كليلة و دمنة: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه'
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه')
جز (جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه')
خط ۲۶: خط ۲۶:
'''كليله و دمنه'''، مهم‌ترين اثر ادبى [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|عبدالله بن مقفع]] است كه وى آن را از پهلوى به عربى ترجمه كرده است. نثر اين ترجمه، از نمونه‌هاى عالى نثر عربى كلاسيك است.
'''كليله و دمنه'''، مهم‌ترين اثر ادبى [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|عبدالله بن مقفع]] است كه وى آن را از پهلوى به عربى ترجمه كرده است. نثر اين ترجمه، از نمونه‌هاى عالى نثر عربى كلاسيك است.


مندرجات اين كتاب كه به زبان حال حيوانات نوشته شده است، شامل بسيارى از افسه‌گانه‌ها و سرگذشت‌ها و پندها است. گر چه در ظاهر، همگان به آن سرگرمند و از مطالعه آن لذت مى‌برند، ولى در باطن، مطالب آن براى دانايان و طالبان معنا و معنويت، لذتى ديگر دارد و فزونى خرد و بينش را موجب است.
مندرجات اين كتاب كه به زبان حال حيوانات نوشته شده است، شامل بسيارى از افسانه‌ها و سرگذشت‌ها و پندها است. گر چه در ظاهر، همگان به آن سرگرمند و از مطالعه آن لذت مى‌برند، ولى در باطن، مطالب آن براى دانايان و طالبان معنا و معنويت، لذتى ديگر دارد و فزونى خرد و بينش را موجب است.


براى به دست آوردن تاريخ تأليف اين كتاب، جز استناد به آنچه كه بهنود بن سحوان، در باب مقدمه كتاب، راجع به تسخير هندوستان به دست اسكندر مقدونى نوشته و داستان بيدباى حكيم را براى پند دادن به دبشليم ستم‌گر نقل كرده است، راه ديگرى نيست؛ خلاصه معلوم مى‌شود اين كتاب، پس از فتح اسكند؛ يعنى در اواخر قرن چهارم قبل از ميلاد نوشته شده است.
براى به دست آوردن تاريخ تأليف اين كتاب، جز استناد به آنچه كه بهنود بن سحوان، در باب مقدمه كتاب، راجع به تسخير هندوستان به دست اسكندر مقدونى نوشته و داستان بيدباى حكيم را براى پند دادن به دبشليم ستم‌گر نقل كرده است، راه ديگرى نيست؛ خلاصه معلوم مى‌شود اين كتاب، پس از فتح اسكند؛ يعنى در اواخر قرن چهارم قبل از ميلاد نوشته شده است.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
ظن غالب اين است كه اين كتاب، به زبان سانسكريت بوده و سپس به زبان پهلوى ترجمه شده است، ولى اصل هندى آن از ميان رفته و ترجمه پهلوى آن، مرجع ترجمه سريانى و عربى قرار گرفته است؛ چندى بعد، ترجمه پهلوى هم ناياب و ناپديد شده و ترجمه عربى آن اساس همه ترجمه‌ها قرار گرفته است.
ظن غالب اين است كه اين كتاب، به زبان سانسكريت بوده و سپس به زبان پهلوى ترجمه شده است، ولى اصل هندى آن از ميان رفته و ترجمه پهلوى آن، مرجع ترجمه سريانى و عربى قرار گرفته است؛ چندى بعد، ترجمه پهلوى هم ناياب و ناپديد شده و ترجمه عربى آن اساس همه ترجمه‌ها قرار گرفته است.


«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]]»، مى‌گويد: ايرانيان، نخستين مردمى بودند كه افسه‌گانه‌ها را به زبان حيوانات بازگو كرده‌اند و شاهنشاهان اشكانى، اين رسم را بنياد نهاده و تقويت كردند، پس از آنان شاهنشاهان ساسانى بدين كار همت گماردند و آن را گسترش دادند، اعراب هم از آنان پيروى كردند و به دنباله‌روى از تحقيقات ايرانيان، داستان‌ها و حكاياتى نوشتند.
«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]]»، مى‌گويد: ايرانيان، نخستين مردمى بودند كه افسانه‌ها را به زبان حيوانات بازگو كرده‌اند و شاهنشاهان اشكانى، اين رسم را بنياد نهاده و تقويت كردند، پس از آنان شاهنشاهان ساسانى بدين كار همت گماردند و آن را گسترش دادند، اعراب هم از آنان پيروى كردند و به دنباله‌روى از تحقيقات ايرانيان، داستان‌ها و حكاياتى نوشتند.


«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]]»، سپس از «كليله و دمنه» ياد كرده و مى‌گويد: برخى، بر اين عقيده‌اند كه هندى‌ها اين كتاب را نوشته‌اند و برخى ديگر، عقيده دارند كه پادشاهان اشكانى آن را گردآورى و براى بهره‌بردارى آماده كرده‌اند، اما هندى‌ها اين كار را به خود نسبت مى‌دهند و گروهى هم مى‌گويند بزرگمهر، وزير انوشيروان دادگر، آن را در چند جزء نوشته است...
«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]]»، سپس از «كليله و دمنه» ياد كرده و مى‌گويد: برخى، بر اين عقيده‌اند كه هندى‌ها اين كتاب را نوشته‌اند و برخى ديگر، عقيده دارند كه پادشاهان اشكانى آن را گردآورى و براى بهره‌بردارى آماده كرده‌اند، اما هندى‌ها اين كار را به خود نسبت مى‌دهند و گروهى هم مى‌گويند بزرگمهر، وزير انوشيروان دادگر، آن را در چند جزء نوشته است...
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش