إعراب القراءات السبع و عللها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ اعراب القراءات السبع و عللها را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به إعراب القراءات السبع و عللها منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵: خط ۵۵:




مصحح در مقدمه‌اش - كه در تاريخ 1411/4/14ق، در مكه مكرمه نوشته - تأكيد كرده است: «باآنكه نويسنده كتاب، مشهور و از متقدمان است و در زمينه لغت و نحو از سرآمدان بشمار مى‌رود و كتابش در زمينه پژوهش‌هاى قرآنى ارزش علمى بالايى دارد و دانشمندان روزگار ما با كتاب‌هايى كه از او چاپ شده، مانند «إعراب ثلاثين سورة» و «مختصر الشواذّ» و «ليس» و... وى و ارزش علمى آثارش را شناخته‌اند، ولى تاكنون نديده‌ام كه كسى به تصحيح كتاب «إعراب القرائات السبع و عللها» بپردازد. شايد اين مطلب به اين جهت است كه نام اين كتاب به‌صورت «القرائات» در فهرست نسخه‌هاى خطى آمده و به همين نام شهره شده است و جز عده معدودى نمى‌دانند كه در اين كتاب چه مطالبى هست و تعليل قرائت‌هاى هفت‌گانه در آن نوشته شده است و نكته مهم‌تر اينكه در اين كتاب در تصوير نسخه خطى آن كه تنها نسخه خطى موجود است، نقصان‌ها و افتادگى‌هاى متعددى وجود دارد كه در مجموع، حدود يك‌چهارم كتاب را تشكيل مى‌دهد و همين مطلب انسان را در مورد تصحيح كتاب، به ترديد مى‌اندازد. من كتاب ابن خالويه را بيش از ده سال است كه مى‌شناسم و هر زمان كه آن را مى‌خواندم و به اين خلل و آسيب‌ها مى‌رسيدم، متوقف مى‌شدم و نمى‌توانستم به تصحيح بپردازم و مدتى كتاب در بوته فراموشى ماند؛ تاآنكه خداى تعالى اراده كرد كه من به زيارت كتابخانه «مراد ملا» در تركيه در تابستان سال 1406ق، موفق شوم و اصل كتاب را هم ديدم و معلوم شد كه نقصان، نه‌تنها در تصوير، بلكه در اصل كتاب هم هست و با شيخ استاد محمود محمد شاكر درباره اين موضوع صحبت كردم و ايشان مرا بسيار تشويق كرد و قانعم ساخت كه اين كتاب را باآنكه نقصان هم دارد تصحيح و منتشر كنم...» (مقدمه كتاب، ص7-9).
مصحح در مقدمه‌اش - كه در تاريخ 1411/4/14ق، در مكه مكرمه نوشته - تأكيد كرده است: «باآنكه نويسنده كتاب، مشهور و از متقدمان است و در زمينه لغت و نحو از سرآمدان بشمار مى‌رود و كتابش در زمينه پژوهش‌هاى قرآنى ارزش علمى بالايى دارد و دانشمندان روزگار ما با كتاب‌هايى كه از او چاپ شده، مانند «إعراب ثلاثين سورة» و «مختصر الشواذّ» و «ليس» و... وى و ارزش علمى آثارش را شناخته‌اند، ولى تاكنون نديده‌ام كه كسى به تصحيح كتاب «إعراب القرائات السبع و عللها» بپردازد. شايد اين مطلب به اين جهت است كه نام اين كتاب به‌صورت «القرائات» در فهرست نسخه‌هاى خطى آمده و به همين نام شهره شده است و جز عده معدودى نمى‌دانند كه در اين كتاب چه مطالبى هست و تعليل قرائت‌هاى هفت‌گانه در آن نوشته شده است و نكته مهم‌تر اينكه در اين كتاب در تصوير نسخه خطى آن كه تنها نسخه خطى موجود است، نقصان‌ها و افتادگى‌هاى متعددى وجود دارد كه در مجموع، حدود يك‌چهارم كتاب را تشكيل مى‌دهد و همين مطلب انسان را در مورد تصحيح كتاب، به ترديد مى‌اندازد. من كتاب ابن خالويه را بيش از ده سال است كه مى‌شناسم و هر زمان كه آن را مى‌خواندم و به اين خلل و آسيب‌ها مى‌رسيدم، متوقف مى‌شدم و نمى‌توانستم به تصحيح بپردازم و مدتى كتاب در بوته فراموشى ماند؛ تاآنكه خداى تعالى اراده كرد كه من به زيارت كتابخانه «مراد ملا» در تركيه در تابستان سال 1406ق، موفق شوم و اصل كتاب را هم ديدم و معلوم شد كه نقصان، نه‌تنها در تصوير، بلكه در اصل كتاب هم هست و با شيخ استاد محمود محمد شاكر درباره اين موضوع صحبت كردم و ايشان مرا بسيار تشويق كرد و قانعم ساخت كه اين كتاب را باآنكه نقصان هم دارد تصحيح و منتشر كنم...» <ref>مقدمه كتاب، ص7-9</ref>.


همچنين مصحح در بحثى تحت عنوان «ظاهرة التشيع عند ابن خالويه و هل كان شيعياً» به بررسى مذهب نويسنده و سنى يا شيعى بودن وى پرداخته و بعد از بررسى ادله و نقد آن به اين نتيجه رسيده است كه وى شيعه نبوده است (مقدمه كتاب، ج1، ص43-53). البته نظر مصحح، جاى تأمل و بررسى بيشتر دارد.
همچنين مصحح در بحثى تحت عنوان «ظاهرة التشيع عند ابن خالويه و هل كان شيعياً» به بررسى مذهب نويسنده و سنى يا شيعى بودن وى پرداخته و بعد از بررسى ادله و نقد آن به اين نتيجه رسيده است كه وى شيعه نبوده است <ref>مقدمه كتاب، ج1، ص43-53</ref>. البته نظر مصحح، جاى تأمل و بررسى بيشتر دارد.


نويسنده كتاب در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را معين نكرده - يادآور شده است: «اين كتابى است كه در آن، اعراب قرائات اهالى شهرهاى مكه، مدينه، بصره، كوفه و شام را شرح داده‌ام و از اين مطلب به مباحث مرتبط با اعراب مانند مشكلات اعرابى و تفسير و غريب و حروف با قرائات شاذّ و نادر نپرداخته‌ام؛ زيرا در اين موضوعات، كتابى جداگانه و جامع آماده كردم و فقط به اين جهت اين انتخاب را انجام دادم كه جوينده به‌زودى سود ببرد و براى دانشمند نيز يادآورى باشد و براى هركه بخواهد، حفظش آسان گردد؛ إن‌شاءالله...» (متن كتاب، ج1، ص3-4). سپس نويسنده به بيان توضيحاتى در مورد پيشوايان قرائت در هريك از شهرهاى مذكور پرداخته و نيز به اين پرسش پاسخ داده است كه آيا قرآن با يك قرائت نازل شده و يا با قرائت‌هاى گوناگون (هفت‌گانه) و... (همان، ج1، ص4-46).
نويسنده كتاب در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را معين نكرده - يادآور شده است: «اين كتابى است كه در آن، اعراب قرائات اهالى شهرهاى مكه، مدينه، بصره، كوفه و شام را شرح داده‌ام و از اين مطلب به مباحث مرتبط با اعراب مانند مشكلات اعرابى و تفسير و غريب و حروف با قرائات شاذّ و نادر نپرداخته‌ام؛ زيرا در اين موضوعات، كتابى جداگانه و جامع آماده كردم و فقط به اين جهت اين انتخاب را انجام دادم كه جوينده به‌زودى سود ببرد و براى دانشمند نيز يادآورى باشد و براى هركه بخواهد، حفظش آسان گردد؛ إن‌شاءالله...» <ref>متن كتاب، ج1، ص3-4</ref>. سپس نويسنده به بيان توضيحاتى در مورد پيشوايان قرائت در هريك از شهرهاى مذكور پرداخته و نيز به اين پرسش پاسخ داده است كه آيا قرآن با يك قرائت نازل شده و يا با قرائت‌هاى گوناگون (هفت‌گانه) و... <ref>همان، ج1، ص4-46</ref>.


نويسنده گاه وارد بحث‌هاى تفسيرى شده و به اظهار نظر در اين مسائل پرداخته است؛ از جمله در مورد آيه ''' «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» ''' (تكاثر: 8) چنين نوشته است: در مورد آن نعمت مورد سؤال، ده قول است كه بهترينش اين است كه از ولايت على بن ابى‌طالب (رضى‌الله‌عنه) پرسيده مى‌شود. مصحح در اينجا پاورقى نوشته و اين مطلب را نپذيرفته و افزوده است كه اين گرايش به تشيع كه به‌صورت آشكار در او ديده مى‌شود، به خاطر اين است كه مى خواهد با استادان شيعى خودش مجامله و خوش‌زبانى كرده باشد و در مورد نويسنده (ابن خالويه) من معتقد به تشيع او نيستم، بلكه او از سنيانى است كه با شيعه مجامله مى‌كرده است... (ر.ك: متن كتاب، ج2، ص525 و پاورقى 3)؛ ولى به نظر مى‌رسد كه بيان مصحح، صحيح نيست و تكلف‌آميز است.
نويسنده گاه وارد بحث‌هاى تفسيرى شده و به اظهار نظر در اين مسائل پرداخته است؛ از جمله در مورد آيه ''' «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» ''' <ref>تكاثر: 8</ref> چنين نوشته است: در مورد آن نعمت مورد سؤال، ده قول است كه بهترينش اين است كه از ولايت على بن ابى‌طالب (رضى‌الله‌عنه) پرسيده مى‌شود. مصحح در اينجا پاورقى نوشته و اين مطلب را نپذيرفته و افزوده است كه اين گرايش به تشيع كه به‌صورت آشكار در او ديده مى‌شود، به خاطر اين است كه مى خواهد با استادان شيعى خودش مجامله و خوش‌زبانى كرده باشد و در مورد نويسنده (ابن خالويه) من معتقد به تشيع او نيستم، بلكه او از سنيانى است كه با شيعه مجامله مى‌كرده است... <ref>ر.ك: متن كتاب، ج2، ص525 و پاورقى 3</ref>؛ ولى به نظر مى‌رسد كه بيان مصحح، صحيح نيست و تكلف‌آميز است.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==




براى كتاب حاضر، فهرست‌هاى فنى (شامل آيات، احاديث و آثار، شعر، انصاف الابيات، رجز، امثال، كلام عرب و امثال نحويان، مواضع و بلدان، قبائل و جماعات، اعلام، شعرا، لغت، كتب مذكور در متن) (همان، ج2، ص555-648) و همچنين منابع كتاب (همان، ج2، ص649-673)، تنظيم شده، ولى متأسفانه فهرست مطالب نيامده است.
براى كتاب حاضر، فهرست‌هاى فنى (شامل آيات، احاديث و آثار، شعر، انصاف الابيات، رجز، امثال، كلام عرب و امثال نحويان، مواضع و بلدان، قبائل و جماعات، اعلام، شعرا، لغت، كتب مذكور در متن) <ref>همان، ج2، ص555-648</ref> و همچنين منابع كتاب </ref>همان، ج2، ص649-673</ref>، تنظيم شده، ولى متأسفانه فهرست مطالب نيامده است.


مصحح، اين كتاب را به‌صورت مستند و با ذكر منابع منتشر كرده و ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها به‌طور غالب، استنادى و ارجاعى است (مثلاً ر.ك: مقدمه كتاب، ج1، ص16، پاورقى 1 و... و متن كتاب، ج1، ص4، پاورقى 1 و...) و گاه در آن نام و نشان آيات و سوره‌ها مشخص شده (مثلاً ر.ك: همان، ج1، ص74، پاورقى 1 و 2 و... و ج2، ص232، پاورقى 1 و 2 و...) و گاهى پاورقى‌هاى توضيحى آورده است (مثلاً ر.ك: همان، ج1، ص128، پاورقى 1. و...) و گاه شاعر ابيات مورد استفاده در متن را مشخص كرده و منابع اين بحث را آورده است (مثلاً ر.ك: همان، ج1، ص83، پاورقى 3 و...).
مصحح، اين كتاب را به‌صورت مستند و با ذكر منابع منتشر كرده و ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها به‌طور غالب، استنادى و ارجاعى است <ref>مثلاً ر.ك: مقدمه كتاب، ج1، ص16، پاورقى 1 و... و متن كتاب، ج1، ص4، پاورقى 1 و...</ref> و گاه در آن نام و نشان آيات و سوره‌ها مشخص شده <ref>مثلاً ر.ك: همان، ج1، ص74، پاورقى 1 و 2 و... و ج2، ص232، پاورقى 1 و 2 و...</ref> و گاهى پاورقى‌هاى توضيحى آورده است <ref>مثلاً ر.ك: همان، ج1، ص128، پاورقى 1. و...</ref> و گاه شاعر ابيات مورد استفاده در متن را مشخص كرده و منابع اين بحث را آورده است <ref>مثلاً ر.ك: همان، ج1، ص83، پاورقى 3 و...</ref>.


آنچه در پايان جلد اول كتاب آمده به اين عبارت كه بنده خدا ابوالقاسم احمد بن فراج بن سرو بن ابهرى از تحرير اين كتاب در نيمه شوال سال 600ق، فراغت حاصل كرد (متن كتاب، ج1، ص423-424) و نيز آنچه در پايان جلد دوم كتاب آمده به اين مضمون كه صديق بن عمر بن محمد بن حسين در روز شنبه در وقت نماز در آخر ماه ذى‌القعده از سال 600ق، نوشتن كتاب را به پايان برد (متن كتاب، ج2، ص553)، مربوط به نويسنده نيست و كلام كاتبان نسخه خطى است. مصحح، نواقص و افتادگى‌هاى نسخه خطى كتاب حاضر را كه حدود صد صفحه است، تحت عنوان «خروم النسخة»، با ذكر آيات و سور مورد نظر مشخص كرده است (مقدمه كتاب، ج1، ص106-107).
آنچه در پايان جلد اول كتاب آمده به اين عبارت كه بنده خدا ابوالقاسم احمد بن فراج بن سرو بن ابهرى از تحرير اين كتاب در نيمه شوال سال 600ق، فراغت حاصل كرد <ref>متن كتاب، ج1، ص423-424</ref> و نيز آنچه در پايان جلد دوم كتاب آمده به اين مضمون كه صديق بن عمر بن محمد بن حسين در روز شنبه در وقت نماز در آخر ماه ذى‌القعده از سال 600ق، نوشتن كتاب را به پايان برد <ref>متن كتاب، ج2، ص553</ref>، مربوط به نويسنده نيست و كلام كاتبان نسخه خطى است. مصحح، نواقص و افتادگى‌هاى نسخه خطى كتاب حاضر را كه حدود صد صفحه است، تحت عنوان «خروم النسخة»، با ذكر آيات و سور مورد نظر مشخص كرده است <ref>مقدمه كتاب، ج1، ص106-107</ref>.


==پانويس ==
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


مقدمه و متن كتاب.
مقدمه و متن كتاب.
خط ۸۶: خط ۸۷:
[[رده:علم قرائت و تجوید]]
[[رده:علم قرائت و تجوید]]
[[رده:علم قرائت]]
[[رده:علم قرائت]]
۵۳٬۳۲۷

ویرایش