اعتصامی، پروین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo"> بندانگشتی| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:R...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۵۴

    NUR07963.jpg
    نام
    نام‎های دیگر
    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت
    اساتید [[ | ]]

    [[ | ]]؛

    برخی آثار [[ ]]

    [[ ]]

    کد مؤلف AUTHORCODE07963AUTHORCODE

    رخشنده اعتصامی، معروف به «پروین اعتصامی» (25 اسفند 1285-‌16 فروردین 1320ش)، از بلندآوازه‌ترین شاعران زن ایرانی، که زندگی پربار، شخصیت و اندیشه والای او و نیز وجود معانی بلند در سروده‌هایش، او را از جایگاهی ممتاز در ادب فارسی برخوردار کرده است.

    تولد و خانواده

    پروین (رخشنده)، در 25 اسفند 1285ش/15مارس 1907م، در تبریز به دنیا آمد. پدرش، یوسف اعتصامی – اعتصام‌الملک - (درگذشته در 1316ش)، فرزند میرزا ابراهیم مستوفی و مادرش، اخترالملوک (درگذشته در 1352ش)، فرزند عبدالحسین‌خان بخشایشی قوم‌العداله (یا قوام‌الدوله) - متخصلص به شوری - بود. پروین سال‌های نخست زندگی را در تبریز گذارند. در همین سال‌ها و پس از آنکه پدرش در 1328ق، به‌عنوان نماینده مردم این شهر، به مجلس دوم راه یافت، در 1291ش، همراه خانواده خود روانه تهران شد[۱].

    تحصیلات و سرودن شعر

    پروین، تحصیلات ابتدایی را در یکی از مدارس تهران آغاز کرد و هم‌زمان نزد پدر خود و برخی از معلمان دیگر، ادب فارسی و عربی را در منزل فراگرفت. در 6-8 سالگی در محافل علمی پدرش که در منزل آنان، با شرکت سخن‌شناسان و روشنفکران آن روزگار از جمله: ملک‌الشعرای بهار، علی‌اکبر دهخدا، نصرالله تقوی و شاهزاده افسر تشکیل می‌شد، حضور می‌یافت و با وجود خردسالی از مباحث آنان بهره می‌برد. در همین سال‌ها بود که سروده‌های ترجمه‌شده از دیگر زبان‌ها را به زبان فارسی و به سبک و سیاق انوری، منظوم ساخت و شگفتی بسیاری از استادان، از جمله تقوی را برانگیخت. در 11 سالگی، آثار شاعران بزرگی چون ناصرخسرو، انوری، مولوی و نظامی را می‌شناخت و درباره آنها اظهار نظر می‌کرد. در 14 سالگی برای نخستین بار شعری از وی به نام «ای مرغک» توسط پدرش در مجله بهار به چاپ رسید. پروین، تحصیلات متوسطه را در حدود سال 1300ش/1921م، با ورود به مدرسه آمریکایی دختران (معروف به ایران بیت‌آل) آغاز کرد و چندی بعد، یعنی در 29 خرداد 1303ش، زیر نظر بانوانی مانند: مک هِنری، کِلْسی شِرک، یانگ و چِیْس، فارغ‌التحصیل شد. پروین در جشن پایان تحصیل خود، خطابه‌ای با عنوان «زن و تاریخ» قرائت کرد که مقایسه‌ای میان وضعیت ناهمگون زنان در اروپا و شرق بود. پروین پس از پایان تحصیل، دوسال در محل تحصیل خود به تدریس زبان انگلیسی و فارسی پرداخت[۲].

    رد دعوت دربار

    وی در 1304ش، از طرف دربار دعوت شد تا به‌عنوان معلم ملکه و فرزندانش به کاخ شاهی برود و تاریخ ایران را به‌طور شفاهی برای رضاشاه بخواند، اما او از پذیرش این دعوت امتناع ورزید[۳].

    ازدواج و جدایی، اشتغال و چاپ دیوان

    پروین در تیر 1313 با پسرعموی پدرش، فضل‌الله آرتا (همایون‌فال) که رئیس نظمیه کرمانشاه بود، ازدواج کرد و 4 ماه بعد، همراه او راهی کرمانشاه شد. این پیوند چندان نپایید و پروین در بازگشت به تهران، در مرداد 1314، رسماً از همسر خود جدا شد. واکنش پروین در برابر این جدایی، سرودن قطعه‌ای بود که با این بیت آغاز می‌شود: ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟ جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی؟ پس از این واقعه، ظاهراً یوسف اعتصامی به قصد تسلای خاطر پروین و برای شناساندن او در سطحی گسترده‌تر از پیش، اقدام به چاپ دیوان وی کرد. چاپ دیوان پروین با مقدمه بهار در 1314ش، حادثه‌ای ادبی تلقی شد، تا جایی که سعید نفیسی به معرفی آن در روزنامه ایران پرداخت و وزارت معارف هم به‌عنوان تقدیر، نشانی «علمی» به پروین اهدا کرد. این استقبال سبب گردید تا پروین از انزوای خانه خارج گردد و نخستین حضور خود را در فضایی غیر زنانه تجربه کند. پس محیط دانش‌سرای عالی و کتابخانه آن را که با روحیه خود سازگارتر می‌یافت، برگزید و از خرداد 1315، در آنجا به‌عنوان کتابدار مشغول به کار شد، اما انزواطلبی پروین و حجب و حیایی که خاص او بود در این محیط نیز نمود پیدا کرد و سبب گردید او حضور خود را در دانش‌سرای عالی چندان استمرار نبخشد و پس از 9 ماه و از آغاز سال 1316ش، به خدمت خود در آنجا پایان دهد. یوسف اعتصامی در زمستان همین سال در تهران درگذشت و با مرگ خویش، تأثیری عمیق بر پروین نهاد، تا جایی که به گفته داوران، او را به سرودن تنها شعر شخصی خود با این مطلع واداشت: پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من.

    پس از فوت پدر

    از خروج پروین از دانش‌سرای عالی و مرگ پدرش (1316ش) تا زمان مرگ خود او (1320ش)، حدود 4 سال طول کشید. در این فاصله اطلاع چندانی از فعالیت‌های پروین در دست نیست. تنها می‌دانیم که او مکاتبات خود را با سرور مهکامه (محصص) ادامه داده و با برخی از خانواده‌ها از جمله خانواده سیمین بهبهانی رفت‌وآمد داشته است. در 1316ش، نیز تقاضایی از طرف وزارت معارف دریافت کرده بود که از او خواسته بودند به‌مناسبت هفتصدمین سال تصنیف گلستان و بوستان، قطعه‌ای در ستایش از مقام سعدی بسراید. هرچند به گمان زرین‌کوب، پروین در این دوره، «در تلخی و حسرت» روزگار می‌گذرانده است[۴].

    وفات

    پروین سرانجام، در نیمه‌شب 16 فروردین 1320ش، بر اثر ابتلا به بیماری حصبه در تهران درگذشت. پیکر او را به قم منتقل کردند و در حرم حضرت معصومه(س) در کنار پدرش به خاک سپردند[۵].

    در نظر دیگران

    محمد قزوینی او را ستوده و دهخدا وی را «هم‌رتبه استادان قدیم‌ نظم» برشمرده و بهار هم او را از «نوادر» و «شایسته هزاران تمجید» دانسته است[۶]. پدر شاعر، یوسف اعتصامی در یادداشت‌های خود، پروین را در ردیف چند تن سخن‌سرای بزرگ قرار می‌دهد و شعر او را چونان شاعران بزرگ، «روح جامعه» می‌خواند و سخن آن کس را که گفته است: در این کهنه‌زمین، گاه سعدی و گاه پروین به ظهور می‌رسد، سخنی نیکو می‌شمارد. محمد قزوینی با عناوینی چون «خنساء عصر» و «رابعه دهر» و «ملكة النساء الشواعر»، پروین را می‌ستاید و اشعار و به‌ویژه قصاید وی را «لفظاً و معناً و مضموناً و فکراً»، با بهترین قصاید استادان ادب فارسی، خاصه ناصرخسرو برابر می‌داند. یارشاطر تصریح می‌کند که از قاآنی به این‌سو، شاعری به اهمیت و اعتبار پروین نیست... وی در اصالت و استقلال از همه شاعران ما، پس از حافظ و صائب برتر است. آنگاه می‌افزاید که جمال‌زاده هم با این سخنان موافق است. سرانجام، اسلامی ندوشن، پروین را بزرگ‌ترین شاعر زن در ادب فارسی می‌شمارد و نادرپور وی را نخستین زن ایرانی می‌داند که به معنی واقعی کلمه، شاعر بوده است و ندیمی از او به‌عنوان بزرگ‌ترین شاعره سبک کلاسیک در زبان فارسی یاد می‌کند[۷].

    سبک پروین و جهان‌بینی او

    پروین به یکی از دو جریان شعر فارسی که پس از سرکوب شدن نهضت مشروطه پدید آمد و می‌توان از آن به جریان تلفیقی تعبیر کرد، تعلق دارد (جریان دیگر جریان نیمایی است). خصیصه کلی جریان تلفیقی آن است که در آن قالب‌های سنتی با افکار و اندیشه‌های تازه تلفیق شد و مسائل سیاسی - اجتماعی انسان امروز مورد توجه قرار گرفت. جریان تلفیقی، دنباله سبک «بازگشت ادبی» است، اما صورتی متعالی‌تر و امروزی‌تر دارد. در تحلیلی که بهار از سبک پروین به دست می‌دهد و آن را سبکی مستقل می‌شمارد، چنین اظهار نظر می‌کند که این سبک برآیندِ دو شیوه لفظی و معنوی شاعران خراسان، خاصه ناصرخسرو و شیوه شاعران عراق و فارس، خاصه سعدی است که در سبکی مستقل و متناسب با امروز ترکیب یافته و شیوه‌ای بدیع به بار آورده است[۸].

    اخلاق در شعر پروین

    اخلاقی که پروین از آن سخن می‌گوید، نه زاهدانه است و نه راهبانه، بلکه اخلاقی است مثبت و پویا که آدمی را به ترک دنیا و خوار شمردن زندگی نمی‌خواند و توصیه به حرکت و پویایی، دعوت به زندگی، تأسف بر گذرِ عمر و غنیمت شمردن فرصت‌ها جزء اصول آن است. از جمله نتایج این اصول دل‌بستگی به حیات، اظهار «درد جاودانگی» و تأسف بر مرگ است که جای‌جای در شعر پروین مجال ظهور و بروز می‌یابد و برخی از محققان از آن به «اندوه فلسفی» تعبیر کرده و آن را با اندوه ژرف خیام و حافظ سنجیده‌اند. برترین جلوه این اندوه را در منظومه «بنفشه» و تکان‌دهنده‌ترین بیان این درد را در بیت 16 این منظومه می‌توان سراغ کرد: به جرم یک دو صباحی نشستن اندر باغ هزار قرن در آغوش خاک باید خفت[۹].

    پانویس

    1. ر.ک: دادبه اصغر و میرانصاری علی، ج13، ص611
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص612
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان، ص614
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان، ص616

    منابع مقاله

    دادبه اصغر و میرانصاری علی، مقاله پروین اعتصامی، دایرة‌‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سید کاظم موسوی بجنوردی، مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1367ش.