۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| زبان = فارسی | | زبان = فارسی | ||
| کد کنگره =PIR 6541 /د9 | | کد کنگره =PIR 6541 /د9 | ||
| موضوع =شعر فارسي - قرن 11ق | |||
| ناشر = ما | | ناشر = ما | ||
| مکان نشر =ايران - تهران | | مکان نشر =ايران - تهران | ||
| سال نشر = 1362ش | | سال نشر = 1362ش | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE13329AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE13329AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ = | | چاپ = | ||
خط ۳۷: | خط ۳۳: | ||
در دیوان مخفی شعر خوب فراوان است. غزلهای لطیف او میرساند که به سرودن غزل، بیش از دیگر انواع شعر رغبت داشته و توفیق وی نیز در غزلسرایی بیش از دیگر انواع شعر بوده است. در شعر [[مخفی، زیبالنسا بیگم|مخفی]] باریکاندیشی اشعاری که به سبک هندی معروف است، قوتی چندان ندارد. ظاهراً یافتن مضمونهای دقیق، در حد وسواس و به گونه بیشتر گویندگان همعصر، پسند خاطر او نبوده است. سخن [[مخفی، زیبالنسا بیگم|مخفی]] نشان میدهد که طبع وی بیشوکم از شیوه عرفی تأثیر پذیرفته است. مجموعه اشعار او بر روی هم از طبع روان و ظرافت اندیشه و خاطر حساس او حکایت دارد و مضمونهای لطیف، در جایجای سخن او جلوه میکند: | در دیوان مخفی شعر خوب فراوان است. غزلهای لطیف او میرساند که به سرودن غزل، بیش از دیگر انواع شعر رغبت داشته و توفیق وی نیز در غزلسرایی بیش از دیگر انواع شعر بوده است. در شعر [[مخفی، زیبالنسا بیگم|مخفی]] باریکاندیشی اشعاری که به سبک هندی معروف است، قوتی چندان ندارد. ظاهراً یافتن مضمونهای دقیق، در حد وسواس و به گونه بیشتر گویندگان همعصر، پسند خاطر او نبوده است. سخن [[مخفی، زیبالنسا بیگم|مخفی]] نشان میدهد که طبع وی بیشوکم از شیوه عرفی تأثیر پذیرفته است. مجموعه اشعار او بر روی هم از طبع روان و ظرافت اندیشه و خاطر حساس او حکایت دارد و مضمونهای لطیف، در جایجای سخن او جلوه میکند: | ||
{{شعر}} | |||
دزد دانا میکشد اول چراغ خانه را | {{ب|'' عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را''|2='' دزد دانا میکشد اول چراغ خانه را''<ref>ر.ک: همان، صفحه ب</ref>}}}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
محقق اثر ارائه این دیوان را به خواهش دوستان دانسته است؛ چراکه نسخههای موجود از این دیوان پرغلط و مغشوش است: «دیوانی که اینک از [[مخفی، زیبالنسا بیگم|مخفی]] عرضه میشود، بر بنیاد پنج نسخه مطبوعه هند و پاکستان فراهم شده است و با تأسف باید بگویم که هر پنج نسخه یادشده، سراسر مغشوش و نادرست بوده است، تا بدان جا که هرگاه خواهش پارهای از دوستان ارجمند که اطاعت از امر آنان را بر خود فرض میدانم، در کار نبود، از عرضه دیوان مخفی تا به دست آوردن دستنویسهای قابلاعتمادی از آن، خودداری میکردم. | محقق اثر ارائه این دیوان را به خواهش دوستان دانسته است؛ چراکه نسخههای موجود از این دیوان پرغلط و مغشوش است: «دیوانی که اینک از [[مخفی، زیبالنسا بیگم|مخفی]] عرضه میشود، بر بنیاد پنج نسخه مطبوعه هند و پاکستان فراهم شده است و با تأسف باید بگویم که هر پنج نسخه یادشده، سراسر مغشوش و نادرست بوده است، تا بدان جا که هرگاه خواهش پارهای از دوستان ارجمند که اطاعت از امر آنان را بر خود فرض میدانم، در کار نبود، از عرضه دیوان مخفی تا به دست آوردن دستنویسهای قابلاعتمادی از آن، خودداری میکردم. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۱: | ||
بااینحال کوشش بسیار بهکاررفته است تا دیوان حاضر از هر نسخه مطبوعه دیگر دیوان مخفی، صحیحتر و کاملتر و شایستهتر تقدیم هواخواهان اشعار وی گردد. غلطهای مشهود و بارز نسخههای یادشده، بهصورت چشمگیری در این چاپ ازمیانرفته است و اگر بیم تصرف نمیرفت، بسیاری از نادرستیهای دیگر، به شیوه تصحیح قیاسی، صورت مطلوب نمییافت<ref>ر.ک: همان، صفحه ج</ref>. | بااینحال کوشش بسیار بهکاررفته است تا دیوان حاضر از هر نسخه مطبوعه دیگر دیوان مخفی، صحیحتر و کاملتر و شایستهتر تقدیم هواخواهان اشعار وی گردد. غلطهای مشهود و بارز نسخههای یادشده، بهصورت چشمگیری در این چاپ ازمیانرفته است و اگر بیم تصرف نمیرفت، بسیاری از نادرستیهای دیگر، به شیوه تصحیح قیاسی، صورت مطلوب نمییافت<ref>ر.ک: همان، صفحه ج</ref>. | ||
تسامح در قافیه و وزن و لغزش در ایراد کلمات و ترکیبها، در بیشتر صفحات دیوان کم نیست. همچنین در جایجای دیوان، اشعاری نامفهوم و مغشوش دیده میشود، مانند این بیت: | تسامح در قافیه و وزن و لغزش در ایراد کلمات و ترکیبها، در بیشتر صفحات دیوان کم نیست. همچنین در جایجای دیوان، اشعاری نامفهوم و مغشوش دیده میشود، مانند این بیت: | ||
{{شعر}} | |||
هرکه او مست به دامان ایاغی نبود | {{ب|'' سر گرانی نرود از سر او تا دم صور ''|2='' هرکه او مست به دامان ایاغی نبود''<ref>ر.ک: همان، صفحه د</ref>}}. | ||
{{پایان شعر}} | |||
در غزلی با مطلع «من آن چشم غماز را میشناسم» که در بحر متقارب مثمن سالم گفته شده، برخی از مصراعهای نخستین ابیات در وزن متقارب مثمن مقصور یا محذوف آمده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | در غزلی با مطلع «من آن چشم غماز را میشناسم» که در بحر متقارب مثمن سالم گفته شده، برخی از مصراعهای نخستین ابیات در وزن متقارب مثمن مقصور یا محذوف آمده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۱: | ||
در پارهای از غزلها یا اشعار دیگر لقب شعری یا تخلص شاعر، وزن شعر را مختل کرده است و این خود نماینده آن تواند بود که آن اشعار، از آن گویندگانی دیگر بوده و در دست تصرف کاتبان به این صورت در دیوان مخفی جای گرفته است، مانند: | در پارهای از غزلها یا اشعار دیگر لقب شعری یا تخلص شاعر، وزن شعر را مختل کرده است و این خود نماینده آن تواند بود که آن اشعار، از آن گویندگانی دیگر بوده و در دست تصرف کاتبان به این صورت در دیوان مخفی جای گرفته است، مانند: | ||
{{شعر}} | |||
تا بهیکبار کند لب به جواب آلوده | {{ب|'' مخفی هرلحظه من از بخت سؤالی دارم''|2='' تا بهیکبار کند لب به جواب آلوده''<ref>ر.ک: همان</ref>}}. | ||
{{پایان شعر}} | |||
با توجه به این لغزشها و نارواها که نمونههایی از آن در اینجا باز نموده شد، بهاحتمال میتوان گفت که اشعاری که در این دیوان گرد شده، همه از آن [[مخفی، زیبالنسا بیگم|زیبالنساء مخفی]] نیست، بلکه بیتوجهی و نادانی کاتبان، سخنانی از شاعران کممایه را در جمع اشعار [[مخفی، زیبالنسا بیگم|مخفی]] جایگزین کرده است و یا آنکه تصرف بیرحمانه کاتبان نادان، بخشی از اشعار مخفی را به این صورت درآورده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | با توجه به این لغزشها و نارواها که نمونههایی از آن در اینجا باز نموده شد، بهاحتمال میتوان گفت که اشعاری که در این دیوان گرد شده، همه از آن [[مخفی، زیبالنسا بیگم|زیبالنساء مخفی]] نیست، بلکه بیتوجهی و نادانی کاتبان، سخنانی از شاعران کممایه را در جمع اشعار [[مخفی، زیبالنسا بیگم|مخفی]] جایگزین کرده است و یا آنکه تصرف بیرحمانه کاتبان نادان، بخشی از اشعار مخفی را به این صورت درآورده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۶۰: | خط ۵۹: | ||
خان آرزو در شرححال عاقل خان رازی نوشته که رازی جواب غزل مشهور [[مخفی، زیبالنسا بیگم|زیبالنساء]] را که مطلعش این است: | خان آرزو در شرححال عاقل خان رازی نوشته که رازی جواب غزل مشهور [[مخفی، زیبالنسا بیگم|زیبالنساء]] را که مطلعش این است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' گرچه من لیلیاثاثم دل چو مجنون بینواست''|2='' سر به صحرا میزدم لیکن حیا زنجیر پاست''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
نوشته: اشعار مخفی از طبع روان، ظرافت اندیشه و خاطر حساس او حکایت دارد و مضمونهای لطیف در جایجای سخن او جلوهگر است<ref>ر.ک: علیخان، زیبالنساء، ص142</ref>. | |||
مخفی از همگان گله دارد که هیچکس آنطور که باید و شاید او را نشناخته: | مخفی از همگان گله دارد که هیچکس آنطور که باید و شاید او را نشناخته: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' خورشید جهان تابم و نشناخت مرا کس ''|2='' افسوس که صاحبنظران را نظری نیست''<ref>ر.ک: همان</ref>}}. | |||
افسوس که صاحبنظران را نظری نیست | {{پایان شعر}} | ||
در ارادت به [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] مینویسد: | در ارادت به [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] مینویسد: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' مخفیا در روز محشر بینصیب از کوثر است''|2='' آنکه دست دوستی بر دامن حیدر نزد''}} | |||
آنکه دست دوستی بر دامن حیدر نزد | {{ب|'' زبان در کام کش مخفی و پای صبر در دامن''|2='' که آخر پنجه شاه ولایت دست من گیرد''<ref>ر.ک: همان، ص143-142</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
که آخر پنجه شاه ولایت دست من گیرد | |||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۹۳: | خط ۹۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | ||
[[رده: | [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | ||
[[رده: | [[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | ||
[[رده: | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
[[رده:آبان (99)]] |
ویرایش