پرتوی از قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:
#متن محورى: ايشان از الفاظ قرآن براى تفسير استفاده مى‌كردند و معتقد بودند كه اين الفاظ بار مفهومى خاصى دارد كه هيچ كلمه‌اى نمى‌تواند اين مفهوم را برساند. به حدى كه حتى ايشان براى آهنگ و الفاظ قرآن هم توجهى خاص داشتند و معتقد بودند اگر حركت و تشديد و آهنگ يك كلمه جابه‌جا شود، مفهوم را نمى‌رساند. خود قرآن و ساختار و جمله‌بندى خود قرآن نيز از مؤلفه‌هاى تفسيرى مى‌باشد. ايشان حتى معتقد بودند كه در سوره بقره و آل عمران آيه آخر سوره بقره با آيه اول آل عمران با هم ارتباط دارد.
#متن محورى: ايشان از الفاظ قرآن براى تفسير استفاده مى‌كردند و معتقد بودند كه اين الفاظ بار مفهومى خاصى دارد كه هيچ كلمه‌اى نمى‌تواند اين مفهوم را برساند. به حدى كه حتى ايشان براى آهنگ و الفاظ قرآن هم توجهى خاص داشتند و معتقد بودند اگر حركت و تشديد و آهنگ يك كلمه جابه‌جا شود، مفهوم را نمى‌رساند. خود قرآن و ساختار و جمله‌بندى خود قرآن نيز از مؤلفه‌هاى تفسيرى مى‌باشد. ايشان حتى معتقد بودند كه در سوره بقره و آل عمران آيه آخر سوره بقره با آيه اول آل عمران با هم ارتباط دارد.
#آيا تفسير ايشان علمى است؟ اين سئوال از جنجالى‌ترين مباحث تفسير پرتوى از قرآن است. برخى صريحاً اين تفسير را تفسيرى علمى مى‌دانند و تمام اشكالات اين روش را بر تفسير پرتوى از قرآن روا مى‌دانند. اما بايد به چند نكته توجه داشت: نخست آنكه بحث علم و دين، جدى‌ترين مسئله دانشمندان و متفكران مذهبى در دوران پيش از انقلاب اسلامى بود و به جرات در كنار ماركسيسم و اعتقادات الحادى، بيشترين توان علمى متفكران و رجال سياسى را به خود معطوف كرده بود و طبيعى بود كه مرحوم آيت اللّه طالقانى با نگاه خاصى كه به قشر دانشجو داشتند، نمى‌بايست از اين امر غفلت نمايند.
#آيا تفسير ايشان علمى است؟ اين سئوال از جنجالى‌ترين مباحث تفسير پرتوى از قرآن است. برخى صريحاً اين تفسير را تفسيرى علمى مى‌دانند و تمام اشكالات اين روش را بر تفسير پرتوى از قرآن روا مى‌دانند. اما بايد به چند نكته توجه داشت: نخست آنكه بحث علم و دين، جدى‌ترين مسئله دانشمندان و متفكران مذهبى در دوران پيش از انقلاب اسلامى بود و به جرات در كنار ماركسيسم و اعتقادات الحادى، بيشترين توان علمى متفكران و رجال سياسى را به خود معطوف كرده بود و طبيعى بود كه مرحوم آيت اللّه طالقانى با نگاه خاصى كه به قشر دانشجو داشتند، نمى‌بايست از اين امر غفلت نمايند.
دوم اينكه تاريخچه تدوين تفسير بخصوص در دوران بازداشت ايشان و حضور برخى از رجال فكرى آن دوران كه به دين و بالطبع قرآن كريم، نگاهى علمى داشتند، در زندان و حضور اين افراد در مباحث تفسيرى ايشان، ايشان را به نوعى با تفكر تفسير علمى مواجه كرده بود. اين امر سبب شده است كه در لابلاى تفسير رد پاى اين نوع نگرش مشاهده شود. اما ديدگاه ايشان در رابطه با دين بسيار روشن است. ايشان علم را مانند چراغى مى‌دانستند كه راه محقق را روشن مى‌كند. علم به خودى خود حقيقت مطلق نيست اما عالم دنبال حقيقت است،به آنچه كه مى‌رسد چراغى است كه راه را براى ديگران روشن مى‌كند. اگر اين چراغ را به حقايق مطلق كه آيات قرآن است بتابانيم مفهوم آن حقيقت قرآنى را بهتر درك مى‌كنيم.ايشان كتاب پيدايش و مرگ خورشيد را از ژرژ گامف با دقت مطالعه كردند و بعد از اين‌كه كتاب را خواندند گفتند سراجا وهاجا در قرآن براى خورشيد به كار رفته است. مفسران گفتند چراغى كه نور مى‌پراكند و آيت اللّه طالقانى با خواندن اين كتاب گفتند ساختار خورشيد را جز سراج نمى‌تواند بيان كند وهج يعنى پراكندن نور و حرارت از جايى به جاى ديگر و سراج هم زمانى مى‌گويند كه نور از خود چراغ باشد اما اگر از جاى ديگر باشد مشكاه مى‌گويند اگر به شكل غيرمستقيم نور گرفته شود مصباح مى‌گويند. ايشان معتقد بودند در قرآن كلمه مترادف نيامده است و هر كلمه‌اى در معناى خود آمده است. وهاج ساختار خورشيد را نشان مى‌دهد كه نور را به شدت پرتاب مى‌كند.
#:دوم اينكه تاريخچه تدوين تفسير بخصوص در دوران بازداشت ايشان و حضور برخى از رجال فكرى آن دوران كه به دين و بالطبع قرآن كريم، نگاهى علمى داشتند، در زندان و حضور اين افراد در مباحث تفسيرى ايشان، ايشان را به نوعى با تفكر تفسير علمى مواجه كرده بود. اين امر سبب شده است كه در لابلاى تفسير رد پاى اين نوع نگرش مشاهده شود. اما ديدگاه ايشان در رابطه با دين بسيار روشن است. ايشان علم را مانند چراغى مى‌دانستند كه راه محقق را روشن مى‌كند. علم به خودى خود حقيقت مطلق نيست اما عالم دنبال حقيقت است،به آنچه كه مى‌رسد چراغى است كه راه را براى ديگران روشن مى‌كند. اگر اين چراغ را به حقايق مطلق كه آيات قرآن است بتابانيم مفهوم آن حقيقت قرآنى را بهتر درك مى‌كنيم.ايشان كتاب پيدايش و مرگ خورشيد را از ژرژ گامف با دقت مطالعه كردند و بعد از اين‌كه كتاب را خواندند گفتند سراجا وهاجا در قرآن براى خورشيد به كار رفته است. مفسران گفتند چراغى كه نور مى‌پراكند و آيت اللّه طالقانى با خواندن اين كتاب گفتند ساختار خورشيد را جز سراج نمى‌تواند بيان كند وهج يعنى پراكندن نور و حرارت از جايى به جاى ديگر و سراج هم زمانى مى‌گويند كه نور از خود چراغ باشد اما اگر از جاى ديگر باشد مشكاه مى‌گويند اگر به شكل غيرمستقيم نور گرفته شود مصباح مى‌گويند. ايشان معتقد بودند در قرآن كلمه مترادف نيامده است و هر كلمه‌اى در معناى خود آمده است. وهاج ساختار خورشيد را نشان مى‌دهد كه نور را به شدت پرتاب مى‌كند.
#تناسب آيات و سوره‌ها: ايشان معتقد بودند تنظيم آيات را خود پيغمبر(ص) انجام داده‌اند، چون تنظيم آيات هم روى حساب خاصى و به عبارتى يك معجزه بوده است و به بزرگى و كوچكى و ترتيب نزول آيات ارتباطى ندارد.
#تناسب آيات و سوره‌ها: ايشان معتقد بودند تنظيم آيات را خود پيغمبر(ص) انجام داده‌اند، چون تنظيم آيات هم روى حساب خاصى و به عبارتى يك معجزه بوده است و به بزرگى و كوچكى و ترتيب نزول آيات ارتباطى ندارد.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش