پرتوی از قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR01916J1.jpg|بندانگشتی|�پرتوی از قرآن]]
[[پرونده:NUR01916J1.jpg|بندانگشتی|پرتوی از قرآن]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|+ |
|-
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|�پرتوی از قرآن
! نام کتاب!! data-type='bookName'|پرتوی از قرآن
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
خط ۳۸: خط ۳۸:




«تفسير پرتوى از قرآن» عنوان تفسيرى است ناتمام از آيت اللّه سيد محمود طالقانى (1286-1358ش). اين تفسير كه طى قريب به 40 سال تأليف شده است، در 6 مجلد و شامل تفسير برخى سوره‌هاى نخست قرآن كريم و تمامى سوره‌هاى جزء سى مى‌باشد. در جلد اول سوره حمد تا آيه 144 سوره بقره، در جلد دوم بقيه سوره بقره، در جلد سوم سوره آل عمران، در جلد چهارم جزء سى‌ام از ابتدا تا آخر سوره الطارق، در جلد پنجم بخش پايانى جزء سى‌ام و در آخرين جلد يعنى جلد ششم 22 آيه نخست سوره نساء تفسير شده است.
'''تفسير پرتوى از قرآن''' عنوان تفسيرى است ناتمام از [[طالقانی، محمود|آيت اللّه سيد محمود طالقانى]] (1286-1358ش). اين تفسير كه طى قريب به 40 سال تأليف شده است، در 6 مجلد و شامل تفسير برخى سوره‌هاى نخست قرآن كريم و تمامى سوره‌هاى جزء سى مى‌باشد. در جلد اول سوره حمد تا آيه 144 سوره بقره، در جلد دوم بقيه سوره بقره، در جلد سوم سوره آل عمران، در جلد چهارم جزء سى‌ام از ابتدا تا آخر سوره الطارق، در جلد پنجم بخش پايانى جزء سى‌ام و در آخرين جلد يعنى جلد ششم 22 آيه نخست سوره نساء تفسير شده است.


== تاريخچه تأليف ==
== تاريخچه تأليف ==
خط ۵۲: خط ۵۲:
آيت اللّه طالقانى در مقدمه كتاب نوشته‌اند: «من خودم را مفسر نمى‌دانم و پرتوى از قرآن كه به ذهن من تابيده است را به كاغذ منتقل مى‌كنم»؛ اين سخن كه نقد حال مؤلف مى‌باشد، به منزله قانونچه كتاب است كه بر سراسر تفسير سايه افكنده است. شرايط تأليف كتاب به گونه‌اى بود كه مؤلف به روش خاصى از تفسير گرايش يابد، روشى كه شايد در صورت تغيير شرايط، انتخاب نخست ايشان نبود. در مجموع مطالبى پيرامون اين تفسير از جهت درونى و ساختارى و همچنين از نگاه بيرونى و تاثيرش در جامعه فكرى و فرهنگى گفته شده است:
آيت اللّه طالقانى در مقدمه كتاب نوشته‌اند: «من خودم را مفسر نمى‌دانم و پرتوى از قرآن كه به ذهن من تابيده است را به كاغذ منتقل مى‌كنم»؛ اين سخن كه نقد حال مؤلف مى‌باشد، به منزله قانونچه كتاب است كه بر سراسر تفسير سايه افكنده است. شرايط تأليف كتاب به گونه‌اى بود كه مؤلف به روش خاصى از تفسير گرايش يابد، روشى كه شايد در صورت تغيير شرايط، انتخاب نخست ايشان نبود. در مجموع مطالبى پيرامون اين تفسير از جهت درونى و ساختارى و همچنين از نگاه بيرونى و تاثيرش در جامعه فكرى و فرهنگى گفته شده است:


1.متن محورى: ايشان از الفاظ قرآن براى تفسير استفاده مى‌كردند و معتقد بودند كه اين الفاظ بار مفهومى خاصى دارد كه هيچ كلمه‌اى نمى‌تواند اين مفهوم را برساند. به حدى كه حتى ايشان براى آهنگ و الفاظ قرآن هم توجهى خاص داشتند و معتقد بودند اگر حركت و تشديد و آهنگ يك كلمه جابه‌جا شود، مفهوم را نمى‌رساند. خود قرآن و ساختار و جمله‌بندى خود قرآن نيز از مؤلفه‌هاى تفسيرى مى‌باشد. ايشان حتى معتقد بودند كه در سوره بقره و آل عمران آيه آخر سوره بقره با آيه اول آل عمران با هم ارتباط دارد.
#متن محورى: ايشان از الفاظ قرآن براى تفسير استفاده مى‌كردند و معتقد بودند كه اين الفاظ بار مفهومى خاصى دارد كه هيچ كلمه‌اى نمى‌تواند اين مفهوم را برساند. به حدى كه حتى ايشان براى آهنگ و الفاظ قرآن هم توجهى خاص داشتند و معتقد بودند اگر حركت و تشديد و آهنگ يك كلمه جابه‌جا شود، مفهوم را نمى‌رساند. خود قرآن و ساختار و جمله‌بندى خود قرآن نيز از مؤلفه‌هاى تفسيرى مى‌باشد. ايشان حتى معتقد بودند كه در سوره بقره و آل عمران آيه آخر سوره بقره با آيه اول آل عمران با هم ارتباط دارد.
 
#آيا تفسير ايشان علمى است؟ اين سئوال از جنجالى‌ترين مباحث تفسير پرتوى از قرآن است. برخى صريحاً اين تفسير را تفسيرى علمى مى‌دانند و تمام اشكالات اين روش را بر تفسير پرتوى از قرآن روا مى‌دانند. اما بايد به چند نكته توجه داشت: نخست آنكه بحث علم و دين، جدى‌ترين مسئله دانشمندان و متفكران مذهبى در دوران پيش از انقلاب اسلامى بود و به جرات در كنار ماركسيسم و اعتقادات الحادى، بيشترين توان علمى متفكران و رجال سياسى را به خود معطوف كرده بود و طبيعى بود كه مرحوم آيت اللّه طالقانى با نگاه خاصى كه به قشر دانشجو داشتند، نمى‌بايست از اين امر غفلت نمايند.
2.آيا تفسير ايشان علمى است؟ اين سئوال از جنجالى‌ترين مباحث تفسير پرتوى از قرآن است. برخى صريحاً اين تفسير را تفسيرى علمى مى‌دانند و تمام اشكالات اين روش را بر تفسير پرتوى از قرآن روا مى‌دانند. اما بايد به چند نكته توجه داشت: نخست آنكه بحث علم و دين، جدى‌ترين مسئله دانشمندان و متفكران مذهبى در دوران پيش از انقلاب اسلامى بود و به جرات در كنار ماركسيسم و اعتقادات الحادى، بيشترين توان علمى متفكران و رجال سياسى را به خود معطوف كرده بود و طبيعى بود كه مرحوم آيت اللّه طالقانى با نگاه خاصى كه به قشر دانشجو داشتند، نمى‌بايست از اين امر غفلت نمايند.
 
دوم اينكه تاريخچه تدوين تفسير بخصوص در دوران بازداشت ايشان و حضور برخى از رجال فكرى آن دوران كه به دين و بالطبع قرآن كريم، نگاهى علمى داشتند، در زندان و حضور اين افراد در مباحث تفسيرى ايشان، ايشان را به نوعى با تفكر تفسير علمى مواجه كرده بود. اين امر سبب شده است كه در لابلاى تفسير رد پاى اين نوع نگرش مشاهده شود. اما ديدگاه ايشان در رابطه با دين بسيار روشن است. ايشان علم را مانند چراغى مى‌دانستند كه راه محقق را روشن مى‌كند. علم به خودى خود حقيقت مطلق نيست اما عالم دنبال حقيقت است،به آنچه كه مى‌رسد چراغى است كه راه را براى ديگران روشن مى‌كند. اگر اين چراغ را به حقايق مطلق كه آيات قرآن است بتابانيم مفهوم آن حقيقت قرآنى را بهتر درك مى‌كنيم.ايشان كتاب پيدايش و مرگ خورشيد را از ژرژ گامف با دقت مطالعه كردند و بعد از اين‌كه كتاب را خواندند گفتند سراجا وهاجا در قرآن براى خورشيد به كار رفته است. مفسران گفتند چراغى كه نور مى‌پراكند و آيت اللّه طالقانى با خواندن اين كتاب گفتند ساختار خورشيد را جز سراج نمى‌تواند بيان كند وهج يعنى پراكندن نور و حرارت از جايى به جاى ديگر و سراج هم زمانى مى‌گويند كه نور از خود چراغ باشد اما اگر از جاى ديگر باشد مشكاه مى‌گويند اگر به شكل غيرمستقيم نور گرفته شود مصباح مى‌گويند. ايشان معتقد بودند در قرآن كلمه مترادف نيامده است و هر كلمه‌اى در معناى خود آمده است. وهاج ساختار خورشيد را نشان مى‌دهد كه نور را به شدت پرتاب مى‌كند.
دوم اينكه تاريخچه تدوين تفسير بخصوص در دوران بازداشت ايشان و حضور برخى از رجال فكرى آن دوران كه به دين و بالطبع قرآن كريم، نگاهى علمى داشتند، در زندان و حضور اين افراد در مباحث تفسيرى ايشان، ايشان را به نوعى با تفكر تفسير علمى مواجه كرده بود. اين امر سبب شده است كه در لابلاى تفسير رد پاى اين نوع نگرش مشاهده شود. اما ديدگاه ايشان در رابطه با دين بسيار روشن است. ايشان علم را مانند چراغى مى‌دانستند كه راه محقق را روشن مى‌كند. علم به خودى خود حقيقت مطلق نيست اما عالم دنبال حقيقت است،به آنچه كه مى‌رسد چراغى است كه راه را براى ديگران روشن مى‌كند. اگر اين چراغ را به حقايق مطلق كه آيات قرآن است بتابانيم مفهوم آن حقيقت قرآنى را بهتر درك مى‌كنيم.ايشان كتاب پيدايش و مرگ خورشيد را از ژرژ گامف با دقت مطالعه كردند و بعد از اين‌كه كتاب را خواندند گفتند سراجا وهاجا در قرآن براى خورشيد به كار رفته است. مفسران گفتند چراغى كه نور مى‌پراكند و آيت اللّه طالقانى با خواندن اين كتاب گفتند ساختار خورشيد را جز سراج نمى‌تواند بيان كند وهج يعنى پراكندن نور و حرارت از جايى به جاى ديگر و سراج هم زمانى مى‌گويند كه نور از خود چراغ باشد اما اگر از جاى ديگر باشد مشكاه مى‌گويند اگر به شكل غيرمستقيم نور گرفته شود مصباح مى‌گويند. ايشان معتقد بودند در قرآن كلمه مترادف نيامده است و هر كلمه‌اى در معناى خود آمده است. وهاج ساختار خورشيد را نشان مى‌دهد كه نور را به شدت پرتاب مى‌كند.
 
#تناسب آيات و سوره‌ها: ايشان معتقد بودند تنظيم آيات را خود پيغمبر(ص) انجام داده‌اند، چون تنظيم آيات هم روى حساب خاصى و به عبارتى يك معجزه بوده است و به بزرگى و كوچكى و ترتيب نزول آيات ارتباطى ندارد.
3.تناسب آيات و سوره‌ها: ايشان معتقد بودند تنظيم آيات را خود پيغمبر(ص) انجام داده‌اند، چون تنظيم آيات هم روى حساب خاصى و به عبارتى يك معجزه بوده است و به بزرگى و كوچكى و ترتيب نزول آيات ارتباطى ندارد.


== منابع مؤلف در تفسير ==
== منابع مؤلف در تفسير ==
خط ۶۵: خط ۶۲:
هر چند بخشى از تفسير نتيجه درس‌هاى ايشان در شرايط محدودى مى‌باشد، اما به شهادت متن تفسير و گزارش‌هاى حاضران در كلاس‌هاى ايشان برخى منابع مورد توجه قرار گرفته است (البته جلد اول كه خودشان در سلول انفرادى نگاشته‌اند، بدون مراجعه به هيچ كتابى بوده است. در همانجا متذكر مى‌شوند كه من همانند مرده‌اى در قبر هستم و هيچ منبعى ندارم).
هر چند بخشى از تفسير نتيجه درس‌هاى ايشان در شرايط محدودى مى‌باشد، اما به شهادت متن تفسير و گزارش‌هاى حاضران در كلاس‌هاى ايشان برخى منابع مورد توجه قرار گرفته است (البته جلد اول كه خودشان در سلول انفرادى نگاشته‌اند، بدون مراجعه به هيچ كتابى بوده است. در همانجا متذكر مى‌شوند كه من همانند مرده‌اى در قبر هستم و هيچ منبعى ندارم).


1.مفاتيح الغيب ملا صدراى شيرازى و تفسير مجمع البيان در دسترس ايشان بود.
#مفاتيح الغيب ملا صدراى شيرازى و تفسير مجمع البيان در دسترس ايشان بود.
 
#تفسير شيخ محمد عبده با عنوان المنار. به لحاظ عشق و علاقه آيت اللّه طالقانى به سيد جمال الدين اسد آبادى (كه شيخ محمد عبده تحت تاثير مستقيم وى بوده است) عنايتى به اين تفسير داشته‌اند.
2.تفسير شيخ محمد عبده با عنوان المنار. به لحاظ عشق و علاقه آيت اللّه طالقانى به سيد جمال الدين اسد آبادى (كه شيخ محمد عبده تحت تاثير مستقيم وى بوده است) عنايتى به اين تفسير داشته‌اند.
#تفسير سيد احمد خان هندى. اين تفسير شاخص‌ترين تفسير علمى قرآن كريم در افراطى‌ترين نوع خود مى‌باشد به حدى كه تمام معجزات پيامبران را توجيه علمى كرده است. شرايط اجتماعى كه در ابتداى مقاله بدان اشاره شد، اهميت اين تفسير را در مراجعه روشن مى‌سازد.
 
#تفسير جواهر طنطاوى مصرى كه به نوعى علمدار تفسير علمى قرآن مى‌باشد.
3.تفسير سيد احمد خان هندى. اين تفسير شاخص‌ترين تفسير علمى قرآن كريم در افراطى‌ترين نوع خود مى‌باشد به حدى كه تمام معجزات پيامبران را توجيه علمى كرده است. شرايط اجتماعى كه در ابتداى مقاله بدان اشاره شد، اهميت اين تفسير را در مراجعه روشن مى‌سازد.
#تفسير الميزان نيز مورد توجه ايشان بودند و بخش‌هايى از آن در كلاس‌ها خوانده و بعضاً مورد نقد و تحليل قرار مى‌گرفت.
 
4.تفسير جواهر طنطاوى مصرى كه به نوعى علمدار تفسير علمى قرآن مى‌باشد.
 
5.تفسير الميزان نيز مورد توجه ايشان بودند و بخش‌هايى از آن در كلاس‌ها خوانده و بعضاً مورد نقد و تحليل قرار مى‌گرفت.


== تأثير تفسير در جوامع علمى و فرهنگى ==
== تأثير تفسير در جوامع علمى و فرهنگى ==
خط ۹۴: خط ۸۷:


== پیوندها ==
== پیوندها ==
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18864 مطالعه کتاب �پرتوی از قرآن در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18864 مطالعه کتاب پرتوی از قرآن در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:تفسیر]]
[[رده:تفسیر]]
[[رده:متون تفاسیر]]
[[رده:متون تفاسیر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش