معانی و بیان: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ها' به 'ه‌ها')
    جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱۸: خط ۱۸:
    | شابک =978-964-01-1261-8
    | شابک =978-964-01-1261-8
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =33334
    | کتابخوان همراه نور =33334
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۴: خط ۳۵:
    نویسنده در بخش اول که در مورد علم معانی است، در ابتدای سخن از کلام رسا سخن گفته و خاطرنشان می‌کند که سخن رسا، گفتاری است که گوینده آن را متناسب احوال مخاطبان پرداخته و سازگار با سطح احساس خواننده یا شنونده بیان داشته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1</ref>.
    نویسنده در بخش اول که در مورد علم معانی است، در ابتدای سخن از کلام رسا سخن گفته و خاطرنشان می‌کند که سخن رسا، گفتاری است که گوینده آن را متناسب احوال مخاطبان پرداخته و سازگار با سطح احساس خواننده یا شنونده بیان داشته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1</ref>.


    سپس نمونه‌هایی از ایجاز و اطناب در سخن را ذکر نموده و در ادامه از نمونه‌های ایجاز و اطناب در قرآن کریم که نمونه‎ی اعلای بلاغت است، مطالبی را خاطرنشان می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص2-3</ref>.
    سپس نمونه‌هایی از ایجاز و اطناب در سخن را ذکر نموده و در ادامه از نمونه‌های ایجاز و اطناب در قرآن کریم که نمونه‌ی اعلای بلاغت است، مطالبی را خاطرنشان می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص2-3</ref>.


    همچنین در این بخش از کتاب، در مورد «فصاحت» سخن رانده و می‌گوید: فصاحت به معنی روشنی و ظهور و گشاده‎زبانی است؛ چنان‎که فردوسی گفته است:  
    همچنین در این بخش از کتاب، در مورد «فصاحت» سخن رانده و می‌گوید: فصاحت به معنی روشنی و ظهور و گشاده‌زبانی است؛ چنان‌که فردوسی گفته است:  


    {{شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''«جوانی بیامد گشاده‎زبان ''|2=''سخن گفتن خوب و طبع روان»''}}
    {{ب|''«جوانی بیامد گشاده‌زبان ''|2=''سخن گفتن خوب و طبع روان»''}}
    {{ب|''«گشاده‎زبان و جوانیت هست''|2=''سخن گفتن پهلوانیت هست»''}}
    {{ب|''«گشاده‌زبان و جوانیت هست''|2=''سخن گفتن پهلوانیت هست»''}}
    {{پایان شعر}}
    {{پایان شعر}}


    وی اشاره می‌کند که در اینجا، فصاحت به کلمه یا کلامی اطلاق می‌شود که از ضعف تألیف و تنافر و غرابت و مخالفت قیاس و کثرت تکرار و تعقید و تتابع اضافات خالی باشد. این عیب‌ها بعضی مربوط به کلمه است که کلمه را از زیور فصاحت دور می‌کند و برخی دامنگیر کلام می‌شود و کلام را از فصاحت خالی می‌کند و به‌طور کلی، کلامی فصیح است که کلمه‌هایش فصیح باشد. تنافر حروف، مخالفت قیاس، غرابت استعمال و کراهت در سمع از اوصاف مخل «فصاحت کلمه» می‌باشد. در ادامه به تک‎تک این اصطلاحات و توضیح آنها می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص5-9</ref>.
    وی اشاره می‌کند که در اینجا، فصاحت به کلمه یا کلامی اطلاق می‌شود که از ضعف تألیف و تنافر و غرابت و مخالفت قیاس و کثرت تکرار و تعقید و تتابع اضافات خالی باشد. این عیب‌ها بعضی مربوط به کلمه است که کلمه را از زیور فصاحت دور می‌کند و برخی دامنگیر کلام می‌شود و کلام را از فصاحت خالی می‌کند و به‌طور کلی، کلامی فصیح است که کلمه‌هایش فصیح باشد. تنافر حروف، مخالفت قیاس، غرابت استعمال و کراهت در سمع از اوصاف مخل «فصاحت کلمه» می‌باشد. در ادامه به تک‎تک این اصطلاحات و توضیح آنها می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص5-9</ref>.


    در ادامه‎ی کتاب، طبق سایر کتب معانی و بیان به معرفی مسند، مسندالیه، خبر، انشا، اسناد، قصر یا حصر، امر، نهی، استفهام و مسائلی از این قبیل که در چنین کتبی مرسوم است، می‌پردازد. در پایان هر بخش از کتاب، تمریناتی را برای تقویت خواننده ذکر می‌نماید.
    در ادامه‌ی کتاب، طبق سایر کتب معانی و بیان به معرفی مسند، مسندالیه، خبر، انشا، اسناد، قصر یا حصر، امر، نهی، استفهام و مسائلی از این قبیل که در چنین کتبی مرسوم است، می‌پردازد. در پایان هر بخش از کتاب، تمریناتی را برای تقویت خواننده ذکر می‌نماید.


    بخش دوم کتاب در مورد علم بیان است. نویسنده اشاره می‌کند که دانش بیان از بنیادهای استوار بلاغت است و آموختن فنون و اشارات آن آدمی را با چهره‌های گوناگون خیال و صور رنگارنگ معنی آشنا می‌سازد و در تعریف این فن گفته‌اند: دانشی است که به یاری آن می‌توان یک یا چندین معنی را به طرق گونه‌گون ادا کرد؛ چنان‎که به‎حسب روشنی و وضوح یا ابهام و تاریکی با هم تفاوت آشکار داشته باشند و سرانجام معانی بر ژرفای دل انسان بنشیند و کمند تسیلم بر جان شنوندگان افکند<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>.
    بخش دوم کتاب در مورد علم بیان است. نویسنده اشاره می‌کند که دانش بیان از بنیادهای استوار بلاغت است و آموختن فنون و اشارات آن آدمی را با چهره‌های گوناگون خیال و صور رنگارنگ معنی آشنا می‌سازد و در تعریف این فن گفته‌اند: دانشی است که به یاری آن می‌توان یک یا چندین معنی را به طرق گونه‌گون ادا کرد؛ چنان‌که به‌حسب روشنی و وضوح یا ابهام و تاریکی با هم تفاوت آشکار داشته باشند و سرانجام معانی بر ژرفای دل انسان بنشیند و کمند تسیلم بر جان شنوندگان افکند<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>.


    وی در ادامه اشاره می‌کند که پایگاه بیان در آفرینش انسان تا بدانجا است که خدا در قرآن کریم فرموده: «خَلَقَ الْإِنْسَانَ‎ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» (الرحمن: 3 و 4)؛ «انسان را آفرید، به او بیان آموخت» و در حدیث آمده است: «إن من البيان لسحرا» و این علم و هم علم معانی همه به فصاحت و بلاغت برمی‌گردد و در خدمت سخندانی و گویایی است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
    وی در ادامه اشاره می‌کند که پایگاه بیان در آفرینش انسان تا بدانجا است که خدا در قرآن کریم فرموده: «خَلَقَ الْإِنْسَانَ‎ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» (الرحمن: 3 و 4)؛ «انسان را آفرید، به او بیان آموخت» و در حدیث آمده است: «إن من البيان لسحرا» و این علم و هم علم معانی همه به فصاحت و بلاغت برمی‌گردد و در خدمت سخندانی و گویایی است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
    خط ۵۶: خط ۵۷:
    در ابتدای کتاب، فهرست مطالب ذکر شده و در پایان آن، فهرست اشعار «معانی و بیان» به ترتیب صدر ابیات.
    در ابتدای کتاب، فهرست مطالب ذکر شده و در پایان آن، فهرست اشعار «معانی و بیان» به ترتیب صدر ابیات.


    پاورقی‎های کتاب مربوط به ترجمه آیات و روایات می‌باشد.
    پاورقی‌های کتاب مربوط به ترجمه آیات و روایات می‌باشد.


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    خط ۶۵: خط ۶۶:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


       
       
    خط ۷۷: خط ۷۸:
       
       
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده: 25 آبان الی 24 آذر]]
    [[رده:25 آبان الی 24 آذر96]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۹

    معانی و بیان
    معانی و بیان
    پدیدآورانتجلیل، جلیل (نویسنده)
    ناشرمرکز نشر دانشگاهی
    مکان نشرايران - تهران
    چاپ2
    شابک978-964-01-1261-8
    موضوعمعاني و بيان
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏3356‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏4‎‏م‎‏6
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    معانی و بیان، اثر جلیل تجلیل و به زبان فارسی است که درباره علم معانی و بیان در ادبیات عربی و فارسی نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب حاضر، شامل دو بخش با عناوین علم معانی و علم بیان است که هرکدام شامل زیر فصل‎هایی مربوط به خود می‌باشد.

    روش مؤلف در این کتاب چنین است که برای هر بحثی از موضوعات مرتبط با کتاب، مثالی از ابیات فارسی یا آیات قرآنی را ذکر می‌نماید.

    گزارش محتوا

    نویسنده در بخش اول که در مورد علم معانی است، در ابتدای سخن از کلام رسا سخن گفته و خاطرنشان می‌کند که سخن رسا، گفتاری است که گوینده آن را متناسب احوال مخاطبان پرداخته و سازگار با سطح احساس خواننده یا شنونده بیان داشته است[۱].

    سپس نمونه‌هایی از ایجاز و اطناب در سخن را ذکر نموده و در ادامه از نمونه‌های ایجاز و اطناب در قرآن کریم که نمونه‌ی اعلای بلاغت است، مطالبی را خاطرنشان می‌کند[۲].

    همچنین در این بخش از کتاب، در مورد «فصاحت» سخن رانده و می‌گوید: فصاحت به معنی روشنی و ظهور و گشاده‌زبانی است؛ چنان‌که فردوسی گفته است:

    «جوانی بیامد گشاده‌زبان سخن گفتن خوب و طبع روان»
    «گشاده‌زبان و جوانیت هستسخن گفتن پهلوانیت هست»

    وی اشاره می‌کند که در اینجا، فصاحت به کلمه یا کلامی اطلاق می‌شود که از ضعف تألیف و تنافر و غرابت و مخالفت قیاس و کثرت تکرار و تعقید و تتابع اضافات خالی باشد. این عیب‌ها بعضی مربوط به کلمه است که کلمه را از زیور فصاحت دور می‌کند و برخی دامنگیر کلام می‌شود و کلام را از فصاحت خالی می‌کند و به‌طور کلی، کلامی فصیح است که کلمه‌هایش فصیح باشد. تنافر حروف، مخالفت قیاس، غرابت استعمال و کراهت در سمع از اوصاف مخل «فصاحت کلمه» می‌باشد. در ادامه به تک‎تک این اصطلاحات و توضیح آنها می‌پردازد[۳].

    در ادامه‌ی کتاب، طبق سایر کتب معانی و بیان به معرفی مسند، مسندالیه، خبر، انشا، اسناد، قصر یا حصر، امر، نهی، استفهام و مسائلی از این قبیل که در چنین کتبی مرسوم است، می‌پردازد. در پایان هر بخش از کتاب، تمریناتی را برای تقویت خواننده ذکر می‌نماید.

    بخش دوم کتاب در مورد علم بیان است. نویسنده اشاره می‌کند که دانش بیان از بنیادهای استوار بلاغت است و آموختن فنون و اشارات آن آدمی را با چهره‌های گوناگون خیال و صور رنگارنگ معنی آشنا می‌سازد و در تعریف این فن گفته‌اند: دانشی است که به یاری آن می‌توان یک یا چندین معنی را به طرق گونه‌گون ادا کرد؛ چنان‌که به‌حسب روشنی و وضوح یا ابهام و تاریکی با هم تفاوت آشکار داشته باشند و سرانجام معانی بر ژرفای دل انسان بنشیند و کمند تسیلم بر جان شنوندگان افکند[۴].

    وی در ادامه اشاره می‌کند که پایگاه بیان در آفرینش انسان تا بدانجا است که خدا در قرآن کریم فرموده: «خَلَقَ الْإِنْسَانَ‎ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» (الرحمن: 3 و 4)؛ «انسان را آفرید، به او بیان آموخت» و در حدیث آمده است: «إن من البيان لسحرا» و این علم و هم علم معانی همه به فصاحت و بلاغت برمی‌گردد و در خدمت سخندانی و گویایی است[۵].

    در ادامه از تشبیه و اقسام آن، استعاره، تمثیل، حقیقت و مجاز و در انتها از کنایه سخن می‌گوید.

    وضعیت کتاب

    در ابتدای کتاب، فهرست مطالب ذکر شده و در پایان آن، فهرست اشعار «معانی و بیان» به ترتیب صدر ابیات.

    پاورقی‌های کتاب مربوط به ترجمه آیات و روایات می‌باشد.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص1
    2. ر.ک: همان، ص2-3
    3. ر.ک: همان، ص5-9
    4. ر.ک: همان، ص42
    5. ر.ک: همان، ص43

    منابع مقاله

    متن کتاب.

    وابسته‌ها