نهج الذكر: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ دسامبر ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} '
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۰: خط ۲۰:
ذکر - احادیث
ذکر - احادیث
| ناشر =  
| ناشر =  
موسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
| مکان نشر =قم - ایران
| مکان نشر =قم - ایران
| سال نشر = 1387 ش  
| سال نشر = 1387 ش  
خط ۲۸: خط ۲۸:
| شابک =978-964-493-302-8
| شابک =978-964-493-302-8
| تعداد جلد =4
| تعداد جلد =4
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18145
| کتابخوان همراه نور =18145
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
خط ۸۵: خط ۸۸:
در بخش چهارم، در ضمن پنج فصل، «تحميد» به بحث و بررسى گذاشته شده است. واژه «تحميد»، از ريشه «حمد» به معناى ستايش (در مقابل «ذم» به معناى نكوهش) است. اين مادّه (حمد)، هنگامى كه به باب تفعيل برود، معمولا بر مبالغه دلالت مى‌كند و ازاين‌رو، «محمّد» به معناى «بسيار ستوده» است. گاهى نيز باب تفعيل، ناظر به معناى نسبت است و در اين كاربرد، تحميد به معناى نسبت دادن حمد و ستودگى به خداوند است.
در بخش چهارم، در ضمن پنج فصل، «تحميد» به بحث و بررسى گذاشته شده است. واژه «تحميد»، از ريشه «حمد» به معناى ستايش (در مقابل «ذم» به معناى نكوهش) است. اين مادّه (حمد)، هنگامى كه به باب تفعيل برود، معمولا بر مبالغه دلالت مى‌كند و ازاين‌رو، «محمّد» به معناى «بسيار ستوده» است. گاهى نيز باب تفعيل، ناظر به معناى نسبت است و در اين كاربرد، تحميد به معناى نسبت دادن حمد و ستودگى به خداوند است.


نویسنده، معتقد است كه ستايش خداوند، برآيند شناخت و معرفت اوست و ازاين‌رو، حقيقت حمد الهى و كمال آن، ارتباط مستقيم با ميزان معرفت دارد و هرچه معرفت نسبت به جمال و كمال حق تعالى بيشتر شود، ستايشِ ستايشگر، كامل‌تر مى‌گردد؛ بنابراين، كامل‌ترين و بهترين ستايشگرِ خداوند متعال، خودِ اوست؛ زيرا هيچ‌كس مانند او، ذات اقدسش را نمى‌شناسد و ازاين‌رو، خداوند، نه تنها سزاوارترين ستايش‌شده است، بلكه سزاوارترين ستايشگرِ خويش نيز هست، چنان‌كه در دعا مى‌خوانيم: «يا خيرَ حامِدٍ و مَحمودٍ»؛ «اى بهترين ستاينده و ستوده شده!».
نویسنده، معتقد است كه ستايش خداوند، برآيند شناخت و معرفت اوست و ازاين‌رو، حقيقت حمد الهى و كمال آن، ارتباط مستقيم با ميزان معرفت دارد و هرچه معرفت نسبت به جمال و كمال حق تعالى بيشتر شود، ستايشِ ستايشگر، كامل‌تر مى‌گردد؛ بنابراین، كامل‌ترين و بهترين ستايشگرِ خداوند متعال، خودِ اوست؛ زيرا هيچ‌كس مانند او، ذات اقدسش را نمى‌شناسد و ازاين‌رو، خداوند، نه تنها سزاوارترين ستايش‌شده است، بلكه سزاوارترين ستايشگرِ خويش نيز هست، چنان‌كه در دعا مى‌خوانيم: «يا خيرَ حامِدٍ و مَحمودٍ»؛ «اى بهترين ستاينده و ستوده شده!».


در بخش پنجم، در چهار فصل، از «تهليل» بحث شده است. واژه تهليل، مصدر است از ريشه «هلل» و به معناى بلند كردن صداست، سپس اين معنا توسّع يافته و بر هر لفظ مشتمل بر حروف «هاء» و «لام» كه با صداى بلند ادا گردد، اطلاق شده است و در توسّعى ديگر، بر كاربردى مشابه نيز «تهليل» اطلاق شده است، آن‌جا كه حتّى بالا بردن صدا هم در كار نباشد، و از اين باب است كه كلمه توحيد (لا إله إلا اللّه) «تهليل» ناميده مى‌شود.
در بخش پنجم، در چهار فصل، از «تهليل» بحث شده است. واژه تهليل، مصدر است از ريشه «هلل» و به معناى بلند كردن صداست، سپس اين معنا توسّع يافته و بر هر لفظ مشتمل بر حروف «هاء» و «لام» كه با صداى بلند ادا گردد، اطلاق شده است و در توسّعى ديگر، بر كاربردى مشابه نيز «تهليل» اطلاق شده است، آن‌جا كه حتّى بالا بردن صدا هم در كار نباشد، و از اين باب است كه كلمه توحيد (لا إله إلا اللّه) «تهليل» ناميده مى‌شود.
خط ۹۷: خط ۱۰۰:
در بخش هفتم، در شش فصل، از «حوقله» بحث به ميان آمده است. واژه «حَوقَلَه»، به معناى گفتن يا نوشتنِ «لا حولَ و لا قُوّة إلا بِاللّه» است و گاه به معناى خود اين ذكر شريف (با ساخت اسم مصدرى) به كار مى‌رود كه در اصطلاح علوم عربى، به اين ساختار و نظاير آن (مانند: «بَسمَله» و «حَمدَله»)، مصدر جعلى يا منحوت مى‌گويند.
در بخش هفتم، در شش فصل، از «حوقله» بحث به ميان آمده است. واژه «حَوقَلَه»، به معناى گفتن يا نوشتنِ «لا حولَ و لا قُوّة إلا بِاللّه» است و گاه به معناى خود اين ذكر شريف (با ساخت اسم مصدرى) به كار مى‌رود كه در اصطلاح علوم عربى، به اين ساختار و نظاير آن (مانند: «بَسمَله» و «حَمدَله»)، مصدر جعلى يا منحوت مى‌گويند.


در قرآن كريم، ذكر «حوقله» نيامده و آنچه آمده، «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّة إِلَّا بِاللَّهِ» است، ليكن در احاديث اسلامى، غالبا كلمه «لا حول» به جمله «لا قوّة إلّا باللّه» افزوده شده است كه در حقيقت تأكيدى است بر «لا قوّة» كه در قرآن آمده است.
در قرآن كريم، ذكر «حوقله» نيامده و آنچه آمده، «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّة إِلَّا بِاللَّهِ» است، ليكن در احاديث اسلامى، غالباً  كلمه «لا حول» به جمله «لا قوّة إلّا باللّه» افزوده شده است كه در حقيقت تأكيدى است بر «لا قوّة» كه در قرآن آمده است.


در بخش هشتم، در شش فصل، به بحث از استعاذه (پناه بردن به خدا) پرداخته شده است. كلمه «استعاذه» از مادّه «عوذ» به معناى التجا و پناه بردن است. اين مادّه وقتى به باب استفعال برده شود، به معناى پناه جستن و پناه‌جويى و نيز به معناى گفتن «أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم» است.
در بخش هشتم، در شش فصل، به بحث از استعاذه (پناه بردن به خدا) پرداخته شده است. كلمه «استعاذه» از مادّه «عوذ» به معناى التجا و پناه بردن است. اين مادّه وقتى به باب استفعال برده شود، به معناى پناه جستن و پناه‌جويى و نيز به معناى گفتن «أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم» است.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۶:
بخش نهم و دهم در آخرين جلد، آمده است. در بخش نهم، در نه فصل، به بحث از «استغفار» پرداخته شده است.
بخش نهم و دهم در آخرين جلد، آمده است. در بخش نهم، در نه فصل، به بحث از «استغفار» پرداخته شده است.


واژه «استغفار»، مصدر است از مادّه «غفر». اصل اين مادّه، به معناى «پوشاندن» و «پوشيده داشتن» است؛ ليكن گاه توسّعا در معانى نزديك و متناسب با آن نيز به كار مى‌رود؛ بنابراين، «استغفار» به معناى درخواست پوشش است.
واژه «استغفار»، مصدر است از مادّه «غفر». اصل اين مادّه، به معناى «پوشاندن» و «پوشيده داشتن» است؛ ليكن گاه توسّعا در معانى نزديك و متناسب با آن نيز به كار مى‌رود؛ بنابراین، «استغفار» به معناى درخواست پوشش است.


