۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
جز (جایگزینی متن - 'یک' به 'یک') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
کتاب در حقیقت شامل سه قسمت است: | کتاب در حقیقت شامل سه قسمت است: | ||
قسمت اول: مقدمه درباره سبب نوشتن کتاب است که به گفته دکتر پورجوادی، یکی از صادقانهترین دیباچههاست و در آن مطالبی جالب درباره وضع کتاب در جامعه و سرقت ادبی و حقوق مؤلف مطرح شده است. مؤلف در آن با خوانندگان کتاب صمیمانه مطالبی را مطرح کرده است که گرچه به موضوع تصوف ارتباط ندارد، اما پرده از روی مشکلات نویسندگان آن زمان برداشته است. او ابتدا در چند سطر مختصر، مطالبی کلی درباره این کتاب ذکر | قسمت اول: مقدمه درباره سبب نوشتن کتاب است که به گفته دکتر پورجوادی، یکی از صادقانهترین دیباچههاست و در آن مطالبی جالب درباره وضع کتاب در جامعه و سرقت ادبی و حقوق مؤلف مطرح شده است. مؤلف در آن با خوانندگان کتاب صمیمانه مطالبی را مطرح کرده است که گرچه به موضوع تصوف ارتباط ندارد، اما پرده از روی مشکلات نویسندگان آن زمان برداشته است. او ابتدا در چند سطر مختصر، مطالبی کلی درباره این کتاب ذکر میکند؛ چون: نام خود، استخاره و طلب خیر کردن از خدا در تألیف کتاب و اجابت مسئول سؤالکنندهای که از او خواسته است کتابی در اینباره بنویسد و امثال آنها. سپس جزءبهجزء این مطالب را بهتفصیل تمام شرح داده است که چنین شیوهای در مقدمه یا دیباچه هیچ کتابی دیده نشده است<ref>ر.ک: ذاکری، مصطفی، ص160</ref>. | ||
قسمت دوم: شامل اطلاعات کلی در باب تصوف و شرح حال صوفیان معروف است که تا زمان هجویری نامبردار بودهاند. در ابتدای این قسمت، شش باب درباره مسائل مقدماتی تصوف، چون معنای علم، فقر و تصوف و آداب خرقهپوشیدن و فرق میان فقر و صوفیگری (صفوت) و بحثی درباره ملامتیگری آورده است و سپس به شرح حال بزرگان تصوف از ابتدا تا زمان خود در هفت باب پرداخته است: باب اول آن به پیشوایان اولیه تصوف، یعنی چهار خلیفه اول اختصاص دارد و در باب بعدی به اهلبیت(ع) پرداخته است که شامل امام حسن مجتبی(ع) تا حضرت امام جعفر صادق(ع) میگردد و سپس به اهل صفه و بعد به چهار نفر از صوفیان تابعین، مثل اویس قرنی و حسن بصری پرداخته است و در باب بعد، 64 نفر از اتباع تابعین و آنگاه ده نفر از متأخران را نام میبرد و از آنان مطالبی عرفانی نقل | قسمت دوم: شامل اطلاعات کلی در باب تصوف و شرح حال صوفیان معروف است که تا زمان هجویری نامبردار بودهاند. در ابتدای این قسمت، شش باب درباره مسائل مقدماتی تصوف، چون معنای علم، فقر و تصوف و آداب خرقهپوشیدن و فرق میان فقر و صوفیگری (صفوت) و بحثی درباره ملامتیگری آورده است و سپس به شرح حال بزرگان تصوف از ابتدا تا زمان خود در هفت باب پرداخته است: باب اول آن به پیشوایان اولیه تصوف، یعنی چهار خلیفه اول اختصاص دارد و در باب بعدی به اهلبیت(ع) پرداخته است که شامل امام حسن مجتبی(ع) تا حضرت امام جعفر صادق(ع) میگردد و سپس به اهل صفه و بعد به چهار نفر از صوفیان تابعین، مثل اویس قرنی و حسن بصری پرداخته است و در باب بعد، 64 نفر از اتباع تابعین و آنگاه ده نفر از متأخران را نام میبرد و از آنان مطالبی عرفانی نقل میکند و تعدادی از معاصرین خود را نیز در باب بعدی ذکر میکند و سرانجام در باب آخر، فرقههای مختلف صوفیه را نام میبرد، شامل نام 12 فرقه، که بسیاری از آنها اکنون وجود ندارند و در عوض فرقههای دیگری امروزه بهجای آنها موجود است. به نظر نیکلسون، از این 12 فرقه فقط فرقه ملامتیه در آثار قبل از هجویری معرفی شده است و هجویری این فرقه را به نام قصاریه نامیده است<ref>ر.ک: همان، ص160-161</ref>. | ||
قسمت سوم: که در حقیقت قسمت اصلی کتاب است، شامل 11 کشف است یا بهتر بگوییم یازده کشف حجاب، یعنی برطرف کردن اشکالات و حجابهایی که در پیش چشم صوفیان ساده و مردم عادی وجود دارد و باید حقیقت آن را آشکار کرد تا صوفی با بینش درستتری بدانها بنگرد. نخستین کشف، برطرف کردن حجاب در معرفت خداست؛ یعنی خداشناسی واقعی، چنانکه یک عارف باید داشته باشد و رفع هرگونه سوء تفاهماتی در این زمینه؛ لذا در این مبحث مانند یک متکلم یا حکیم سخن میگوید و نظریات مختلف را محک میزند و دلیل بطلان هرکدام را شرح میدهد و سپس عقاید مشایخ صوفیان را در این زمینه نقل | قسمت سوم: که در حقیقت قسمت اصلی کتاب است، شامل 11 کشف است یا بهتر بگوییم یازده کشف حجاب، یعنی برطرف کردن اشکالات و حجابهایی که در پیش چشم صوفیان ساده و مردم عادی وجود دارد و باید حقیقت آن را آشکار کرد تا صوفی با بینش درستتری بدانها بنگرد. نخستین کشف، برطرف کردن حجاب در معرفت خداست؛ یعنی خداشناسی واقعی، چنانکه یک عارف باید داشته باشد و رفع هرگونه سوء تفاهماتی در این زمینه؛ لذا در این مبحث مانند یک متکلم یا حکیم سخن میگوید و نظریات مختلف را محک میزند و دلیل بطلان هرکدام را شرح میدهد و سپس عقاید مشایخ صوفیان را در این زمینه نقل میکند که چگونه به معرفت خدا رسیدهاند. هجویری در همه مباحث این کشفهای یازدهگانه، همین روش را در پیش میگیرد، ولذا با خواندن این کتاب میتوان به افکار عارفان و صوفیان چهار سده اول هجری در تمام این زمینهها واقف شد. کشف دوم در توحید و سوم در ایمان و چهارم در طهارت و توبه و پنجم در نماز و محبت به خدا و محبت خدا به خلق و ششم در زکات و جود و سخاست و هفتم در روزه و هشتم در حج و نهم در آداب صحبت و معاشرت با یکدیگر در سفر و حضر و آداب سخن گفتن و ازدواج و غیره و دهم در شرح اصطلاحات صوفیان است، از قبیل حال و وقت و مقام و تمکین و محاصره و قبض و بسط و علم و معرفت و شریعت و حقیقت و امثال آنها. در اینجا از طریقت، سخنی به میان نیامده است و معلوم است که هنوز این اصطلاح متداول نشده بوده است و سرانجام باب آخر، یعنی باب یازدهم درباره سماع و رقص و وجد و نظر در روی سادگان و خرقه دریدن و امثال آنهاست که ظاهراً این دو کشف آخر از همه مهمتر است که بعد از هجویری باب این بحثها هر روز بیشتر گشاده شده است<ref>ر.ک: همان، ص161-162</ref>. | ||
هجویری، سنی متعصبی است، اشعریمذهب و معتقد به رؤیت خدا و گویا شیعیان را با اسماعیلیان و فاطمیان مصری یکی گرفته است و آنها را مشیعه (یعنی شیعینما) خوانده است و یک جا هم که نام شیعه را برده است، آنها را با قرمطیان و باطنیان قرین کرده است و گاهی به ابوطالب سخت تاخته است. او حلاج و پیروانش را مردود میداند و «روافضه» را هم به هواداران او ملحق کرده است، از جهت الحاد<ref>ر.ک: همان، ص162</ref>. | هجویری، سنی متعصبی است، اشعریمذهب و معتقد به رؤیت خدا و گویا شیعیان را با اسماعیلیان و فاطمیان مصری یکی گرفته است و آنها را مشیعه (یعنی شیعینما) خوانده است و یک جا هم که نام شیعه را برده است، آنها را با قرمطیان و باطنیان قرین کرده است و گاهی به ابوطالب سخت تاخته است. او حلاج و پیروانش را مردود میداند و «روافضه» را هم به هواداران او ملحق کرده است، از جهت الحاد<ref>ر.ک: همان، ص162</ref>. |
ویرایش