آئین بلاغت: شرح مختصر المعانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (Yqorbani@noornet.net صفحهٔ ائین بلاغت: شرح مختصر المعانی را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به آئین بلاغت: شرح مختصر المعانی منتقل کرد)
    جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
    (۱۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲۵: خط ۲۵:
    |-
    |-
    |موضوع  
    |موضوع  
    |data-type='subject'|تفتازانی، مسعود بن عمر ، 722 - 792؟ق. مختصر المعانی - نقد و تفسیر
    |data-type='subject'|تفتازانی، مسعود بن عمر، 722 - 792؟ق. مختصر المعانی - نقد و تفسیر


    خطیب قزوینی، محمد بن عبد الرحمن، 666 - 739ق. تلخیص المفتاح - نقد و تفسیر
    خطیب قزوینی، محمد بن عبد الرحمن، 666 - 739ق. تلخیص المفتاح - نقد و تفسیر
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    |-class='articleCode'
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون  
    |کد اتوماسیون  
    |data-type='automationCode'|20143
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE20143AUTOMATIONCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>




    «آئين بلاغت»، تأليف احمد امين شيرازى، شرحى فارسى بر كتاب «مختصر المعاني» سعدالدين تفتازانى (متوفى 792ق) است كه با قلمى روان نگارش شده است.
    '''آئين بلاغت'''، تأليف ''' [[احمد امين شيرازى]] '''، شرحى فارسى بر كتاب '''[[مختصر المعاني]]''' '''[[سعدالدین تفتازانی]] '''(متوفى 792ق) است كه با قلمى روان نگارش شده است.


    كتاب «مختصر المعاني» تفتازانى، شرحى است بر «تلخيص المفتاح» خطيب قزوينى (متوفى 739ق) كه آن نيز تلخيص «مفتاح العلوم» سكاكى (متوفى 626ق) است؛ بنابراين، در شرح امين شيرازى هر كجا كه «مصنف» ذكر شده، منظور خطيب قزوينى و هر كجا كه «شارح» آمده، منظور تفتازانى است.
    كتاب «مختصر المعاني» تفتازانى، شرحى است بر '''[[تلخيص المفتاح]]''' '''[[خطيب قزوينى ]]''' (متوفى 739ق) كه آن نيز تلخيص '''[[مفتاح العلوم]]'''  '''[[سكاكى]]''' (متوفى 626ق) است؛ بنابراين، در شرح امين شيرازى هر كجا كه «مصنف» ذكر شده، منظور خطيب قزوينى و هر كجا كه «شارح» آمده، منظور تفتازانى است.


    جلد دوم كتاب، مشتمل بر پنج باب «متعلقات فعل»، «قصر»، «انشاء»، «فصل و وصل» و «ايجاز، اطناب و مساوات» است. جلدهاى ديگر در نسخه‌هاى بعدى عرضه خواهد شد.
    جلد دوم كتاب، مشتمل بر پنج باب «متعلقات فعل»، «قصر»، «انشاء»، «فصل و وصل» و «ايجاز، اطناب و مساوات» است. جلدهاى ديگر در نسخه‌هاى بعدى عرضه خواهد شد.


    از مهم‌ترين مباحث كتاب باب «فصل و وصل» است كه نويسنده در مقدمه كتاب پيرامون آن مى‌نويسد: «از مهم‌ترين باب‌ها و مباحث علم معانى است. در اهميت اين باب همين بس كه علمای فن بيان گفته‌اند اگر كسى همه مباحث اين علم را بياموزد و اين باب را نخواند، بهره‌اى از اين علم نبرده است» (مقدمه، ص7). همچنين در جاى ديگرى از كتاب مى‌نويسد: «مهم‌ترين بحث علم معانى، باب فصل و وصل است و مدار و مركز اين باب بحث جامع است» (همان، ص165).
    از مهم‌ترين مباحث كتاب باب «فصل و وصل» است كه نويسنده در مقدمه كتاب پيرامون آن مى‌نويسد: «از مهم‌ترين باب‌ها و مباحث علم معانى است. در اهميت اين باب همين بس كه علمای فن بيان گفته‌اند اگر كسى همه مباحث اين علم را بياموزد و اين باب را نخواند، بهره‌اى از اين علم نبرده است» <ref>مقدمه، ص7</ref>. همچنين در جاى ديگرى از كتاب مى‌نويسد: «مهم‌ترين بحث علم معانى، باب فصل و وصل است و مدار و مركز اين باب بحث جامع است» <ref>همان، ص165</ref>.


    شيوه نگارش شرح بدين‌گونه است كه تكه‌اى از عبارت كتاب ذكر و سپس شرح و توضيح شده است. گاهى نويسنده عبارتى را از خود افزوده و شرح كرده است؛ به‌عنوان نمونه در صفحه 11 كتاب مى‌نويسد: «السكاكي ذكر» و سپس متذكر مى‌شود كه اين عبارت، جزء متن مصنف نيست، بلكه جزء شرح است كه براى روشن شدن متن بعد، شارح ذكر كرده است. وى توضيح مى‌دهد كه «چون عبارات مصنف، تلخيص‌شده از كتاب سكاكى است، گاهى فهميدن آن منوط به كلام ايشان است»، سپس به توضيح كلام سكاكى مى‌پردازد.
    شيوه نگارش شرح بدين‌گونه است كه تكه‌اى از عبارت كتاب ذكر و سپس شرح و توضيح شده است. گاهى نويسنده عبارتى را از خود افزوده و شرح كرده است؛ به‌عنوان نمونه در صفحه 11 كتاب مى‌نويسد: «السكاكي ذكر» و سپس متذكر مى‌شود كه اين عبارت، جزء متن مصنف نيست، بلكه جزء شرح است كه براى روشن شدن متن بعد، شارح ذكر كرده است. وى توضيح مى‌دهد كه «چون عبارات مصنف، تلخيص‌شده از كتاب سكاكى است، گاهى فهميدن آن منوط به كلام ايشان است»، سپس به توضيح كلام سكاكى مى‌پردازد.


    نويسنده اگرچه معمولاً قائلين اقوالى را كه خود در توضيحات خويش، مورد استناد قرار داده، نام نبرده است، اما از قائلينى كه مصنف از ذكر آنها خوددارى كرده، نام برده است؛ مثلاً مى‌گويد: منظور از بعضى در عبارت «لبعضهم»، شارح خلخالى است (متن كتاب، ص14).
    نويسنده اگرچه معمولاً قائلين اقوالى را كه خود در توضيحات خويش، مورد استناد قرار داده، نام نبرده است، اما از قائلينى كه مصنف از ذكر آنها خوددارى كرده، نام برده است؛ مثلاً مى‌گويد: منظور از بعضى در عبارت «لبعضهم»، شارح خلخالى است <ref>متن كتاب، ص14</ref>.


    وى از قائلين اشعار، در ضمن مطالبش ياد مى‌كند؛ به‌عنوان مثال در صفحه 17 شعر قبل را از خزيمى و شعر موجود را از على بن احمد جوهرى مى‌داند.
    وى از قائلين اشعار، در ضمن مطالبش ياد مى‌كند؛ به‌عنوان مثال در صفحه 17 شعر قبل را از خزيمى و شعر موجود را از على بن احمد جوهرى مى‌داند.
    خط ۶۴: خط ۶۴:
    در مواردى كه قزوينى عبارتى از سكاكى را به دليلى تغيير داده، به آن اشاره شده است؛ به‌عنوان مثال در صفحه 155 كتاب، عبارت سكاكى را ذكر و اشاره مى‌كند كه به نظر مصنف عبارت سكاكى ايراد داشته ولذا دو تغيير در عبارت صورت داده است. سپس دليل هريك از تغييرات را توضيح مى‌دهد و در انتها نيز چنين مى‌نويسد:«شارح بعداً مى‌گويد: حق با سكاكى است و تغيير مصنف بي‌جا و نادرست است».
    در مواردى كه قزوينى عبارتى از سكاكى را به دليلى تغيير داده، به آن اشاره شده است؛ به‌عنوان مثال در صفحه 155 كتاب، عبارت سكاكى را ذكر و اشاره مى‌كند كه به نظر مصنف عبارت سكاكى ايراد داشته ولذا دو تغيير در عبارت صورت داده است. سپس دليل هريك از تغييرات را توضيح مى‌دهد و در انتها نيز چنين مى‌نويسد:«شارح بعداً مى‌گويد: حق با سكاكى است و تغيير مصنف بي‌جا و نادرست است».


    از ويژگى‌هاى ممتاز نويسنده، رعايت مقام استاد و ذكر ياد او با عبارات احترام‌آميز است. او در بخشى از كتاب چنين از استاد خويش ياد مى‌كند: «استاد والامقام ما حضرت حجة الحق محمدتقى اديب نيشابورى...» (همان، ص158).
    از ويژگى‌هاى ممتاز نويسنده، رعايت مقام استاد و ذكر ياد او با عبارات احترام‌آميز است. او در بخشى از كتاب چنين از استاد خويش ياد مى‌كند: «استاد والامقام ما حضرت حجة الحق '''محمدتقى اديب نيشابورى'''...» <ref>همان، ص158</ref>.
     
    ==پانویس ==
    <references/>
     


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==

    نسخهٔ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۲۷

    ‏آئین بلاغت: شرح مختصر المعانی
    نام کتاب ‏آئین بلاغت: شرح مختصر المعانی
    نام های دیگر کتاب شرح مختصر المعانی
    پدیدآورندگان سکاکی، یوسف بن ابی‌بکر (نويسنده)

    خطیب قزوینی، محمد بن عبد الرحمن (نويسنده)

    تفتازانی، مسعود بن عمر (نويسنده)

    امین شیرازی، احمد (شارح)

    زبان فارسی
    کد کنگره ‏PJA‎‏ ‎‏2028‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏6‎‏ ‎‏ت‎‏80232‎‏
    موضوع تفتازانی، مسعود بن عمر، 722 - 792؟ق. مختصر المعانی - نقد و تفسیر

    خطیب قزوینی، محمد بن عبد الرحمن، 666 - 739ق. تلخیص المفتاح - نقد و تفسیر

    زبان عربی - بدیع

    زبان عربی - معانی و بیان

    ناشر [بی نا]
    مکان نشر - - -
    سال نشر 1371 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE20143AUTOMATIONCODE


    آئين بلاغت، تأليف احمد امين شيرازى ، شرحى فارسى بر كتاب مختصر المعاني سعدالدین تفتازانی (متوفى 792ق) است كه با قلمى روان نگارش شده است.

    كتاب «مختصر المعاني» تفتازانى، شرحى است بر تلخيص المفتاح خطيب قزوينى (متوفى 739ق) كه آن نيز تلخيص مفتاح العلوم سكاكى (متوفى 626ق) است؛ بنابراين، در شرح امين شيرازى هر كجا كه «مصنف» ذكر شده، منظور خطيب قزوينى و هر كجا كه «شارح» آمده، منظور تفتازانى است.

    جلد دوم كتاب، مشتمل بر پنج باب «متعلقات فعل»، «قصر»، «انشاء»، «فصل و وصل» و «ايجاز، اطناب و مساوات» است. جلدهاى ديگر در نسخه‌هاى بعدى عرضه خواهد شد.

    از مهم‌ترين مباحث كتاب باب «فصل و وصل» است كه نويسنده در مقدمه كتاب پيرامون آن مى‌نويسد: «از مهم‌ترين باب‌ها و مباحث علم معانى است. در اهميت اين باب همين بس كه علمای فن بيان گفته‌اند اگر كسى همه مباحث اين علم را بياموزد و اين باب را نخواند، بهره‌اى از اين علم نبرده است» [۱]. همچنين در جاى ديگرى از كتاب مى‌نويسد: «مهم‌ترين بحث علم معانى، باب فصل و وصل است و مدار و مركز اين باب بحث جامع است» [۲].

    شيوه نگارش شرح بدين‌گونه است كه تكه‌اى از عبارت كتاب ذكر و سپس شرح و توضيح شده است. گاهى نويسنده عبارتى را از خود افزوده و شرح كرده است؛ به‌عنوان نمونه در صفحه 11 كتاب مى‌نويسد: «السكاكي ذكر» و سپس متذكر مى‌شود كه اين عبارت، جزء متن مصنف نيست، بلكه جزء شرح است كه براى روشن شدن متن بعد، شارح ذكر كرده است. وى توضيح مى‌دهد كه «چون عبارات مصنف، تلخيص‌شده از كتاب سكاكى است، گاهى فهميدن آن منوط به كلام ايشان است»، سپس به توضيح كلام سكاكى مى‌پردازد.

    نويسنده اگرچه معمولاً قائلين اقوالى را كه خود در توضيحات خويش، مورد استناد قرار داده، نام نبرده است، اما از قائلينى كه مصنف از ذكر آنها خوددارى كرده، نام برده است؛ مثلاً مى‌گويد: منظور از بعضى در عبارت «لبعضهم»، شارح خلخالى است [۳].

    وى از قائلين اشعار، در ضمن مطالبش ياد مى‌كند؛ به‌عنوان مثال در صفحه 17 شعر قبل را از خزيمى و شعر موجود را از على بن احمد جوهرى مى‌داند.

    در مواردى كه قزوينى عبارتى از سكاكى را به دليلى تغيير داده، به آن اشاره شده است؛ به‌عنوان مثال در صفحه 155 كتاب، عبارت سكاكى را ذكر و اشاره مى‌كند كه به نظر مصنف عبارت سكاكى ايراد داشته ولذا دو تغيير در عبارت صورت داده است. سپس دليل هريك از تغييرات را توضيح مى‌دهد و در انتها نيز چنين مى‌نويسد:«شارح بعداً مى‌گويد: حق با سكاكى است و تغيير مصنف بي‌جا و نادرست است».

    از ويژگى‌هاى ممتاز نويسنده، رعايت مقام استاد و ذكر ياد او با عبارات احترام‌آميز است. او در بخشى از كتاب چنين از استاد خويش ياد مى‌كند: «استاد والامقام ما حضرت حجة الحق محمدتقى اديب نيشابورى...» [۴].

    پانویس

    1. مقدمه، ص7
    2. همان، ص165
    3. متن كتاب، ص14
    4. همان، ص158


    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها