صحيح ابن خزیمة: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'صحيح إبن خزيمة' به 'صحيح ابن خزیمة') |
جز (جایگزینی متن - 'اعظمي، محمد مصطفي' به 'اعظمی، محمدمصطفی') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[ابن خزيمه، محمد بن اسحاق]] (نویسنده) | [[ابن خزيمه، محمد بن اسحاق]] (نویسنده) | ||
[[ | [[اعظمی، محمدمصطفی]] (مصحح) | ||
| زبان = عربي | | زبان = عربي | ||
| کد کنگره =/الف23 ص3 118 BP | | کد کنگره =/الف23 ص3 118 BP |
نسخهٔ ۲۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۳
صحيح ابن خزیمة | |
---|---|
پدیدآوران | ابن خزيمه، محمد بن اسحاق (نویسنده) اعظمی، محمدمصطفی (مصحح) |
ناشر | المکتب الإسلامي المکتب الإسلامي |
مکان نشر | اردن - عمان لبنان - بيروت |
سال نشر | 2003م , 1424ق |
چاپ | 3 |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | /الف23 ص3 118 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
صحيح ابن خزیمة، یا مختصر المختصر من المسند الصحيح عن النبي(ص) ، اثر روایی ابنخزیمه ابوبکر محمد بن اسحاق سُلَمى (متوفی 311ق)، ملقب به امام الائمة، محدث اهل سنت و فقیه نیشابوری است. این اثر با مقدمه و تحقیق محمد بن عبدالرحمن اعظمی به زبان عربی منتشر شده است.
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه محقق کتاب و 3079 روایت در 433 باب ارائه شده است. باب آخر کتاب ناقص است و روایتی در آن نیامده است.
گزارش محتوا
ابن خزیمه فقه را از شاگردان شافعى چون اسماعیل بن یحیى مُزَنى، ربیع بن سلیمان مرادی و یونس بن عبدالاعلى فرا گرفت، ولى از مباحث پراکنده او در صحیح برمىآید که به دیگر مذاهب فقهى حتى امامى و خارجى نیز آشنا بوده است. در منابع شافعى از ابنخزیمه بهعنوان فقیه شافعى یاد شده، ولى از کتاب صحیح او مستفاد مىگردد که وی در بیان احکام پیرو اقوال شافعى نبوده، بلکه فقیهى مجتهد بوده که بر اساس کتاب و سنت و دیگر ادله حکم مىکرده است. آنچه از آرای فقهى او در صحیح و دیگر آثارش در دست است، نشان مىدهد که فقه ابنخزیمه قرابت بسیاری به فقه شافعى دارد، ولى در موارد متعددی نیز برخلاف شافعى و حتى بر خلاف اتفاق فقهای اربعه فتوا داده است. بهرغم اطلاعات اندکى که در مورد فقه ابنخزیمه در دست است، باید گفت یکى از نکات مورد تکیه او الفاظ عام است که از آن اراده خاص شده باشد. این نکته که گاه نیز در قالب «مُجمَل و مُفَسّر» مطرح گردیده، به کرات در صحیح ابنخزیمه گوشزد شده است. ممیزه دیگر فقه او وسعت استفاده از حدیث و نحوه جمع بین احادیث است که در صحیح مشاهده مىشود. وی در آنجا که بحث فقهى به ظرایف حدیث کشیده مىشد، بر استادان خود برتری داشت و احتمالاً از همین روست که ربیع مرادی، استاد وی در فقه، استفاده خود را از ابنخزیمه بیش از بهره او از خود دانسته است. ابنسریج فقیه معاصر او نیز مهارت وی در استخراج حکم از حدیث را ستوده است[۱].
ابنخزیمه هرگونه اجتهاد را در مقابل گفته پیامبر(ص) مردود مىدانست و عقیده داشت که ممکن نیست دو حدیث صحیح با یکدیگر واقعاً معارض باشند و بدین لحاظ جمع بین آنها را لازم مىدانست. او بارها فقیهانى را که از نظر او در تفسیر حدیث فاقد اطلاع بودهاند، مورد نقد قرار داده است[۲].
این خزیمه در صحیح بر صحت اسانید تمامى احادیث تکیه کرده و ازاینرو این کتاب در شمار صحاح اهل سنت قرار گرفته است. وی در این کتاب بر علل احادیث و جرح و تعدیل راویان اهتمام داشته است. گفتنى است که نزد برخى همچون ابنکثیر صحیح ابنخزیمه، چه از لحاظ سند و چه از جهت متن، حتى بر مستدرک حاکم برتری دارد و سیوطى نیز آن را برتر از صحیح ابنحبان مىداند، ولى باید توجه داشت که ابنحجر معتقد است که در کتاب صحیح، احادیث حَسَن نیز وارد شده است. به تصریح برخى از منابع متأخر، تنها بخش کوچکى از این کتاب به دست ما رسیده است که خود نشان از عظمت این اثر دارد. ابنملقّن، کتابى با عنوان، مختصر تهذيب الكمال مع التذييل علیه داشته که در آن رجال برخى از کتب حدیث، از جمله صحیح ابنخزیمه را بر شمرده است. نیز ابنحجر عسقلانى کتابى در زوائد، به نام اتحاف المهرة باطراف العشرة نوشته که در آن، زوائد صحیح ابنخزیمه را نیز آورده است. از بررسى اسناد نسخه موجود صحیح و دیگر کتابهای حدیث و رجال برمىآید که گویا احادیث صحیح ابنخزیمه، بهجز آن مواردی که بهوسیله ابنحبان از مؤلف روایت شده، تنها با روایت نواده ابن خزیمه، ابوطاهر محمد بن فضل، که مؤلف، کتاب را بر وی املا کرده، در دسترس است. صحیح ابنخزیمه توسط کسانى همچون ابوسعید کنجروذی، ابوسعد مقری، محمد بن محمد بن عیسى وراق، ابوالمظفر قشیری، ابوالقاسم غازی و اسماعیل بن عبدالرحمان صابونى از ابوطاهر روایت شده است[۳].
در مقدمه کتاب حاضر شرححال ابنخزیمه، اسامی رواتی که از او روایت کردهاند. ویژگیهای اخلاقی او، تعاریف علمای اهل سنت از وی و تألیفات او مطرح شده است[۴].
از جمله ابهاماتی که اعظمی در مقدمهاش به آن اشاره کرده عدم ذکر نام صحیح ابنخزیمه در فهرست مؤلفات اوست؛ چراکه ابنخزیمه در کتاب «التوحید» با وجود جایگاه این کتاب در بین نوشتههایش به آن اشاره نکرده است. در واقع ابنخزیمه کتابش را به اسم «الصحیح» نامگذاری نکرد؛ همچنانکه ابنحبان کتابش را «صحیح ابنحبان» نام ننهاد؛ بلکه بخاری نیز خودش کتابش را صحیح بخاری نام نگذاشت بلکه آن را «الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسولالله(ص) و سننه و أيامه» نام گذاشت. ابنحبان نیز کتابش را «المسند الصحيح علی التقاسيم و الأنواع» نام نهاد. ابنخزیمه نیز نام کتابش را «مختصر المختصر من المسند الصحيح عن النبي(ص)» گذاشت. لکن این کتب بعدها به اسم «الصحیح» مشهور شدند[۵]. المنذری (متوفی 656ق) در کتابش «الترغيب و الترهيب» اسم صحیح را به کار میبرد و میگوید: «و رواه ابنخزیمه في صحيحه». دمیاطی (متوفی 705ق) نیز میگوید: «ان کان کتاب صحيح ابنخزيمة...»[۶].
احمد شاکر معتقد است: «صحيح ابنخزيمة» و «المسند الصحيح علی التقاسيم و الأنواع» ابنحبان و «المستدرك علی الصحيحین» حاکم نیشابوری، مهمترین کتبی هستند که در موضوع صحیح مجرد پس از «الصحيحین» بخاری و مسلم نوشته شده است[۷]. اعظمی نیز میگوید: صحیح ابنخزیمه مانند الصحیحین نیست بهگونهای که بتوان گفت همه روایات آن صحیح است؛ بلکه روایاتی در آن هست که پائینتر از درجه صحیح هستند. همچنین تنها مشتمل بر احادیث صحیح و حسن نیست؛ بلکه همچنین مشتمل بر احادیث ضعیف است؛ البته تعداد این روایات جداً کم است[۸].
دقیقاً مشخص نیست که این کتاب توسط چه کسی از مؤلفش ابنخزیمه روایت شده است؛ و لیکن مشخص است که کتاب به روایت نوهاش ابوطاهر محمد بن فضل منتشر شده است و او آخرین کسی است که ابنخزیمه در نیشابور روایت کرده است؛ البته ممکن است بگوییم که نوهاش کوچکتر از آن بوده که در نیشابور از او روایت کند[۹].
محقق کتاب در انتهای جلد دوم، به انتهای این نسخه خطی از کتاب اشاره کرده و از خداوند درخواست نموده که بتواند به نسخه کامل از کتاب دست یابد. سخن محقق حاکی از ناقص بودن این نسخه از کتاب است[۱۰].
وضعیت کتاب
بررسی اختلاف نسخ، اسناد احادیث و منابع روایات در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن ذکر شده است. فهارس آیات، احادیث، روات صحابه، قبایل، اماکن نیز در انتهای جلد دوم ارائه شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- بخش علوم قرآن و حدیث، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 3، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.