر.ک: یارشاطر، احسان، ص 126-125]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/370 متن کتاب، ص370]</ref>.
# «رساله نفس ارسطوطالس»: مشتمل بر سه مقاله. در ابتدای مقاله اول چنین می‌خوانیم: «چنین گوید داناى یونان که دانش از چیزهاى خوب و گرامى است و بعضى دانش‌ها شریف‌تر و گرامی‌تر از بعضى، چون دانستن صناعت طب که برتر و گرامى‏تر است از دانش دیگر صناعات، از آنکه موضوع او تن مردم است و تن مردم گرامی‌تر است از موضوع دیگر دانش‌ها»<ref>ر.ک: همان، ص393</ref>. او درباره علم نفس می‌گوید: علم نفس خوب‌تر و گرامی‌تر از جمله علوم است؛ اما خوبیش آنکه مردم را لباس وقار و آرام دهد و نیز خوبیش در آنکه به اقصای خود برسد و وصول و درستی؛ و اما گرامیتر، از آنکه مردم را بدانش خود برساند... و علم نفس برتر از همه علم‌های خوبست...‏؛ و از او به پایه علم حق بر توان رسید و دلیل بر آنکه هر که ذات خود را دانست هم چیزهای دیگر را دانست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/393 ر.ک: همان، ص393]</ref>.
# «رساله نفس ارسطوطالس»: مشتمل بر سه مقاله. در ابتدای مقاله اول چنین می‌خوانیم: «چنین گوید داناى یونان که دانش از چیزهاى خوب و گرامى است و بعضى دانش‌ها شریف‌تر و گرامی‌تر از بعضى، چون دانستن صناعت طب که برتر و گرامی‌‏تر است از دانش دیگر صناعات، از آنکه موضوع او تن مردم است و تن مردم گرامی‌تر است از موضوع دیگر دانش‌ها»<ref>ر.ک: همان، ص393</ref>. او درباره علم نفس می‌گوید: علم نفس خوب‌تر و گرامی‌تر از جمله علوم است؛ اما خوبیش آنکه مردم را لباس وقار و آرام دهد و نیز خوبیش در آنکه به اقصای خود برسد و وصول و درستی؛ و اما گرامیتر، از آنکه مردم را بدانش خود برساند... و علم نفس برتر از همه علم‌های خوبست...‏؛ و از او به پایه علم حق بر توان رسید و دلیل بر آنکه هر که ذات خود را دانست هم چیزهای دیگر را دانست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/393 ر.ک: همان، ص393]</ref>.
# «رساله مختصری در حال نفس»: این رساله در هفت باب تنظیم شده و به دنبال آن حواشی و تعلیقات بر رساله نفس ارسطاطالیس آمده است. مجرد بودن نفس یکی از اصول و ارکان دستگاه فلسفی [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|افضل‌الدین کاشانی]] به‌شمار می‌رود و سراسر نوشته‌های وی در باب نفس گواه بر این مطلب است. به‌نوعی می‌توان گفت از نظر [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] اثبات تجرد نفس چندان مسأله مشکل و برهان‌خواهی نیست و با اندک تأمل و تدبری آشکار، مدلل و مبرهن می‌شود؛ و شاید به همین خاطر است که وی در سراسر رساله‌هایش که اغلب در باب نفس و نفس‌شناسی است به مسائل دیگر نفس بیشتر می‌پردازد و اثبات تجرد نفس را چندان ضروری و جدی نمی‌شمارد، گویی که این اصل مسلم را تمام خوانندگان وی بی‌هیچ واهمه‌ای پذیرفته‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/16253/52 ر.ک: علی‌‌پور، مهدی، ص53-52]</ref>.
# «رساله مختصری در حال نفس»: این رساله در هفت باب تنظیم شده و به دنبال آن حواشی و تعلیقات بر رساله نفس ارسطاطالیس آمده است. مجرد بودن نفس یکی از اصول و ارکان دستگاه فلسفی [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|افضل‌الدین کاشانی]] به‌شمار می‌رود و سراسر نوشته‌های وی در باب نفس گواه بر این مطلب است. به‌نوعی می‌توان گفت از نظر [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|بابا افضل]] اثبات تجرد نفس چندان مسأله مشکل و برهان‌خواهی نیست و با اندک تأمل و تدبری آشکار، مدلل و مبرهن می‌شود؛ و شاید به همین خاطر است که وی در سراسر رساله‌هایش که اغلب در باب نفس و نفس‌شناسی است به مسائل دیگر نفس بیشتر می‌پردازد و اثبات تجرد نفس را چندان ضروری و جدی نمی‌شمارد، گویی که این اصل مسلم را تمام خوانندگان وی بی‌هیچ واهمه‌ای پذیرفته‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/16253/52 ر.ک: علی‌‌پور، مهدی، ص53-52]</ref>.
# «رساله در علم و نطق (منهاج مبین)»: در موضوع فلسفه و منطق، مشتمل بر دیباچه و دو گفتار و ملحق است که گفتار اول در هفده فصل و گفتار دوم در بیست‌وشش فصل و یک بخش الحاقی در پنج فصل است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/477 ر.ک: متن کتاب، ص477]</ref>.
# «رساله در علم و نطق (منهاج مبین)»: در موضوع فلسفه و منطق، مشتمل بر دیباچه و دو گفتار و ملحق است که گفتار اول در هفده فصل و گفتار دوم در بیست‌وشش فصل و یک بخش الحاقی در پنج فصل است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38757/2/477 ر.ک: متن کتاب، ص477]</ref>.
خط ۶۵: خط ۶۶:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references />
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۷۴: خط ۷۵:


   
   
== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده: خرداد(98)]]
[[رده:سال98-1اردیبهشت الی31اردیبهشت]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش