۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ثا' به 'ثا') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" | | | data-type="authorbirthDate" |829ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
</div> | </div> | ||
'''احمد بن موسی خیالی'''، از عالمان حنفی و صاحب تألیفات متعدد (بیشتر حواشی و تعلیقات) در فقه، اصول، کلام و تفسیر میباشد. | '''احمد بن موسی خیالی''' (829-862ق)، از عالمان حنفی و صاحب تألیفات متعدد (بیشتر حواشی و تعلیقات) در فقه، اصول، کلام و تفسیر میباشد. | ||
==نام، لقب، کنیه و نسب== | ==نام، لقب، کنیه و نسب== | ||
تراجمنویسان بر اینکه نام وی احمد بن موسی است، اتفاق نظر دارند؛ چنانکه اشاره دارند که لقبش شمسالدین است. او در میان اهل علم به خیالی شهرت دارد. | تراجمنویسان بر اینکه نام وی احمد بن موسی است، اتفاق نظر دارند؛ چنانکه اشاره دارند که لقبش شمسالدین است. او در میان اهل علم به خیالی شهرت دارد. | ||
به دلیل مذهب حنفیاش او را «حنفی» و به دلیل نسبتش به روم وی را «رومی» نیز خواندهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18368/1/43 ر.ک: خضر بک، ص43]</ref>. | به دلیل مذهب حنفیاش او را «حنفی» و به دلیل نسبتش به روم وی را «رومی» نیز خواندهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18368/1/43 ر.ک: خضر بک، ص43]</ref>. | ||
== | ==ولادت== | ||
در منابع، اشاره دقیق یا تقریبی به زادگاه وی نشده است و نهایت چیزی که دربارهاش میتوان گفت این است که وی از علمای ترک بوده و در دولت عثمانی زندگی کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18368/1/44 ر.ک: همان، ص44]</ref>. | در منابع، اشاره دقیق یا تقریبی به زادگاه وی نشده است و نهایت چیزی که دربارهاش میتوان گفت این است که وی از علمای ترک بوده و در دولت عثمانی زندگی کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18368/1/44 ر.ک: همان، ص44]</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
او در روز یک مرتبه غذا میخورد و به همین دلیل بسیار نحیف بود. شاگردش «غیاثالدین» مینویسد: من دو سال ملازم او بودم و در شهر «ازنیق» نزد او قرائت کردم. هیچگاه ندیدم خوشحال باشد یا بخندد. دائم الصمت و همواره مشغول به عبادت و ملاحظه در دقائق علمی بود و جز در مباحثات علمی، صحبت نمیکرد<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. احمد خیالی، همان طور که در علمآموزی میکوشید، در عمل به آداب سلوک نیز تلاش میکرد؛ وی تصوف و تلقین ذکر را بهصورت عملی تجربه کرد. استاد او در تلقین ذکر، شیخ عبدالرحیم مرزیغونی بود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18368/1/48 ر.ک: همان، ص48]</ref>. | او در روز یک مرتبه غذا میخورد و به همین دلیل بسیار نحیف بود. شاگردش «غیاثالدین» مینویسد: من دو سال ملازم او بودم و در شهر «ازنیق» نزد او قرائت کردم. هیچگاه ندیدم خوشحال باشد یا بخندد. دائم الصمت و همواره مشغول به عبادت و ملاحظه در دقائق علمی بود و جز در مباحثات علمی، صحبت نمیکرد<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. احمد خیالی، همان طور که در علمآموزی میکوشید، در عمل به آداب سلوک نیز تلاش میکرد؛ وی تصوف و تلقین ذکر را بهصورت عملی تجربه کرد. استاد او در تلقین ذکر، شیخ عبدالرحیم مرزیغونی بود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18368/1/48 ر.ک: همان، ص48]</ref>. | ||
== | ==تحصیلات== | ||
پدر خیالی، قاضی بوده است. او اولین استاد احمد، بوده و مبانی علوم را به او آموخته است. احمد بن موسی، پس از آموزش مبانی به خدمت مولی خضر بن جلالالدین درآمد و به یادگیری معقول و منقول پرداخت. او پس از آن در برخی مدارس به تدریس پرداخت و سپس به مدرسه فلیپ منتقل شد. پس از وفات «تاجالدین» مشهور به ابن خطیب، مدرّس مدرسه «ازنیق»، محمود پاشای وزیر، خیالی را به سلطان محمد خان پیشنهاد نمود. سلطان گفت: آیا او همان نیست که بر «شرح العقائد» حاشیه نوشته و نام تو را در آن ذکر نموده؟ وزیر گفت: آری. سلطان گفت: او لایق چنین منصبی است؛ مدرسه مذکور را به او بسپار و روزی 130 درهم اجرت برای او معین کن. احمد در آن زمان در سفر حج بود و وقتی محمود پاشا به وی رسید و تکلیف این مسئولیت را برایش مطرح کرد، آن را نپذیرفت و در جواب اصرار وزیر بر این امر، به او گفت: اگر تو وزارتت و سلطان، سلطنتش را به من ببخشد، این سفر را وانمیگذارم... او پس از بازگشت از حج، آن مسئولیت را پذیرفت، ولی اجل بیش از چند سال بر انجام این کار مهلتش نداد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18368/1/46 ر.ک: همان، ص46-47]</ref>. | پدر خیالی، قاضی بوده است. او اولین استاد احمد، بوده و مبانی علوم را به او آموخته است. احمد بن موسی، پس از آموزش مبانی به خدمت مولی خضر بن جلالالدین درآمد و به یادگیری معقول و منقول پرداخت. او پس از آن در برخی مدارس به تدریس پرداخت و سپس به مدرسه فلیپ منتقل شد. پس از وفات «تاجالدین» مشهور به ابن خطیب، مدرّس مدرسه «ازنیق»، محمود پاشای وزیر، خیالی را به سلطان محمد خان پیشنهاد نمود. سلطان گفت: آیا او همان نیست که بر «شرح العقائد» حاشیه نوشته و نام تو را در آن ذکر نموده؟ وزیر گفت: آری. سلطان گفت: او لایق چنین منصبی است؛ مدرسه مذکور را به او بسپار و روزی 130 درهم اجرت برای او معین کن. احمد در آن زمان در سفر حج بود و وقتی محمود پاشا به وی رسید و تکلیف این مسئولیت را برایش مطرح کرد، آن را نپذیرفت و در جواب اصرار وزیر بر این امر، به او گفت: اگر تو وزارتت و سلطان، سلطنتش را به من ببخشد، این سفر را وانمیگذارم... او پس از بازگشت از حج، آن مسئولیت را پذیرفت، ولی اجل بیش از چند سال بر انجام این کار مهلتش نداد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18368/1/46 ر.ک: همان، ص46-47]</ref>. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش