الفوز الأصغر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت'
جز (جایگزینی متن - 'ه‌و' به 'ه‌و')
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت')
خط ۵۴: خط ۵۴:
در فصل اول، جسم و عرض نبودن نفس اثبات شده است. نویسنده معتقد است كه بحث از نفس و تحقق ماهيت و نحوه وجود و بقاء آن بعد از مفارقت از بدن، امرى مستصعب و غامض بوده و نياز به بحث فراوان داشته و اثبات معاد، معلق بر اثبات نفس مى‌باشد.
در فصل اول، جسم و عرض نبودن نفس اثبات شده است. نویسنده معتقد است كه بحث از نفس و تحقق ماهيت و نحوه وجود و بقاء آن بعد از مفارقت از بدن، امرى مستصعب و غامض بوده و نياز به بحث فراوان داشته و اثبات معاد، معلق بر اثبات نفس مى‌باشد.


در فصل دوم و سوم، نحوه درك نفس از موجودات مركب و بسيط و كيفيت ادراك نفس از مدرک ات مختلف، بيان شده است.
در فصل دوم و سوم، نحوه درك نفس از موجودات مركب و بسيط و کیفیت ادراك نفس از مدرک ات مختلف، بيان شده است.


در فصل چهارم، فرق بين جهتى كه نفس به وسيله آن به تعقل پرداخته و جهتى كه به واسطه آن، به حس اشيا مى‌پردازد و اشتراكات آن بيان شده است.
در فصل چهارم، فرق بين جهتى كه نفس به وسيله آن به تعقل پرداخته و جهتى كه به واسطه آن، به حس اشيا مى‌پردازد و اشتراكات آن بيان شده است.
خط ۶۸: خط ۶۸:
در فصل نهم، از نحوه به سعادت رسيدن نفس و از حضى كه نفس از سعادت مى‌برد، بحث شده است.
در فصل نهم، از نحوه به سعادت رسيدن نفس و از حضى كه نفس از سعادت مى‌برد، بحث شده است.


نویسنده در دهمين فصل، به بيان كيفيت حال نفس بعد از مفارقت از بدن و حالاتى كه پس از موت بر آن عارض مى‌شود پرداخته است.
نویسنده در دهمين فصل، به بيان کیفیت حال نفس بعد از مفارقت از بدن و حالاتى كه پس از موت بر آن عارض مى‌شود پرداخته است.


در آخرين مسأله از كتاب، در ده فصل، معاد و نبوت، مورد بحث قرار گرفته است:در فصل اول، مراتب وجود عالم و اتصال بعضى از آن‌ها به بعض ديگر بيان شده است.
در آخرين مسأله از كتاب، در ده فصل، معاد و نبوت، مورد بحث قرار گرفته است:در فصل اول، مراتب وجود عالم و اتصال بعضى از آن‌ها به بعض ديگر بيان شده است.
خط ۷۴: خط ۷۴:
نویسنده در فصل دوم، به بيان اين نكته پرداخته است كه انسان، عالم صغير بوده و قواى آن به يكديگر متصل است و تمام آنچه در عالم كبير است، در او موجود مى‌باشد.
نویسنده در فصل دوم، به بيان اين نكته پرداخته است كه انسان، عالم صغير بوده و قواى آن به يكديگر متصل است و تمام آنچه در عالم كبير است، در او موجود مى‌باشد.


در فصل سوم و چهارم از كيفيت ارتفاع حواس و كيفيت وحى، بحث شده است. نویسنده معتقد است كه قواى انسان، قابل ارتقا بوده و از قوه حس به تخيل، از تخيل به قوه فكر و از فكر به ادارك حقايق امور مى‌رسد.
در فصل سوم و چهارم از کیفیت ارتفاع حواس و کیفیت وحى، بحث شده است. نویسنده معتقد است كه قواى انسان، قابل ارتقا بوده و از قوه حس به تخيل، از تخيل به قوه فكر و از فكر به ادارك حقايق امور مى‌رسد.


در فصل پنجم، بحث از اين است كه عقل، بالطبع مطاع بود و خداوند، مرتبه خاصى را به عقل اختصاص داده و او را در اعلى مراتب قرار داده است.
در فصل پنجم، بحث از اين است كه عقل، بالطبع مطاع بود و خداوند، مرتبه خاصى را به عقل اختصاص داده و او را در اعلى مراتب قرار داده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش