شبلی نعمانی، محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR01787.jpg|بندانگشتی|شبلی نعمانی، محمد]] | [[پرونده:NUR01787.jpg|بندانگشتی|شبلی نعمانی، محمد]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |شبلی نعمانی، محمد | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |حبیبالله شبلى | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |1857م | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" | | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1332 ق یا 1914م | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[تاریخ علم کلام]] | ||
[[کليات فارسی شبلی نعمانی]] | [[کليات فارسی شبلی نعمانی|کلیات فارسی شبلی نعمانی]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE01787AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''شبلی | '''محمد شبلی نعمانی''' (1275-1332ق)، مؤلف "تاریخ علم کلام" | ||
== ولادت == | |||
در سال 1857م در دهکده بندول، جزوى از بخش اعظم گر، از استان ایالات متحد هند، چشم به جهان گشود. | |||
شبلى در | علامه شبلى یکى از نویسندگان بزرگ زبان اردو، با ترجمه و چاپ تعدادى از آثارش مانند دو مجموعه مقالات آموزش و پرورش در کشورهاى اسلامى، تاریخ علم کلام و علم کلام جدید، زندگانى مولوى و اهمیت مثنوى وى از نظر مباحث کلامى، شعر العجم در نقد و بررسى شعر فارسى (5 مجلد) و قسمتى از «الغزالى» در زندگانى او افکار محمد غزالى طوسى به فارسى در ایران و افغانستان تا حدى معرفى گردیده ولى کتب مهم دیگرش هم شایسته برگرداندن به فارسى است. شبلى اگر چه موفق نشد که پا به ایران و یا به افغانستان بگذارد، ولى شیفته و واله زبان و ادبیات فارسى بود و کتب شعر العجم و بعضى از مقالات ادبى و ومنظومههاى فارسى وى موید این امر است او هزارها شعر فارسى را به خاطر سپرده بود و در محافل و گردشگاهها با دوستان هم مذاق و مشرب خود، با انشاد آن لذت میبرد و دوستان را هم تحت تاثیر شعر فارسى قرار مى داد ذوق پاک شبلى از شعر العجم وى پیداست و ناقدان ادب فارسى معتقدند که انتخاب اشعار فارسى در ان کتاب، سطح عالى دانش و ذوق نویسنده را نشان میدهد، ادوارد برون انگلیسى در تاریخ ادبى ایران تألیف خود که چهار مجلد است، نه فقط به تحقیقات شبلى در بسیارى ار موارد اتکا نموده، بلکه در انتخاب اشعار هم از کتاب وى استفاده کرده است. | ||
شبلى در 19 سالگى در علوم معقول و منقول فارغ التحصیل شد. و زبانهاى عربى و فارسى را تا حد تبحر مى دانست، به زبان انگلیسى هم کمى آشنا بود. او به پرفسور آرنولد انگلیسى عربى یاد داد و از وى فرانسه آموخت. در مدت اقامت شش ماهه خود در قلمرو عثمانیه زبان ترکى را هم تا حدى فرا گرفته بود. براى تحصیل زبانها و یاد گرفتن مباحث علمى، کرارا به نواحى رامپور، هارنپور لکنهو و لاهور آمد و شد داشته و با فضلاى متعدد عصر تبادل نظر نموده است. | |||
شبلى | بنا بر توصیه پدرش شیخ حبیبالله شبلى مدارک تحصیلى وکالت دادگسترى را دریافته و چندى به این شغل اشتغال داشته است، ولى بزودى آن را خلاف تمایلات شخصى خود دیده و ترک گفته است. سپس در دبیر خانه اداره دادگسترى دولتى هم شغلى برگزیده، ولى آن را هم ترک نموده است. | ||
شبلى در سال | شبلى که طبعا به تدریس و تحقیق علاقهمند بود در سال 1883م به آرزوى خود رسید، در سال مزبور، سید احمد خان (1898م) رهبر بزرگ مسلمانان شبه قاره وى را براى تدریس زبانهاى عربى و فارسى در مدرسه العلوم مسلمانان در على گر، دعوت نمود. شبلى از سال مذکور تا 16 سال بعد در آنجا به تدریس اشتغال مى ورزید، و ضمنا در کتابخانه شخصى بسیار منظم، سید احمد خان و نیز در کتابخانه مدرسه العلوم به مطالعات و تحقیقات مى پرداخت در 1892 مسافرت علمى وى به آسیاى صغیر و قلمرو عثمانیه پیش آمد. وى مشاهدات شش ماهه زندگانى خود را در این سفر در کتابى به عنوان «سفرنامه روم و مصر و شام» بزبان اردو نوشته است که داراى اطلاعاتى دلاویز و ذى قیمت در مورد اوضاع شهرهاى قسطنطنیه و بیروت و دمشق و قاهره در آن زمان میباشد. | ||
شبلى در سال 1894 لقب "شمس العلماء " را از طرف دولت انگلیس دریافت کرد. در قسطنطینه سلطان عبدالحمید خان ثانى خلیفه عثمانى وى را با مدال «مجیدیه» مفتخر کرد، ولى مردم شبه قاره وى را بیشتر به لق "علامه" ذکر میکنند. | |||
== اساتید == | |||
در | |||
در میان استادان وى آقایان شکر اله محمد فاورق چریا کوتى و فیض الحسن سهارنپورى را مى توان ذکر نمود. | |||
== وفات == | |||
در 57 سالگى روز 18 نوامبر 1914م مطابق 28 ذىالحجه 1332ق نیز در همان دهکده بندول در گذشت. | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
1- | 1- چندین مجله بعنوان مقالات شبلى، وسایل شبلى و باقیات شبلى در هند و نیز در پاکستان و همچنین مقالاتى به زبان عربى در مجلات مصر و سوریه بویژه در مجله الهلال که بوسیله [[زیدان، جرجی|جرجى زیدان]] اداره مى شد نوشته است. | ||
آثارى | آثارى که توسط سید محمدتقى فخر داعى گیلانى (1342 ش) به زبان فارسى ترجمه شده که شامل: | ||
2- آموزش و پرورش در | 2- آموزش و پرورش در کشورهاى اسلامى | ||
3- | 3- آیا کتابخانه اسکندریه را مسلمانان سوزانده بودند | ||
4- زندگینامه | 4- زندگینامه جلاالدین مولوى و بررسى عقاید کلامى وى از روى مثنوى شریف | ||
5- | 5- تاریخ علم کلام و عقاید جدید کلامى | ||
6- مجموعه 15 مقاله شبلى در | 6- مجموعه 15 مقاله شبلى در حقیقت جزیه | ||
7- الانتقاد نام | 7- الانتقاد نام کتابى است که در اواخر عمر در انتقاد بر کتاب «تاریخ تمدن اسلامى [[زیدان، جرجی|جرجى زیدان]]» به زبان عربى نوشته است. | ||
8- المامون | 8- المامون | ||
خط ۷۱: | خط ۷۷: | ||
9- الغزالى | 9- الغزالى | ||
10- | 10- دیوان اشعار | ||
11- | 11- سیرة النبى(ص) | ||
12- ترجمه | 12- ترجمه کتاب شعر العجم | ||
13- شرح حال محمد اورنگ | 13- شرح حال محمد اورنگ زیب عالمگیر از پادشاهان تیمورى | ||
14- شرح حال دختران پادشاه | 14- شرح حال دختران پادشاه زیب النسا | ||
15- | 15- سیرت النعمان (زندگانى ابوحنیفه) | ||
موازنه | موازنه شعرانیس و دبیر (دو شاعر شهیر اردو که مراثى از وقایع شهادت امام حسین(ع) سرودهاند) در مورد او چنین نقل کردهاند: | ||
او در | او در اوایل به سمت مستشار امور آموزش پرورش مشغول خدمت بوده ولى در اوایل سده بیستم این کار را ترک گفته به تشیید بنیه اداره «ندوه العلماء» پرداخت ندوه العلماء مجمعى علمى بود که شبلى در آنجا علماى معاصر را براى احیاى فکر دین تربیت میکرد ولى در اواخر سالهاى عمرش از آن هم دست بکشید و اداره نویسندگان را بنام «دار المصنفین» بنا نهاد که اکنون هم فعالیت دارد. براى این اداره، کتب و دارایى خود را وقف نمود. | ||
شبلى | شبلى هیچگاه عزت نفس خود را از دست نداد حاکم ایالت اسبق رامپور مى خواست که مخارج مسافرت علمى وى را به نواحى قلمرو عثمانیه و آسیاى صغیر بر او تحمیل کند ولى او پیشنهاد وى را نپذیرفت و همچنین از کمک بعضى از رجال دولت ایالت اسبق حیدر آباد و دولت عثمانى نیز چشم پوشید و او اینقدر محو کار تحقیق و تدقیق بود که دعوتهاى مجامع علمى آلمان و انگلستان و افغانستان را نپذیرفت و از مسافرت به کشورهاى مذکور خودارى کرد. | ||
==طبع شاعرى== | ==طبع شاعرى== | ||
او ذوق | او ذوق لطیف و حسن سلیقه در کارها و نیز مزاج شاعرانه و عاطفه عاشقانهاى داشت. | ||
و به زبانهاى اردو و فارسى اشعارى سروده است ولى | و به زبانهاى اردو و فارسى اشعارى سروده است ولى کمتر به این حرفه مشغول بوده است ولى چون طبع پرجوشى داشته است وقایع و پیش آمدها را به نظم در میآورد. جالب است که نیمى از کلیات اردوى وى صبغه سیاسى دارد ولى اشعار فارسیاش فاقد این جنبه است و در سال 1883 به طور متناوب به فارسى اشعارى سروده است که حدود دو هزار بیت میباشد ولى هنچنانچه گفته شد او علاقه وافرى براى نوشتن داشت و به همین دلیل عزلیاتى از او بر جاى مانده که ناقص و ناتمام مانده است. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
برگرفته از مجله فلسفه، | برگرفته از مجله فلسفه، کلام و عرفان، خرداد 1349 شماره 27 محقق دکتر محمد ریاض | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
نسخهٔ ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۳۳
نام | شبلی نعمانی، محمد |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | حبیبالله شبلى |
متولد | 1857م |
محل تولد | |
رحلت | 1332 ق یا 1914م |
اساتید | |
برخی آثار | تاریخ علم کلام |
کد مؤلف | AUTHORCODE01787AUTHORCODE |
محمد شبلی نعمانی (1275-1332ق)، مؤلف "تاریخ علم کلام"
ولادت
در سال 1857م در دهکده بندول، جزوى از بخش اعظم گر، از استان ایالات متحد هند، چشم به جهان گشود.
علامه شبلى یکى از نویسندگان بزرگ زبان اردو، با ترجمه و چاپ تعدادى از آثارش مانند دو مجموعه مقالات آموزش و پرورش در کشورهاى اسلامى، تاریخ علم کلام و علم کلام جدید، زندگانى مولوى و اهمیت مثنوى وى از نظر مباحث کلامى، شعر العجم در نقد و بررسى شعر فارسى (5 مجلد) و قسمتى از «الغزالى» در زندگانى او افکار محمد غزالى طوسى به فارسى در ایران و افغانستان تا حدى معرفى گردیده ولى کتب مهم دیگرش هم شایسته برگرداندن به فارسى است. شبلى اگر چه موفق نشد که پا به ایران و یا به افغانستان بگذارد، ولى شیفته و واله زبان و ادبیات فارسى بود و کتب شعر العجم و بعضى از مقالات ادبى و ومنظومههاى فارسى وى موید این امر است او هزارها شعر فارسى را به خاطر سپرده بود و در محافل و گردشگاهها با دوستان هم مذاق و مشرب خود، با انشاد آن لذت میبرد و دوستان را هم تحت تاثیر شعر فارسى قرار مى داد ذوق پاک شبلى از شعر العجم وى پیداست و ناقدان ادب فارسى معتقدند که انتخاب اشعار فارسى در ان کتاب، سطح عالى دانش و ذوق نویسنده را نشان میدهد، ادوارد برون انگلیسى در تاریخ ادبى ایران تألیف خود که چهار مجلد است، نه فقط به تحقیقات شبلى در بسیارى ار موارد اتکا نموده، بلکه در انتخاب اشعار هم از کتاب وى استفاده کرده است.
شبلى در 19 سالگى در علوم معقول و منقول فارغ التحصیل شد. و زبانهاى عربى و فارسى را تا حد تبحر مى دانست، به زبان انگلیسى هم کمى آشنا بود. او به پرفسور آرنولد انگلیسى عربى یاد داد و از وى فرانسه آموخت. در مدت اقامت شش ماهه خود در قلمرو عثمانیه زبان ترکى را هم تا حدى فرا گرفته بود. براى تحصیل زبانها و یاد گرفتن مباحث علمى، کرارا به نواحى رامپور، هارنپور لکنهو و لاهور آمد و شد داشته و با فضلاى متعدد عصر تبادل نظر نموده است.
بنا بر توصیه پدرش شیخ حبیبالله شبلى مدارک تحصیلى وکالت دادگسترى را دریافته و چندى به این شغل اشتغال داشته است، ولى بزودى آن را خلاف تمایلات شخصى خود دیده و ترک گفته است. سپس در دبیر خانه اداره دادگسترى دولتى هم شغلى برگزیده، ولى آن را هم ترک نموده است.
شبلى که طبعا به تدریس و تحقیق علاقهمند بود در سال 1883م به آرزوى خود رسید، در سال مزبور، سید احمد خان (1898م) رهبر بزرگ مسلمانان شبه قاره وى را براى تدریس زبانهاى عربى و فارسى در مدرسه العلوم مسلمانان در على گر، دعوت نمود. شبلى از سال مذکور تا 16 سال بعد در آنجا به تدریس اشتغال مى ورزید، و ضمنا در کتابخانه شخصى بسیار منظم، سید احمد خان و نیز در کتابخانه مدرسه العلوم به مطالعات و تحقیقات مى پرداخت در 1892 مسافرت علمى وى به آسیاى صغیر و قلمرو عثمانیه پیش آمد. وى مشاهدات شش ماهه زندگانى خود را در این سفر در کتابى به عنوان «سفرنامه روم و مصر و شام» بزبان اردو نوشته است که داراى اطلاعاتى دلاویز و ذى قیمت در مورد اوضاع شهرهاى قسطنطنیه و بیروت و دمشق و قاهره در آن زمان میباشد.
شبلى در سال 1894 لقب "شمس العلماء " را از طرف دولت انگلیس دریافت کرد. در قسطنطینه سلطان عبدالحمید خان ثانى خلیفه عثمانى وى را با مدال «مجیدیه» مفتخر کرد، ولى مردم شبه قاره وى را بیشتر به لق "علامه" ذکر میکنند.
اساتید
در میان استادان وى آقایان شکر اله محمد فاورق چریا کوتى و فیض الحسن سهارنپورى را مى توان ذکر نمود.
وفات
در 57 سالگى روز 18 نوامبر 1914م مطابق 28 ذىالحجه 1332ق نیز در همان دهکده بندول در گذشت.
آثار
1- چندین مجله بعنوان مقالات شبلى، وسایل شبلى و باقیات شبلى در هند و نیز در پاکستان و همچنین مقالاتى به زبان عربى در مجلات مصر و سوریه بویژه در مجله الهلال که بوسیله جرجى زیدان اداره مى شد نوشته است.
آثارى که توسط سید محمدتقى فخر داعى گیلانى (1342 ش) به زبان فارسى ترجمه شده که شامل:
2- آموزش و پرورش در کشورهاى اسلامى
3- آیا کتابخانه اسکندریه را مسلمانان سوزانده بودند
4- زندگینامه جلاالدین مولوى و بررسى عقاید کلامى وى از روى مثنوى شریف
5- تاریخ علم کلام و عقاید جدید کلامى
6- مجموعه 15 مقاله شبلى در حقیقت جزیه
7- الانتقاد نام کتابى است که در اواخر عمر در انتقاد بر کتاب «تاریخ تمدن اسلامى جرجى زیدان» به زبان عربى نوشته است.
8- المامون
9- الغزالى
10- دیوان اشعار
11- سیرة النبى(ص)
12- ترجمه کتاب شعر العجم
13- شرح حال محمد اورنگ زیب عالمگیر از پادشاهان تیمورى
14- شرح حال دختران پادشاه زیب النسا
15- سیرت النعمان (زندگانى ابوحنیفه)
موازنه شعرانیس و دبیر (دو شاعر شهیر اردو که مراثى از وقایع شهادت امام حسین(ع) سرودهاند) در مورد او چنین نقل کردهاند:
او در اوایل به سمت مستشار امور آموزش پرورش مشغول خدمت بوده ولى در اوایل سده بیستم این کار را ترک گفته به تشیید بنیه اداره «ندوه العلماء» پرداخت ندوه العلماء مجمعى علمى بود که شبلى در آنجا علماى معاصر را براى احیاى فکر دین تربیت میکرد ولى در اواخر سالهاى عمرش از آن هم دست بکشید و اداره نویسندگان را بنام «دار المصنفین» بنا نهاد که اکنون هم فعالیت دارد. براى این اداره، کتب و دارایى خود را وقف نمود.
شبلى هیچگاه عزت نفس خود را از دست نداد حاکم ایالت اسبق رامپور مى خواست که مخارج مسافرت علمى وى را به نواحى قلمرو عثمانیه و آسیاى صغیر بر او تحمیل کند ولى او پیشنهاد وى را نپذیرفت و همچنین از کمک بعضى از رجال دولت ایالت اسبق حیدر آباد و دولت عثمانى نیز چشم پوشید و او اینقدر محو کار تحقیق و تدقیق بود که دعوتهاى مجامع علمى آلمان و انگلستان و افغانستان را نپذیرفت و از مسافرت به کشورهاى مذکور خودارى کرد.
طبع شاعرى
او ذوق لطیف و حسن سلیقه در کارها و نیز مزاج شاعرانه و عاطفه عاشقانهاى داشت.
و به زبانهاى اردو و فارسى اشعارى سروده است ولى کمتر به این حرفه مشغول بوده است ولى چون طبع پرجوشى داشته است وقایع و پیش آمدها را به نظم در میآورد. جالب است که نیمى از کلیات اردوى وى صبغه سیاسى دارد ولى اشعار فارسیاش فاقد این جنبه است و در سال 1883 به طور متناوب به فارسى اشعارى سروده است که حدود دو هزار بیت میباشد ولى هنچنانچه گفته شد او علاقه وافرى براى نوشتن داشت و به همین دلیل عزلیاتى از او بر جاى مانده که ناقص و ناتمام مانده است.
منابع مقاله
برگرفته از مجله فلسفه، کلام و عرفان، خرداد 1349 شماره 27 محقق دکتر محمد ریاض