ابوالفداء، اسماعیل بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |
| data-type="authorWritings" |تاريخ أبي‌الفداء المسمی المختصر في أخبار البشر
 
[[تقویم البلدان]]
 
[[کتاب الکناش في فني النحو و الصرف]]
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
خط ۴۵: خط ۴۹:


==همراهی ابوالفداء در جنگ با صلیبیان==
==همراهی ابوالفداء در جنگ با صلیبیان==
وى در 12 سالگى همراه پدر و پسر عمش، المظفر محمود ثانى امیرحماه در محاصره و فتح دژ مرقب و بيرون راندن صليبيان از آن دژ شركت جست. همچنين هنگامى كه 16 ساله بود، در پیکار برای بيرون راندن صليبيان از طرابلس شركت نمود و در 691ق، در فتح قلعه روم به فرماندهى الاشرف خليل بن سلطان قلاوون، شركت داشت. در 697ق در لشكركشى به ارمنستان صغير تحت فراندهى لاچين، سلطان مملوك كه گویا همراه صليبيان به فلسطين آمده و سپس جانب مسلمانان را گرفته و تا مقام سلطانى ارتقاء يافته بود، مشاركت داشت.
وى در 12 سالگى همراه پدر و پسر عمش، المظفر محمود ثانى امیرحماة در محاصره و فتح دژ مرقب و بيرون راندن صليبيان از آن دژ شركت جست. همچنين هنگامى كه 16 ساله بود، در پیکار برای بيرون راندن صليبيان از طرابلس شركت نمود و در 691ق، در فتح قلعه روم به فرماندهى الاشرف خليل بن سلطان قلاوون، شركت داشت. در 697ق در لشكركشى به ارمنستان صغير تحت فراندهى لاچين، سلطان مملوك كه گویا همراه صليبيان به فلسطين آمده و سپس جانب مسلمانان را گرفته و تا مقام سلطانى ارتقاء يافته بود، مشاركت داشت.


==مناصب حکومتی==
==مناصب حکومتی==
وى از 698ق و در زمان الناصر جانشين لاچين با ممالیک رابطه كامل برقرار نمود و تا پایان زندگى به آنان وفادار ماند. وى در 698ق، هنگامى كه حكومت ايوبيان در حماه قطع شد، به خدمت فرمانروايان آن سرزمین و به ديگر سخن، به خدمت ممالیک مصر درآمد و حمايت الناصر محمد بن قلاوون را جلب نمود. در 701ق، در دومین حمله ممالیک به ارمنستان و نيز جنگ با مغولان در آسياى صغير شركت داشت. در همین ايام، نخستين بار به قصر سلطان در قاهره رفت و با احترام مورد پذيرايى قرار گرفت و دو سال بعد با داشتن حق جانشين موروث به نيابت حماه منصوب گرديد و از آن پس در كاخ خود سكنى گزيد و اغلب برای شركت در مراسم باشكوه به قاهره مى‌رفت.
وى از 698ق و در زمان الناصر جانشين لاچين با ممالیک رابطه كامل برقرار نمود و تا پایان زندگى به آنان وفادار ماند. وى در 698ق، هنگامى كه حكومت ايوبيان در حماة قطع شد، به خدمت فرمانروايان آن سرزمین و به ديگر سخن، به خدمت ممالیک مصر درآمد و حمايت الناصر محمد بن قلاوون را جلب نمود. در 701ق، در دومین حمله ممالیک به ارمنستان و نيز جنگ با مغولان در آسياى صغير شركت داشت. در همین ايام، نخستين بار به قصر سلطان در قاهره رفت و با احترام مورد پذيرايى قرار گرفت و دو سال بعد با داشتن حق جانشين موروث به نيابت حماة منصوب گرديد و از آن پس در كاخ خود سكنى گزيد و اغلب برای شركت در مراسم باشكوه به قاهره مى‌رفت.


وى چند بار روانه مكه و زيارت بيت‌الله الحرام شد و گاه در این سفرها، الناصر سلطان مصر را همراهى مى‌كرد كه یکى از این سفرها در 719ق بوده است. وى بار ديگر در لشكركشى به آسياى صغير شركت كرد. او چند بار برای به دست آوردن حكومت حماه تلاش كرد و سرانجام در 17 محرم 720ق، الملك المؤيد لقب گرفت و بر همه فرمانروايان سرزمین شام برترى يافت.
وى چند بار روانه مكه و زيارت بيت‌الله الحرام شد و گاه در این سفرها، الناصر سلطان مصر را همراهى مى‌كرد كه یکى از این سفرها در 719ق بوده است. وى بار ديگر در لشكركشى به آسياى صغير شركت كرد. او چند بار برای به دست آوردن حكومت حماة تلاش كرد و سرانجام در 17 محرم 720ق، الملك المؤيد لقب گرفت و بر همه فرمانروايان سرزمین شام برترى يافت.


هنگام اقامت در مصر از سلطان اجازه گرفت كه امارت حماه در خاندان او باقى بماند و پس از وى پسرش به امارت آنجا منصوب گردد. وى هنگام سفر مصر، به اسكندريه رفت و در مجالس پذيرايى با شكوه از شخصيت‌هاى مهم از جمله سفير خايمه دوم پادشاه آراگون و نيز سفير خان مغول حضور يافت. سپس همراه سلطان به مصر عليا سفر كرد و از شهر دندره در ساحل چپ رود نيل ديدن نمود.  
هنگام اقامت در مصر از سلطان اجازه گرفت كه امارت حماة در خاندان او باقى بماند و پس از وى پسرش به امارت آنجا منصوب گردد. وى هنگام سفر مصر، به اسكندريه رفت و در مجالس پذيرايى با شكوه از شخصيت‌هاى مهم از جمله سفير خايمه دوم پادشاه آراگون و نيز سفير خان مغول حضور يافت. سپس همراه سلطان به مصر عليا سفر كرد و از شهر دندره در ساحل چپ رود نيل ديدن نمود.  


ابوالفدا و اخلاف او مدتى دراز بر مسند قدرت باقى نماندند. پس از او پسرش ناصرالدين محمد در ربيع‌الثانى 723ق به جاى پدر نشست و در 741ق درگذشت. در 742ق نوه‌اش به سبب اوضاع و احوال آن زمان توانست تنها عنوان امیر را برای خود محفوظ دارد، ولى در 758ق با مرگ او دوران فرمانروايى دودمان ابوالفدا بر حماه به پایان رسيد.
ابوالفدا و اخلاف او مدتى دراز بر مسند قدرت باقى نماندند. پس از او پسرش ناصرالدين محمد در ربيع‌الثانى 723ق به جاى پدر نشست و در 741ق درگذشت. در 742ق نوه‌اش به سبب اوضاع و احوال آن زمان توانست تنها عنوان امیر را برای خود محفوظ دارد، ولى در 758ق با مرگ او دوران فرمانروايى دودمان ابوالفدا بر حماة به پایان رسيد.


==وفات==
==وفات==
وى اواخر عمر را به آرامى در حماة گذرانيد و در همانجا درگذشت. آرامگاه ابوالفدا در جامع الدهشه (يا جامع الحيايا) كه خود آن را بنا كرده بود، برجاست.
وى اواخر عمر را به آرامى در حماة گذرانيد و در همانجا در 23 محرم الحرام 732ق درگذشت. آرامگاه ابوالفدا در جامع الدهشه (يا جامع الحيايا) كه خود آن را بنا كرده بود، برجاست.


==آثار==
==آثار==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش