ریاض همدانی، محمدجعفر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رياض همدانی، محمدجعفر' به 'ریاض همدانی، محمدجعفر')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |
| data-type="authorTeachers" |[[میرزا ابوالقاسم ذوالریاستین همدانی]]
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۴۱: خط ۴۱:
</div>
</div>


'''محمدجعفر ریاض همدانی''' (1232-1268ق) یا میرزا جعفر همدانی، مشهور به ریاض و بدیع‌الزمان ثانی، استاد اعظم ادبیات بوده و در انشاء رسائل و انواع فضائل مقامات پیموده و بر منوال بدیع‌الزمان و حمیدالدین مقالات پرداخته<ref>ر.ک: مشکان طبسی، سید حسن، صفحه ب</ref>.
'''محمدجعفر ریاض همدانی''' (1232-1268ق) یا میرزا جعفر همدانی، مشهور به ریاض و بدیع‌الزمان ثانی، خطاط، شاعر و نویسندهٔ قرن سیزدهم هجری، استاد اعظم ادبیات بوده و در انشاء رسائل و انواع فضائل مقامات پیموده و بر منوال بدیع‌الزمان و حمیدالدین مقالات پرداخته<ref>ر.ک: مشکان طبسی، سید حسن، صفحه ب</ref>.  
 
==تحصیل در تهران==
«صاحب مجمع الفصحاء که اشتباها او را بروجردی شمرده، نوشته که او سال‎ها در دارالخلافه تهران به تحصیل کمالات ادبیه و قواعد عربیه پرداخت تا در همه مراتب تکمیل یافت و چندی در خانه میرزا رضی جراح بروجردی که از دوستان و همسایگانش بود، منزل داشت و طالبان کمال نزد او تحصیل علوم ادب و موسیقی و ریاضی می‌کردند و خود در این علوم مقنّن و معلم شد و رساله‌ها نگاشت. از جمله مقامات جدیده عدیده بر سنن بدیع‌الزمان و حمیدی تصنیف کرد و در اواخر به مرض شقاقلوس گرفتار آمد و رنجی تمام برد و به حکم تقدیر معالجه نیافت و در سن شباب درگذشت»<ref>ر.ک: همان</ref>.


==زادگاه، فقر، دانش‌ها==
==زادگاه، فقر، دانش‌ها==
بهاء‎الدین خان پیران (مساعدالملک) که ریاض با خانواده‌اش ارتباط کامل داشته، به بروجردی دانستن او پاسخ داده و نوشته میرزا جعفر ریاض، اهل همدان و از جوانی در مصاحبت میرزا ابوالقاسم ذوالریاستین همدانی بوده و پس از مرحوم شدن او به تهران مسافرت کرده که شغلی مناسب برای خود تهیه کند، اما شغل مناسبی نیافت؛ باآنکه (به گواهی مقاماتش که به اسلوب بدیع‌الزمان نوشته و همچنین کتاب گنج شایگانش که به شیوه [[گلستان سعدی: پس از مقابله هفت نسخه خطی و ده نسخه چاپی|گلستان سعدی]] نگاشته شده است)، در عربی و فارسی خبره بود و مهارت کامل داشت. او علاوه بر طبع قدرتمند و تسلطش بر ادبیات فارسی و عربی، در نجوم و هیئت و هندسه هم استاد بوده و بااین‌همه در تهران سرگردان بوده و به‌سختی روزگار می‌گذرانیده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه‌های ب و ج</ref>.
بهاء‎الدین خان پیران (مساعدالملک) که ریاض با خانواده‌اش ارتباط کامل داشته، به بروجردی دانستن او پاسخ داده و نوشته میرزا جعفر ریاض، اهل همدان و از جوانی در مصاحبت [[میرزا ابوالقاسم ذوالریاستین همدانی]] بوده و پس از مرحوم شدن او به تهران مسافرت کرده که شغلی مناسب برای خود تهیه کند، اما شغل مناسبی نیافت؛ باآنکه (به گواهی مقاماتش که به اسلوب بدیع‌الزمان نوشته و همچنین کتاب گنج شایگانش که به شیوه [[گلستان سعدی: پس از مقابله هفت نسخه خطی و ده نسخه چاپی|گلستان سعدی]] نگاشته شده است)، در عربی و فارسی خبره بود و مهارت کامل داشت. او علاوه بر طبع قدرتمند و تسلطش بر ادبیات فارسی و عربی، در نجوم و هیئت و هندسه هم استاد بوده و بااین‌همه در تهران سرگردان بوده و به‌سختی روزگار می‌گذرانیده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه‌های ب و ج</ref>.


مقدمه‌نویس دیوان اشعار ریاض می‌نویسد: «در زمان صدارت امیرکبیر خواستند نامه‌ای به عربی به خدیو مصر یا شریف مکه بنویسند. چندین نسخه به قلم دانشمندان تهیه شد. هیچ‎یک پسند امیر نیفتاد. در این هنگام کسی ریاض را معرفی کرد. به او مراجعه شد و او به‌خوبی از عهده برآمد. امیر از حال نویسنده پرسید و او را احضار نمود و در خدمت خود نگاه داشت، ولیکن از سوء اتفاق در همان نزدیکی بساط زندگی امیرکبیر را درنوردیدند و ریاض از الطاف او هم بی‌بهره ماند و به زندگانی نخستین برگشت. دیری نگذشت که خود او هم به مرضی صعب مبتلا شد و در جوانی دار فانی را وداع گفت»<ref>همان، صفحه ج</ref>.
مقدمه‌نویس دیوان اشعار ریاض می‌نویسد: «در زمان صدارت امیرکبیر خواستند نامه‌ای به عربی به خدیو مصر یا شریف مکه بنویسند. چندین نسخه به قلم دانشمندان تهیه شد. هیچ‎یک پسند امیر نیفتاد. در این هنگام کسی ریاض را معرفی کرد. به او مراجعه شد و او به‌خوبی از عهده برآمد. امیر از حال نویسنده پرسید و او را احضار نمود و در خدمت خود نگاه داشت، ولیکن از سوء اتفاق در همان نزدیکی بساط زندگی امیرکبیر را درنوردیدند و ریاض از الطاف او هم بی‌بهره ماند و به زندگانی نخستین برگشت. دیری نگذشت که خود او هم به مرضی صعب مبتلا شد و در جوانی دار فانی را وداع گفت»<ref>همان، صفحه ج</ref>.
==تحصیل در تهران==
«صاحب مجمع الفصحاء که اشتباها او را بروجردی شمرده، نوشته که او سال‎ها در دارالخلافه تهران به تحصیل کمالات ادبیه و قواعد عربیه پرداخت تا در همه مراتب تکمیل یافت و چندی در خانه میرزا رضی جراح بروجردی که از دوستان و همسایگانش بود، منزل داشت و طالبان کمال نزد او تحصیل علوم ادب و موسیقی و ریاضی می‌کردند و خود در این علوم مقنّن و معلم شد و رساله‌ها نگاشت. از جمله مقامات جدیده عدیده بر سنن بدیع‌الزمان و حمیدی تصنیف کرد و در اواخر به مرض شقاقلوس گرفتار آمد و رنجی تمام برد و به حکم تقدیر معالجه نیافت و در سن شباب درگذشت»<ref>ر.ک: همان</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش