ترجمه جغرافیای هند: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً') |
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۳
ترجمه جغرافیای هند | |
---|---|
پدیدآوران | شیرازی، حسین (نویسنده) حسینی اشکوری، صادق (گردآورنده) |
ناشر | مجمع ذخائر اسلامي |
مکان نشر | ایران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1392ش , 2014م , |
موضوع | هند - جغرافيا |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ترجمه جغرافیای هند، اثر سید حسین شیرازی، معروف به مترجم هندی (مترجم دربار ظلالسلطان، فرزند ارشد ناصرالدین شاه قاجار (درگذشته 1336ق))، از مجموعه گنجینههای خطی در شناخت جغرافیا، فرهنگ، آداب و رسوم هند است. این اثر به کوشش سید صادق حسینی اشکوری تهیه شده است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه محقق، دیباچه مؤلف و تصویر نسخه خطی است.
گزارش محتوا
این اثر با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوهها، رودخانهها، زبانها و طوایف هندوستان بهترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ بهعنوان مثال احمدآباد شهری در شمالی بمبئی، آبو، کوهی در راجپوتانه و بیلگوند، طایفهای از مسلمانان معرفی شده است.[۱].
نویسنده در دیباچه کتاب ضمن اشاره به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابدآیت، اقلالسادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخنده مجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامههای هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نماید، تا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، بهواسطه این تمهید مقدمه، در آن سخن به چشم بصیرت بینند و به صدر حقیقت نشینند»[۲].
سپس به ترجمه علم جغرافیا پرداخته و ترجمه علم تاریخ را به بعد موکول کرده است.[۳].
در ابتدا همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا اقدام کرده، مینویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادیهای آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کردهاند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیستوپنج هزار میل محیط آن را»[۴].
سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به به برّ اعظم، مملکت، شبهجزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً چنین گفته که برّ اعظم به قطعه زمین بسیار بزرگی اطلاق میشده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا تل به قطعه زمینی گفته میشده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد[۵].
نویسنده در بخش دیگری از مباحث با بهکارگیری اصطلاحات مذکور به تبیین جغرافیای هندوستان میپردازد: «مخفی نماند که هیئت مملکت هندوستان مانند شبهجزیره است و قسمت جنوبی برّ اعظم آسیاست و شکل تمام مساحت این قطعه مانند دلتاست؛ یعنی مثلث است و این مملکت محدود است به حدود اربعه مسطوره در ذیل حد شمالی، بهواسطه سلسله کوه هیمالیا به تبت منتهی میشود. حد شمالی و غربی آن به کوه سلیمان و کوههالا منتهی میشود که این دو کوه حایلند مابین مملکت هندوستان و افغانستان و بلوچستان»[۶].
نویسنده در این اثر تنها به مباحث جغرافیایی نپرداخته، بلکه از دین و مذهب مردم هندوستان نیز سخن گفته است: «باید دانست که در مملکت هندوستان صاحبان ادیان و مذاهب مختلفه هستند که بههیچوجه با یکدیگر در اطوار و قوانین و آیین مذهبی متشابه نیستند. آنچه از اهالی هندوستان که در طرف شمالی کوه بندیاچل ساکنند، آنها را آریه مینامند و آنچه در طرف جنوبی بندیاچل سکنی دارند، آنها را دراوری گویند و زبان این دو فرقه هیچ با زبان سنسکریت آمیخته نشده است؛ لهذا بعضی از اهالی هندوستان را اعتقاد این است که اشخاص مذکوره از متوطنین قدیمه مملکت هندوستان است... هنگامی که مسلمانان بر ممالک هندوستان غلبه کردند بسیاری از افاغنه و بلوچها و اعراب و پارسیان و غیرهم رو به این مملکت نموده، در اضلاع آن اقامت نمودند و اکنون اولاد ایشان در بسیاری از بلاد هند موجودند»[۷].
همچنین این اثر بهلحاظ مردمشناسی و بررسی روحیات و ویژگیهای اخلاقی و آداب و رسوم مردم قابل توجه است. نویسنده مردم هندوستان را از یکسو باهوش و عاطفی دانسته و از سوی دیگر سستعنصر، کاهل و راحتطلب دانسته است. او ریشه عدم ترقی این مردم را در چند صفت مذموم دانسته است؛ از جمله اینکه اتفاق در رأی ندارند. همچنین پسانداز برای روز مبادا نداشته و اهل افراط هستند: «در هیچ امری با یکدیگر متفق الرأی نیستند. دیگر آنکه هیچوقت در خیال اندوختن و ذخیره کردن برای روز نیک و بد نیستند، بلکه اغلب ایشان به اتلاف مال میل مفرطی دارند، خاصه در ایام شادی و غم که بسیاری از وجوه نقد خود را به مصرف میرسانند»[۸].
ممانعت از تعلیم و تربیت زنان، از دیگر قوانین ناعادلانه در این کشور بوده است: «دیگر از جمله قوانین اهالی هند یکی این است که زنان خود را بههیچوجه تربیت نمیکنند و علمی نمیآموزند و گویا این رسم در میانه ایشان منسوخ است»[۹].
بخش مهمی از مباحث کتاب به بررسی نواحی و ایالتهای مختلف هندوستان اختصاص یافته است که بنگاله، آسام، پنجاب، ممالک مرکزی، ممالک متعلقه به بمبئی و ممالک در تصرف نواب و راجههای هندوستان از جمله این مباحث است.[۱۰].
هندوستان در زمان نگارش کتاب، در تصرف دول استعماری انگلیس، فرانسه و پرتغال بوده است؛ بدین سبب نویسنده در بخشهایی از کتاب به مناطق تحت تصرف هریک اشاره کرده است؛ مثلاً از مناطق تحت تصرف فرانسه و پرتغال اینگونه یاد میکند: «اما شهرهایی که در تصرف دولت فرانسه است، از این قرار است: یکی شهر پاندیچری که پتوچری نیز مینامند و دیگری کاریکال و...»[۱۱].
نویسنده در انتهای کتاب، فهارسی را ارائه کرده که از آن جمله است:
- فهرست اسامی شهرهای بزرگ هندوستان که در کنار دریا واقع شده و محل لنگرگاه جهازات ارتشی و غیره است.
- فهرست شهر و بتخانههای بزرگی که در هندوستان پرستشگاه بتپرستان است که مخصوصاًً در ایام سال برای زیارت به آنجا میروند.
- فهرست اسامی مواضعی که انگلیسیها برای تبدیل آب و هوا به آنجا میروند.
- فهرست ممالکی که در زمان اکبر شاه در تصرف او بود[۱۲].
وضعیت کتاب
در اولین صفحه از نسخه خطی، فهرست مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.
وابستهها
ترجمه احوال روس و افغانستان و هندوستان