مصباح العلوم في معرفة الحي القيوم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'رده:آپلود آذر (98)' به '')
    جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
    خط ۱۸: خط ۱۸:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =38554
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =54995
    | کتابخوان همراه نور =54995
    | کتابخوان همراه نور =54995
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    خط ۶۹: خط ۶۹:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ ‏۹ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۵۷

    مصباح العلوم في معرفة الحي القيوم
    مصباح العلوم في معرفة الحي القيوم
    پدیدآورانرصاص، احمد بن حسن (نویسنده) محطوري الحسني، مرتضي بن زيد (محقق)
    ناشرمکتبة مرکز بدر
    مکان نشريمن - صنعا
    سال نشر2003م , 1424ق
    چاپ2
    زبانعربي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/ر6م6 214 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مصباح العلوم في معرفة الحي القيوم، اثر متکلم زیدی، احمد بن حسن رصاص (متوفی 621ق)، در موضوع کلام است که نویسنده در آن، مهم‌ترین عقاید مذهب زیدیه را به‌صورت مختصر به زبان عربی بیان کرده است.

    این اثر به همت مرتضی بن زید محطوری حسنی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.

    ساختار

    در ابتدای این اثر دو مقدمه از محقق و نویسنده آمده، سپس متن کتاب و در پایان خاتمه ذکر شده است. متن کتاب از سه فصل تشکیل شده و هر فصل، دارای ده مسئله است.

    گزارش محتوا

    محقق در مقدمه‌اش می‌گوید: بنای نویسنده در این اثر استفاده از دلایل عقلی است؛ لذا با استقبال برخی از علما و دانشمندان روبه‌رو شده، به‌گونه‌ای که بر این اثر شرح و حاشیه نوشته‌اند. از جمله آن‌ها می‌توان به شرح ابن حابس به نام «الإصباح علی المصباح» و حاشیه سحولی است[۱].

    نویسنده در مقدمه، رأس همه علوم و بهترین آنها را شناخت خداوند دانسته و بر این مدعا سه روایت را از پیامبر(ص) نقل ‌کرده است؛ در یکی از آن‌ها، پیامبر(ص) رأس العلم را عبارت می‌داند از: «معرفة الله حق معرفته»[۲]؛ بنابراین واجب است فرد خردمند به دنبال این علم باشد، حتی اگر به دوردست‌ترین نقاط عالم برود. دراین‌بین، اولین مسائلی که بر مکلف لازم است بداند، مسئله توحید، عدل و صدق وعد و وعید است؛ لذا مطالب کتاب پیرامون همین سه موضوع خواهد بود[۳].

    نویسنده، اولین مسئله کتابش را به اثبات خداوند از راه برهان حدوث و قدم اختصاص داده است. او می‌گوید: همه اجسام حادثند؛ زیرا دارای اعراضی همچون حرکت، سکون، اجتماع و افتراق و اموری از این قبیل هستند و این اعراض حادثند؛ چون زایل می‌شوند و تنها جسم باقی می‌ماند. وقتی حدوث اعراض ثابت شد، لازم است اجسام نیز حادث باشند؛ زیرا نمی‌شود جسم و عرض باهم ایجاد ‌شوند، ولی یکی قدیم و دیگری حادث باشد؛ چون قدیم می‌بایست بر حادث مقدم باشد، آن‌هم تقدمی بی‌آغاز؛ بنابراین تمام اجسام حادثند و هر حادثی نیاز به آفریدگاری دارد که قدیم باشد و آن آفریدگار قدیم خداوند است[۴].

    اثبات قادریت خداوند در مسئله دوم از این فصل مطرح شده است. دلیل بر قادر بودن خداوند چنین تبیین شده: فعلی که عبارت باشد از جهان هستی، از ناحیه خداوند موجود شده است، پس اگر قادر بر ایجاد آن نبود، آن را ایجاد نمی‌کرد؛ زیرا ضعیف ناتوان، ایجاد فعل برایش ممکن نیست؛ درحالی‌که فعل از ناحیه او ایجاد شده؛ پس لازم است که به قادریت توصیف شود[۵].

    علم، حیات، سمع و بصر، قدیم بودن، شباهت نداشتن به محدثات، غنا، رؤیت نشدن در دنیا و آخرت و شبیه و نظیر نداشتن از مسائلی است که در ادامه مباحث این فصل مطرح شده و نویسنده به روش عقلی سعی در اثبات هرکدام از این موارد دارد.

    فصل بعدی کتاب به مسئله عدل اختصاص یافته است. نویسنده مطالب این فصل را ضمن ده مسئله بیان نموده که اولین آن‌ها اثبات عدالت برای خداوند است. ایشان می‌گوید: خداوند به عمل زشت آگاه و بی‌نیاز از انجام آن است و خود آگاه بر بی‌نیازی خویش است و هرکسی که آگاه به زشتی عملی باشد و از آن بی‌نیاز باشد و بر بی‌نیازی خویش نیز آگاه باشد، آن عمل را انجام نخواهد داد؛ وقتی ثابت شد که خداوند نسبت به زشتی‌ زشتی‌ها از همه آگاه‌تر و بی‌نیازتر است، لازم است که هیچ‌یک از آنها را انجام ندهد؛ به این ترتیب ثابت می‌شود که خداوند عادل و حکیم است[۶].

    هر فعلی که از بنده سر زند اعم از حسن و قبیح، از آن خودش است و از آن خداوند نیست. این عنوان مسئله دوم است که نویسنده به اثبات آن می‌پردازد. ایشان می‌گوید: اگر اعمال بندگان از جانب خداوند باشد، صحیح نیست که خود دستور به انجام یا ترک آن دهد و این خود گواه محکمی است که اعمال عباد از جانب خداوند نیست و خود خداوند نیز در آیه 24 از سوره واقعه به آن اشاره کرده و فرموده: جَزٰاءً بِمٰا كٰانُوا يعْمَلُونَ (پاداشی است در برابر اعمالی که همواره انجام می‌دادند)[۷].

    عناوین سایر مسائل بخش دوم کتاب عبارت است از: خداوند هیچ‌کس را جز در برابر عملش جزا نمی‌دهد؛ معاضی به قضای الهی نمی‌باشد؛ خداوند امر به مالایطاق نمی‌کند؛ همه بیماری‌ها و نقص عضوها از طرف خداوند و با حکمت او سازگار است؛ خداوند معصیت بندگانش را دوست ندارد؛ قرآن کتاب خداوند و حضرت محمد رسول اوست؛ قرآن حادث است و...

    مباحث فصل سوم کتاب با عنوان وعد و وعید در ده مسئله آمده که اولین آن‌ها درباره وعده خداوند به ثواب است. هرکدام از مؤمنین که خداوند وعده ثواب به وی داده، اگر باایمان از دنیا برود حتما وارد بهشت خواهد شد و در آن جاودان خواهد ماند و هرکدام از کفار را که تهدید به عذاب کرده، اگر با اصرار بر کفر از دنیا برود، قطعا وارد جهنم خواهد شد و در آنجا جاودان خواهد ماند. دلیل دو مطلب یادشده آن است که از جمله امور بدیهی و ضروری در دین اسلام، وعده و وعید است و از طرفی چون صداقت پیامبر که آورنده اسلام است، ثابت شده، پس نتیجه، همان دو مطلبی می‌شود که بیان شد[۸]. از جمله کسانی که تهدید به عقاب شده‌اند، فاسقان هستند؛ اینان نیز اگر با حالت فسق بمیرند، قطعا وارد جهنم خواهند شد و در آن جاودان خواهند ماند؛ وَ مَنْ يعْصِ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نٰارَ جَهَنَّمَ خٰالِدِينَ فِيهٰا أَبَداً (جن: 23) (و آنان که از خدا و پیامبرش نافرمانی کنند، مسلماً آتش دوزخ برای آنان است و در آن جاودانه و همیشگی‌اند)[۹].

    نویسنده معتقد است: مسلمانانی که مرتکب گناه کبیره می‌شوند، فاسقند نه کافر (چنان‌که خوارج می‌گویند)؛ چون اگر کافر بودند، دفنشان در قبرستان مسلمانان، ازدواج آنان با مسلمانان و ارث بردنشان از مسلمانان جایز نبود، ولی جایز است، پس نمی‌توان آنها را کافر خواند؛ البته مؤمن نیز خوانده نمی‌شوند (چنان‌که مرجئه معتقدند)؛ چون مؤمن در شریعت مدح و تعظیمش واجب است، درصورتی‌که فاسق مدح و تعظیمش جایز نیست[۱۰].

    مباحث دیگر این فصل درباره شفاعت پیامبر در روز قیامت، وجوب امر به ‌معروف و نهی از منکر بر مکلف و مسئله امامت است.

    وضعیت کتاب

    پاورقی‌های پر‌شمار کتاب به ذکر آدرس آیات و روایات، توضیح و شرح برخی از مطالب کتاب[۱۱]، کامل کردن مباحث کتاب با آوردن دلایل نقلی[۱۲]، معرفی اعلام و اصطلاحات در متن[۱۳] و... اختصاص یافته است.

    فهرست محتویات در انتهای کتاب آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق، ص5
    2. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص12-13
    3. ر.ک: همان، ص14
    4. ر.ک: متن کتاب، ص15-16
    5. ر.ک: همان، ص17
    6. ر.ک: همان، ص37-38
    7. ر.ک: همان، ص38-39
    8. ر.ک: متن کتاب، ص55-57
    9. ر.ک: همان، ص57
    10. ر.ک: همان، ص58-59
    11. مثلا ر.ک: پاورقی، ص16، 30
    12. مثلا ر.ک: همان، ص17، 18، 21
    13. مثلا ر.ک: همان، ص58، 60

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها