شرح نظم السلم المنورق في المنطق: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)' به '') |
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها == ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ ۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۴۸
شرح نظم السلم المنورق في المنطق | |
---|---|
پدیدآوران | قويسني، حسن درويش (نويسنده)
مرهومي، ابوطلحة مراد (محقق) دروي، خطاب عمر (محشي) |
ناشر | المکتبة العصرية المکتبة العصرية |
مکان نشر | لبنان - بيروت لبنان - صيدا |
سال نشر | مجلد1: 1427ق , |
شابک | 9953-34-650-X |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شرح نظم السلم المنورق في المنطق، شرحی است منثور از حسن درویش قویسنی بر کتاب منظوم «نظم السلم المنورق في المنطق» از عبدالرحمن اخضری (متوفی 983ق) به همراه تقریرات خطاب عمر دروی شافعی که در قالب کتابی یکجلدی و به زبان عربی بیان شده است. نویسنده به درخواست برخی از شاگردانش در این اثر به شرح مشکلات کتاب «السلم...» پرداخته است و ابوطلحه مراد مرهومی تحقیق این اثر را برعهده گرفته است.
ساختار
کتاب دارای مقدمه و محتوای مطالب در فصول متعدد و خاتمه در مباحث قیاس است.
گزارش محتوا
محقق در ابتدای کتاب در بخش مقدمه، مختصری درباره مباحث منطقی توضیح داده است؛ این مباحث درباره اسم و موضوع منطق و غرض و فایده از آن و اصول و مصنفات آن است که البته در حد تعریف و کلا به میزان یک صفحه ذکر شده است. برخی از کتابهای نوشته شده در منطق عبارتند از: ایساغوجی، بحرالفوائد، تیسیر الفکر، جامع الدقاق، شمسیه، غرة النجاة، القواعد الجلیة، لوامع الافکار، مطالع و....[۱]
از کتابهایی که در قالب نظم در علم منطق نوشته شده است، «السلم المنورق» است. صاحب کشف الظنون گفته که عبدالرحمن ابوزید شیخ محمد صغیر اخضری (918-983ق) در بیستویکسالگی، ایساغوجی را به نظم درآورده و شرح کرده و حاصلش ا ین کتاب شده است. به جهت رواج و اهمیتی که این کتاب میان طلاب و دانشجویان داشته، شیخ حسن درویش قویسنی با روشی سهل و ممتنع آن را شرح داده است.[۲] سپس این اثر با تقریرات خطاب عمر دروی شافعی و تحقیق ابوطلحه مراد مرهومی توسط المکتبة العصریة در بیروت به چاپ رسیده است.
بخشی از کتاب که بیان خاتمه مباحث برهان است را بهعنوان نمونه برای دیدن شیوه نظم و شرح مزجی عبارات آن در اینجا ذکر میکنیم:
و خطأ البرهان حیث وجدا | فی مادة او صورة فالمبتدا | |
فی اللفظ کاشتراک او کجعل ذا | تباین مثل الردیف مأخذا | |
و في المعانی لالتباس الکاذبة | بذات صدق فافهم المخاطبه |
و شارح آن را با این عبارات شرح میکند: «(و خطأ البرهان حیث وجدا) ای: في ای مکان وجد، فهو اما (في مادة) بتخفیف الدال للضرورة و هی کل من مقدمتیه (او) في (صورة) ای: هیئة المقدمتین (فالمبتدأ) ای: الاول منهما و هو خطأ المادة إما (فی اللفظ کاشتراک) مثل قولک: هذا قرء و ترید الحیض و کل قرء یجوز الوطء فیه و ترید الطهر، فلم یتکرر الحد الوسط فکذبت النتیجه (او کجعل ذا) بالالف، قال المؤلف: علی لغة القصر في الاسماء الستة (تباین) مع لفظ آخر (مثل الردیف) له (مأخذا) ای: من جهة المأخذ کقولک: هذا صارم، مشیرا الی سیف غیر قاطع و کل صارم سیف، فحقیقة السیف بقید القطع، فکانت النتیجة کاذبة لان الصارم في الصغری ارید به غیرالقاطع فلم یصح حمل السیف علیه في الکبری، بل هو محمول علی الصارم الذی هو القاطع من جنس السیف، فلم یتکرر الحد الوسط، (و) الخطأ للبرهان (فی المعانی ل) اجل (التباس) القضیة (الکاذبة ب) قضیة (ذات صدق) و قوله: (فافهم المخاطبة) تکملة للبیت.»؛ یعنی در هرجایی که خطایی در برهان رخ داده باشد، یا این خطا به جهت خطا در ماده برهان است (که در شعر کلمه ماده را بدون تشدید میخوانیم به خاطر ایجاب ضرورت شعری برای حفظ وزن آن) و منظور از ماده آن هرکدام از دو مقدمه آن میباشد. یا به دلیل خطا در صورتش: یعنی هیئت هرکدام از مقدمتین. خطا در ماده مانند اشتراک لفظی در یک کلمه؛ مثلاینکه حد وسط ما مشترک لفظی باشد یعنی یکلفظ داشته باشیم با معانی متعدد و در هرکدام از مقدمتین در یکی از معانی خودش به کار رفته باشد. مثلاً در جایی که میگوییم «هذا قرء و کل قرء یجوز الوطء فیه فهذا یجوز الوطء فیه» و در این مثال منظورمان از حد وسط (کلمه قرء) در صغری حیض باشد و در کبری، طهر و پاکی. در واقع این برهان صادق نیست یعنی مغالطه است زیرا حد وسط در آن تکرار نشده است (چون حد وسط در صغری به یک معنی و در کبری به معنایی دیگر است) در نتیجه، نتیجه این برهان کاذب خواهد بود. یا مثلاً در موردی که شما کلمهای را بگویید و اشاره به مورد دیگری داشته باشید: مثلاً بگویید هذا صارم (درحالیکه به شمشیری غیر قاطع اشاره میکنید) و در کبرای قضیه بگویید کل صارم سیف. در اینجا حقیقت سیف و صارم با یکدیگر متفاوتند زیرا سیف دلالت میکند بر هیئت مخصوص شیء اعم از این است که قاطع باشد یا نه، ولی صارم همان سیف است با قید قطع. در اینجا قیاس شما کاذب خواهد بود زیرا صارم در صغری که به آن اشاره کردهاید مورد غیر قاطع بوده است ازاینرو حمل سیف در کبری بر آن صحیح نیست و در واقع میتوانیم بگوییم در اینجا حد وسط در قیاس شما تکرار نشده است؛ و خطای در برهان در معانی به دلیل خلط کردن قضیه کاذبه با قضیه صادقه است. عبارت فافهم المخاطبه که در پایان این بیت به آن اشاره شده است به جهت تکمیل بیت به آن افزوده شده و معنای فنی و علمی خاصی ندارد.[۳]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. حسن بن درویش قویسنی در ابتدای شروع شرح کتاب گفته: مدتی کتاب «السلم...» را برای جماعت مبتدیان در علم منطق تدریس میکردم. آنان از من درخواست کردند تا مشکلات این موارد را در نوشتاری شرح و توضیح دهم. من نیز آنچه در توانم بود بهصورت مختصر برای آنان شرح کردم و به بیش از دو یا سه منبع برای فهم آن مراجعه نکردم؛ اولی شرح شیخ علامه ملوی بود. پس از مدتی، یکی از دوستان از من درخواست کرد که آن را اعرابگذاری کند و بااینکه او غیرلایق در این شأن بود از عهده این کار بهخوبی برآمد و بحمد الله این شرح و اعراب، کتاب خوبی شد در شرح آن اثر منظوم.[۴]
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.