در قرآن كريم، مشتقّات مادّه «غفر»، 234 بار تكرار شده است. اين كتاب آسمانى، هفت بار به‌صورت‌هاى مختلف، پيروان خود را به درخواست مغفرت تشويق كرده است. همچنين، از خداوند متعال 91 بار با صفت «غفور»، پنج بار با صفت «غفّار» و يك بار با صفت «غافر» ياد كرده است كه اين همه در برخورد با خطاكاران، حاكى از گستردگى رأفت و رحمت الهى است.
در قرآن كريم، مشتقّات مادّه «غفر»، 234 بار تكرار شده است. اين كتاب آسمانى، هفت بار به‌صورت‌هاى مختلف، پيروان خود را به درخواست مغفرت تشويق كرده است. همچنين، از خداوند متعال 91 بار با صفت «غفور»، پنج بار با صفت «غفّار» و يك بار با صفت «غافر» ياد كرده است كه اين همه در برخورد با خطاكاران، حاكى از گستردگى رأفت و رحمت الهى است.


نویسنده، معتقد است از منظر قرآن و احاديث اسلامى، استغفار، افزون بر پاك‌سازى گناهان، شيطان را از انسان دور كرده، دل را جلا داده، نور علم را در دل جلوه‌گر ساخته، غم و اندوه را از دل برده، به روزى وسعت بخشيده و در يك جمله، از انواع آفات مادّى و معنوى پيشگيرى مى‌نمايد و انواع بركات دنيوى و اخروى را براى انسان به ارمغان مى‌آورد؛ ازاين‌رو، تكرار اين ذكر با حضور قلب در هر فرصتى كه پيش آيد، خصوصا لحظات حسّاس و پُربركت (مانند: سحرها، قنوت نماز وتر، ثلث آخر شب، پنج‌شنبه و جمعه، پيش از غروب در صحراى عرفات، روز عيد قربان، ماه‌هاى رجب، شعبان و رمضان) توصيه شده است.
نویسنده، معتقد است از منظر قرآن و احاديث اسلامى، استغفار، افزون بر پاک‌سازى گناهان، شيطان را از انسان دور كرده، دل را جلا داده، نور علم را در دل جلوه‌گر ساخته، غم و اندوه را از دل برده، به روزى وسعت بخشيده و در يك جمله، از انواع آفات مادّى و معنوى پيشگيرى مى‌نمايد و انواع بركات دنيوى و اخروى را براى انسان به ارمغان مى‌آورد؛ ازاين‌رو، تكرار اين ذكر با حضور قلب در هر فرصتى كه پيش آيد، خصوصا لحظات حسّاس و پُربركت (مانند: سحرها، قنوت نماز وتر، ثلث آخر شب، پنج‌شنبه و جمعه، پيش از غروب در صحراى عرفات، روز عيد قربان، ماه‌هاى رجب، شعبان و رمضان) توصيه شده است.


آخرين بخش نيز به صلوات فرستادن بر پيامبر(ص) و خاندان او(ع) و بر ديگر پيامبران(ع) اختصاص يافته و در آن از تفسير صلوات، آداب و بركت‌هاى فرستادن صلوات بر پيامبر(ص) بحث شده است.
آخرين بخش نيز به صلوات فرستادن بر پيامبر(ص) و خاندان او(ع) و بر ديگر پيامبران(ع) اختصاص يافته و در آن از تفسير صلوات، آداب و بركت‌هاى فرستادن صلوات بر پيامبر(ص) بحث شده است.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۴:


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
# مقدمه و متن كتاب؛
# مقدمه و متن كتاب؛
خط ۱۲۷: خط ۱۳۰:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۳۲: خط ۱۳۶:
[[رده:حدیث]]
[[رده:حدیث]]
[[رده:متون احادیث]]
[[رده:متون احادیث]]
[[رده:25 دی الی 24 بهمن]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش