المحاورات الأصولية الضرورية: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها == ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR12075J1.jpg | | تصویر =NUR12075J1.jpg | ||
| عنوان =المحاورات | | عنوان =المحاورات الأصولیة الضرورية | ||
| عنوانهای دیگر =واقع الأصول اللفظية | | عنوانهای دیگر =واقع الأصول اللفظية | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =12075 | ||
| کتابخوان همراه نور =12075 | |||
| کد پدیدآور =00325 | | کد پدیدآور =00325 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۷: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''المحاورات | '''المحاورات الأصولیة الضرورية''' یا «واقع الأصول اللفظية»، تألیف [[تبریزی، راضی|شیخ محمدحسین نجفی تبریزی]] (متوفی 1367ق) از جمله آثار عربی در موضوع اصول فقه است. در این اثر مباحث اصول لفظیه مورد بررسی قرار گرفته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه کتاب شرححال نویسنده با ذکر خاندان او، تحصیلاتش، هجرت به قم و نجف و اساتیدش در این بلاد علمی و تألیفاتش با تفصیل بررسی شده است. سپس اجازات فقهی [[خوانساری، محمدتقی|آیتالله محمدتقی موسوی خوانساری]]، [[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]]، آیتالله کوهکمری و [[بروجردی، حسین| | در مقدمه کتاب شرححال نویسنده با ذکر خاندان او، تحصیلاتش، هجرت به قم و نجف و اساتیدش در این بلاد علمی و تألیفاتش با تفصیل بررسی شده است. سپس اجازات فقهی [[خوانساری، سید محمدتقی|آیتالله محمدتقی موسوی خوانساری]]، [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]]، آیتالله کوهکمری و [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردی]] و نیز به اجازات حدیثی علما برای او مطرح شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/4 ر.ک: مقدمه پیرامون کتاب و مؤلف، ص 15-4]</ref>. | ||
در ابتدای مقدمه پس از بسمله با قلم درشتتر نوشته شده است: «این کتابی است که به شیوه خاص نوشته شده و در آن ابتکارات و مباحث نوی مطرح شده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/2 ر.ک: مقدمه، ص2]</ref> | در ابتدای مقدمه پس از بسمله با قلم درشتتر نوشته شده است: «این کتابی است که به شیوه خاص نوشته شده و در آن ابتکارات و مباحث نوی مطرح شده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/2 ر.ک: مقدمه، ص2]</ref>. | ||
این اثر نیز همچون دیگر آثار اصولی معاصر با ذکر مباحث مقدماتی و کلیات علم اصول آغاز شده است. در رابطه با تعریف علم اصول نویسنده تصریح میکند که تعریف علم اصول به علم به قواعد، شایسته نیست؛ چراکه علم اصول استظهارات شخصی است نه قواعدی مانند گفتار مثلاً اینکه امر مفید وجوب است فتوا و استظهار است نه قاعده؛ بله میتوان گفت قاعدهای نزد مستظهر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/3 ر.ک: همان، ص3]</ref> | این اثر نیز همچون دیگر آثار اصولی معاصر با ذکر مباحث مقدماتی و کلیات علم اصول آغاز شده است. در رابطه با تعریف علم اصول نویسنده تصریح میکند که تعریف علم اصول به علم به قواعد، شایسته نیست؛ چراکه علم اصول استظهارات شخصی است نه قواعدی مانند گفتار مثلاً اینکه امر مفید وجوب است فتوا و استظهار است نه قاعده؛ بله میتوان گفت قاعدهای نزد مستظهر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/3 ر.ک: همان، ص3]</ref>. توضیح اینکه محمولات علم اصول را دو بخش عمده تشکیل میدهد: بخش اول، مربوط به استظهارات است و بخش دوم، مربوط به حجیت است. استظهارات برگرفته از نظام زبانشناختی عرف است و روشن است که این نظام، فاقد پشتوانه واقعی نبوده و با توجه به ملاکات واقعی به قرارداد پیرامون استظهارات پرداخته است؛ بنابراین، اعتبارات عقلایی هم عمدتاً برخاسته از مصالح و مفاسد عمومی هستند و نه صرفاً برخاسته از احساسات زودگذر و لذا اعتبارات عقلایی در باب ملک و بیع و شراء و ازدواج و غیره جزء اعتبارات ثابتهاند. شارع مقدس نیز استظهارات زبانی را تأیید کرده است. مباحث حجیت که عمده آن را حجیت امارات و اصول عملیه قرار میدهد، جز مجعولات شرعیاند؛ بنابراین مباحث استظهارات و مباحث حجیت، مورد تأیید شارع مقدس قرار داشته و جزء افعال الهی قلمداد میشوند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/67408/78 ر.ک: اسماعیلی، محمدعلی، ص 79-78]</ref>. | ||
نویسنده سپس موضوع علم اصول را مورد بحث قرار داده و چنین نتیجه گرفته است: موضوع هر علمی بحث از عوارض آن علم است و موضوع علم اصول لفظی – که علمی مستقل در قبال علم به مباحث عقلی است- عبارت از کلام محاوری است از حیث ظهوراتی که بهطور ذاتی بر آن عارض میشود؛ مانند بدن انسان از حیث سلامتی و بیماری؛ و کلام محاوری گاهی دلالتش محکم یا متشابه است پس در آن از حیث ظهور و نص و اجمال بحث میشود؛ لذا مباحث الفاظ انواعی از کلام محاوری است که بهوسیله آن بیان آنچه در نفس است مانند طلب و اخبار ماضی و مضارع و غیر آن از انواع محاورات اراده میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/4 ر.ک: مقدمه، ص4]</ref> | نویسنده سپس موضوع علم اصول را مورد بحث قرار داده و چنین نتیجه گرفته است: موضوع هر علمی بحث از عوارض آن علم است و موضوع علم اصول لفظی – که علمی مستقل در قبال علم به مباحث عقلی است- عبارت از کلام محاوری است از حیث ظهوراتی که بهطور ذاتی بر آن عارض میشود؛ مانند بدن انسان از حیث سلامتی و بیماری؛ و کلام محاوری گاهی دلالتش محکم یا متشابه است پس در آن از حیث ظهور و نص و اجمال بحث میشود؛ لذا مباحث الفاظ انواعی از کلام محاوری است که بهوسیله آن بیان آنچه در نفس است مانند طلب و اخبار ماضی و مضارع و غیر آن از انواع محاورات اراده میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/4 ر.ک: مقدمه، ص4]</ref>. | ||
واضح است و نیاز به توضیح ندارد که علم اصول محاوری از علوم ضروری برای بشر است که اجتماع انسانی بدون آن ایجاد نمیشود و تفاهم جز بهوسیله آن صورت نمیگیرد؛ بدینمعنا که انسان چارهای ندارد جز اینکه با تکلم مرادش را ادا کند و این جز با علم به واژهها و انواع ترکیبهای فراوان و عناوین مختلف از جملات امر و نهی و قضایای شرطی و وصفی و غیره امکان ندارد. همچنین چارهای جز استعمال جملات عام و مطلق و مجمل و مبین ندارد و علم به آن تنها نزد اهل لسان و گفتگو ولو به مقدار احتیاج و اقتضای محیط حاصل میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref> | واضح است و نیاز به توضیح ندارد که علم اصول محاوری از علوم ضروری برای بشر است که اجتماع انسانی بدون آن ایجاد نمیشود و تفاهم جز بهوسیله آن صورت نمیگیرد؛ بدینمعنا که انسان چارهای ندارد جز اینکه با تکلم مرادش را ادا کند و این جز با علم به واژهها و انواع ترکیبهای فراوان و عناوین مختلف از جملات امر و نهی و قضایای شرطی و وصفی و غیره امکان ندارد. همچنین چارهای جز استعمال جملات عام و مطلق و مجمل و مبین ندارد و علم به آن تنها نزد اهل لسان و گفتگو ولو به مقدار احتیاج و اقتضای محیط حاصل میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>. لذا بشر به لغت و انواع کلام بهطور فطری آشناست و در زندگی گریزی از استفاده از گفتگوهای اصولی ندارد؛ اگرچه متوجه عناوین علمی و اسامی فنی و اصطلاحات ساختگی آن نباشد؛ چراکه او امر و طلب میکند اگرچه ملتفت بهعنوان خطاب انشایی نباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>. | ||
نویسنده گاه به دیگر آثار، از جمله به آثار خود ارجاع داده است؛ «اما کلام ائمه(ع) و مبانی اصولی که از ایشان و اصحاب ایشان دریافت شده را در کتاب «تحلیل العروة» بهتفصیل بیان کردهایم...» <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/22 ر.ک: متن کتاب، ص22]</ref>؛ البته مواردی را در این کتاب متذکر میشود؛ از آن جمله است تأسیس قاعده عمل به عام توسط [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق]] و نیز [[امام رضا(ع)]]: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»، یا قاعده عمل به مطلق توسط [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: «کل شیء مطلق حتی یرد فیه نهی»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/22 ر.ک: همان، ص25-22]</ref> | نویسنده گاه به دیگر آثار، از جمله به آثار خود ارجاع داده است؛ «اما کلام ائمه(ع) و مبانی اصولی که از ایشان و اصحاب ایشان دریافت شده را در کتاب «تحلیل العروة» بهتفصیل بیان کردهایم...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/22 ر.ک: متن کتاب، ص22]</ref>؛ البته مواردی را در این کتاب متذکر میشود؛ از آن جمله است تأسیس قاعده عمل به عام توسط [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق]] و نیز [[امام رضا(ع)]]: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»، یا قاعده عمل به مطلق توسط [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: «کل شیء مطلق حتی یرد فیه نهی»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/22 ر.ک: همان، ص25-22]</ref>. از دیگری آثاری که به آنها ارجاع داده «خلاصة الکلام فی فقه الاحکام» یا «قضاء الفطرة فی ائمه العترة» و «المسائل المتداخلة» است<ref>ر.ک: همان، ص127</ref>. گاه نیز خواننده را به مباحث والدش ارجاع میدهد؛ برای نمونه، نویسنده در باب مولی و عبید به مباحث والدش اشاره کرده و مطالب خود را شرح و تفصیلی بر آنها قرار داده است. شرححال مختصری از پدر را نیز در پاورقی متذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/104 ر.ک: همان، ص105-104]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
#[[:noormags:1136536|اسماعیلی، محمدعلی؛ «فلسفۀ کاربرد قواعد فلسفی در علم اصول»، مجله: مطالعات اصول فقه امامیه، پاییز و زمستان 1394، شماره 4، صفحه 65 تا 85]]. | #[[:noormags:1136536|اسماعیلی، محمدعلی؛ «فلسفۀ کاربرد قواعد فلسفی در علم اصول»، مجله: مطالعات اصول فقه امامیه، پاییز و زمستان 1394، شماره 4، صفحه 65 تا 85]]. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۶۴: | خط ۶۶: | ||
[[رده:مباحث الفاظ]] | [[رده:مباحث الفاظ]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۴۷
المحاورات الأصولیة الضرورية | |
---|---|
پدیدآوران | تبریزی، راضی (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | واقع الأصول اللفظية |
ناشر | مکتبة المرتضوية |
مکان نشر | ايران - تهران |
موضوع | اصول فقه شيعه - قرن 14 مباحث الفاظ |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 164 /ت2م3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
المحاورات الأصولیة الضرورية یا «واقع الأصول اللفظية»، تألیف شیخ محمدحسین نجفی تبریزی (متوفی 1367ق) از جمله آثار عربی در موضوع اصول فقه است. در این اثر مباحث اصول لفظیه مورد بررسی قرار گرفته است.
ساختار
کتاب مشتمل بر تمهیدات و طرح مباحث مختلف در ضمن فصول و عناوین متعددی است. نویسنده در بسیاری از مباحث پس از طرح دیدگاهها و بررسی آنها خلاصه یا نتیجه بحث را متذکر شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه کتاب شرححال نویسنده با ذکر خاندان او، تحصیلاتش، هجرت به قم و نجف و اساتیدش در این بلاد علمی و تألیفاتش با تفصیل بررسی شده است. سپس اجازات فقهی آیتالله محمدتقی موسوی خوانساری، سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله کوهکمری و آیتالله بروجردی و نیز به اجازات حدیثی علما برای او مطرح شده است[۱].
در ابتدای مقدمه پس از بسمله با قلم درشتتر نوشته شده است: «این کتابی است که به شیوه خاص نوشته شده و در آن ابتکارات و مباحث نوی مطرح شده است»[۲].
این اثر نیز همچون دیگر آثار اصولی معاصر با ذکر مباحث مقدماتی و کلیات علم اصول آغاز شده است. در رابطه با تعریف علم اصول نویسنده تصریح میکند که تعریف علم اصول به علم به قواعد، شایسته نیست؛ چراکه علم اصول استظهارات شخصی است نه قواعدی مانند گفتار مثلاً اینکه امر مفید وجوب است فتوا و استظهار است نه قاعده؛ بله میتوان گفت قاعدهای نزد مستظهر است[۳]. توضیح اینکه محمولات علم اصول را دو بخش عمده تشکیل میدهد: بخش اول، مربوط به استظهارات است و بخش دوم، مربوط به حجیت است. استظهارات برگرفته از نظام زبانشناختی عرف است و روشن است که این نظام، فاقد پشتوانه واقعی نبوده و با توجه به ملاکات واقعی به قرارداد پیرامون استظهارات پرداخته است؛ بنابراین، اعتبارات عقلایی هم عمدتاً برخاسته از مصالح و مفاسد عمومی هستند و نه صرفاً برخاسته از احساسات زودگذر و لذا اعتبارات عقلایی در باب ملک و بیع و شراء و ازدواج و غیره جزء اعتبارات ثابتهاند. شارع مقدس نیز استظهارات زبانی را تأیید کرده است. مباحث حجیت که عمده آن را حجیت امارات و اصول عملیه قرار میدهد، جز مجعولات شرعیاند؛ بنابراین مباحث استظهارات و مباحث حجیت، مورد تأیید شارع مقدس قرار داشته و جزء افعال الهی قلمداد میشوند[۴].
نویسنده سپس موضوع علم اصول را مورد بحث قرار داده و چنین نتیجه گرفته است: موضوع هر علمی بحث از عوارض آن علم است و موضوع علم اصول لفظی – که علمی مستقل در قبال علم به مباحث عقلی است- عبارت از کلام محاوری است از حیث ظهوراتی که بهطور ذاتی بر آن عارض میشود؛ مانند بدن انسان از حیث سلامتی و بیماری؛ و کلام محاوری گاهی دلالتش محکم یا متشابه است پس در آن از حیث ظهور و نص و اجمال بحث میشود؛ لذا مباحث الفاظ انواعی از کلام محاوری است که بهوسیله آن بیان آنچه در نفس است مانند طلب و اخبار ماضی و مضارع و غیر آن از انواع محاورات اراده میشود[۵].
واضح است و نیاز به توضیح ندارد که علم اصول محاوری از علوم ضروری برای بشر است که اجتماع انسانی بدون آن ایجاد نمیشود و تفاهم جز بهوسیله آن صورت نمیگیرد؛ بدینمعنا که انسان چارهای ندارد جز اینکه با تکلم مرادش را ادا کند و این جز با علم به واژهها و انواع ترکیبهای فراوان و عناوین مختلف از جملات امر و نهی و قضایای شرطی و وصفی و غیره امکان ندارد. همچنین چارهای جز استعمال جملات عام و مطلق و مجمل و مبین ندارد و علم به آن تنها نزد اهل لسان و گفتگو ولو به مقدار احتیاج و اقتضای محیط حاصل میشود[۶]. لذا بشر به لغت و انواع کلام بهطور فطری آشناست و در زندگی گریزی از استفاده از گفتگوهای اصولی ندارد؛ اگرچه متوجه عناوین علمی و اسامی فنی و اصطلاحات ساختگی آن نباشد؛ چراکه او امر و طلب میکند اگرچه ملتفت بهعنوان خطاب انشایی نباشد[۷].
نویسنده گاه به دیگر آثار، از جمله به آثار خود ارجاع داده است؛ «اما کلام ائمه(ع) و مبانی اصولی که از ایشان و اصحاب ایشان دریافت شده را در کتاب «تحلیل العروة» بهتفصیل بیان کردهایم...»[۸]؛ البته مواردی را در این کتاب متذکر میشود؛ از آن جمله است تأسیس قاعده عمل به عام توسط امام صادق و نیز امام رضا(ع): «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»، یا قاعده عمل به مطلق توسط امام صادق(ع): «کل شیء مطلق حتی یرد فیه نهی»[۹]. از دیگری آثاری که به آنها ارجاع داده «خلاصة الکلام فی فقه الاحکام» یا «قضاء الفطرة فی ائمه العترة» و «المسائل المتداخلة» است[۱۰]. گاه نیز خواننده را به مباحث والدش ارجاع میدهد؛ برای نمونه، نویسنده در باب مولی و عبید به مباحث والدش اشاره کرده و مطالب خود را شرح و تفصیلی بر آنها قرار داده است. شرححال مختصری از پدر را نیز در پاورقی متذکر شده است[۱۱].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- اسماعیلی، محمدعلی؛ «فلسفۀ کاربرد قواعد فلسفی در علم اصول»، مجله: مطالعات اصول فقه امامیه، پاییز و زمستان 1394، شماره 4، صفحه 65 تا 85.