قاعدة لاضرر، أدلتها و مواردها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
}}
}}


'''قاعدة لاضرر، أدلتها و مواردها'''، تألیف فاضل صفار (معاصر)، کتابی است حاوی یکی از قواعد فقهی که در آن مشروعیت هرگونه ضرر و اضرار در اسلام را رفع می‌کند. نویسنده در این اثر مصادیق ضرر را برمی‌شمرد و حکم تعارض این قاعده با برخی از قواعد دیگر فقهی را بررسی می‌نماید.
'''قاعدة لاضرر، أدلتها و مواردها'''، تألیف [[صفار، فاضل|فاضل صفار]] (معاصر)، کتابی است حاوی یکی از قواعد فقهی که در آن مشروعیت هرگونه ضرر و اضرار در اسلام را رفع می‌کند. نویسنده در این اثر مصادیق ضرر را برمی‌شمرد و حکم تعارض این قاعده با برخی از قواعد دیگر فقهی را بررسی می‌نماید.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۵۶: خط ۵۶:
# «لاضرر»، منطبق بر مورد خودش نیست، پس چگونه می‌توان با آن برای غیر مورد مزبور استدلال کرد؛
# «لاضرر»، منطبق بر مورد خودش نیست، پس چگونه می‌توان با آن برای غیر مورد مزبور استدلال کرد؛
# «لاضرر» حکم را برمی‌دارد، نه اینکه انشا نماید، پس چگونه موجب حکم قلع (کندن درخت) گردید؛
# «لاضرر» حکم را برمی‌دارد، نه اینکه انشا نماید، پس چگونه موجب حکم قلع (کندن درخت) گردید؛
# از بین بردن نخل، خود ضرر است، پس رفع ضرر با آن تناقض می‌باشد؛ چون از وجودش، عدمش لازم می‌آید<ref>ر.ک: همان، ص148</ref>. نویسنده با رجوع به کلمات فقهایی چون شیخ انصاری، میرزای نائینی، سید بجنوردی و سید خویی، سید صادق شیرازی و... به اشکالات سه‌گانه پاسخ داده است <ref>ر.ک: همان، ص148-152</ref>.
# از بین بردن نخل، خود ضرر است، پس رفع ضرر با آن تناقض می‌باشد؛ چون از وجودش، عدمش لازم می‌آید<ref>ر.ک: همان، ص148</ref>. نویسنده با رجوع به کلمات فقهایی چون [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، [[نائینی، محمدحسین|میرزای نائینی]]، [[بجنوردی، حسن|سید بجنوردی]] و [[خویی، سید ابوالقاسم|سید خویی]]، [[حسینی شیرازی، صادق|سید صادق شیرازی]] و... به اشکالات سه‌گانه پاسخ داده است <ref>ر.ک: همان، ص148-152</ref>.


مقصد سوم، درباره احکام لاضرر است. نویسنده در ابتدا به این سؤال پاسخ می‌دهد که آیا رفع ضرر رخصت است یا عزیمت؟ عزیمت به معنای وجوب و رخصت به معنای جواز است؛ به‌عنوان‌مثال: اگر وضو، غسل و... برای کسی ضرر داشته باشد آیا تیمم بدل از وضو یا تیمم بدل از غسل بر مکلف واجب است یا اینکه مکلف می‌تواند تیمم کند و اگر وضو یا غسل را انجام دهد نیز صحیح است<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>. در اینجا دو نظریه وجود دارد: گروهی چون شهید در دروس، طباطبایی یزدی در کتاب حج و تیمم، سید خویی، میرزا مهدی شیرازی و... معتقد به رخصت و فقهایی چون سید ابوالحسن اصفهانی، صاحب جواهر، میرزای قمی و میرزای نائینی معتقد به عزیمت هستند<ref>ر.ک: همان، ص197-198</ref>. هرکدام از این دو گروه بر مدعای خویش دلایلی آورده‌اند.
مقصد سوم، درباره احکام لاضرر است. نویسنده در ابتدا به این سؤال پاسخ می‌دهد که آیا رفع ضرر رخصت است یا عزیمت؟ عزیمت به معنای وجوب و رخصت به معنای جواز است؛ به‌عنوان‌مثال: اگر وضو، غسل و... برای کسی ضرر داشته باشد آیا تیمم بدل از وضو یا تیمم بدل از غسل بر مکلف واجب است یا اینکه مکلف می‌تواند تیمم کند و اگر وضو یا غسل را انجام دهد نیز صحیح است<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>. در اینجا دو نظریه وجود دارد: گروهی چون [[شهید اول، محمد بن مکی|شهید]] در [[الدروس الشرعية في فقه الإمامية|دروس]]، [[طباطبایی یزدی، محمدباقر|طباطبایی یزدی]] در کتاب حج و تیمم، [[خویی، سید ابوالقاسم|سید خویی]]، میرزا مهدی شیرازی و... معتقد به رخصت و فقهایی چون [[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]]، [[میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن|میرزای قمی]] و [[نائینی، محمدحسین|میرزای نائینی]] معتقد به عزیمت هستند<ref>ر.ک: همان، ص197-198</ref>. هرکدام از این دو گروه بر مدعای خویش دلایلی آورده‌اند.


از دیگر مباحث این مقصد، بررسی مصادیق و حدود ضرر است، از قبیل ضرر واقعی، علمی، شخصی، نوعی، جانی و...
از دیگر مباحث این مقصد، بررسی مصادیق و حدود ضرر است، از قبیل ضرر واقعی، علمی، شخصی، نوعی، جانی و...
خط ۶۴: خط ۶۴:
مقصد چهارم به بررسی تعارض لاضرر با دیگر قواعد فقهی اختصاص یافته است. در این بخش از کتاب راه‌های رفع تعارض در صورت تعارض این قاعده با قواعدی چون «اضطرار»، «اکراه»، «ما لا يطيقون»، «سلطنت»، «ید»، «وجوب التزام به شروط»، «جب» و «امر به‌ معروف و نهی از منکر» بررسی شده است.
مقصد چهارم به بررسی تعارض لاضرر با دیگر قواعد فقهی اختصاص یافته است. در این بخش از کتاب راه‌های رفع تعارض در صورت تعارض این قاعده با قواعدی چون «اضطرار»، «اکراه»، «ما لا يطيقون»، «سلطنت»، «ید»، «وجوب التزام به شروط»، «جب» و «امر به‌ معروف و نهی از منکر» بررسی شده است.


در قاعده سلطنت، با توجه به روایت نبوی «الناس مسلطون علی أموالهم»، مالک بر اموالش مسلط است و درصورتی‌که این قاعده با قاعده لاضرر در تعارض باشد، فقها نظرات متفاوتی ارائه داده‌اند. صاحب جواهر، قاعده سلطنت را بر لاضرر ترجیح داده و معتقد است که عمل اصحاب، پشتیبان قاعده سلطنت است، به‌گونه‌ای که بر قاعده لاضرر ترجیح می‌یابد<ref>ر.ک: همان، ص476-479</ref>. محقق اصفهانی در صورت تعارض، قاعده لاضرر را مقدم بر قاعده سلطنت نموده است. او معتقد است که نفی ضرر حاکم بر قاعده سلطنت است<ref>ر.ک: همان، ص479</ref>. گروهی قائل به‌ تفصیل شده‌اند که این خود صور گوناگونی دارد؛ از جمله: درصورتی‌که مالک در مالش به انگیزه و غرض عقلایی می‌خواهد تصرف کند قاعده سلطنت جاری و در غیر این صورت قاعده لاضرر نافذ است<ref>ر.ک: همان، ص481</ref>. نویسنده از میان این سه نظریه، نظر دوم را که همان نظر محقق اصفهانی است، برگزیده است<ref>ر.ک: همان، ص483</ref>.
در قاعده سلطنت، با توجه به روایت نبوی «الناس مسلطون علی أموالهم»، مالک بر اموالش مسلط است و درصورتی‌که این قاعده با قاعده لاضرر در تعارض باشد، فقها نظرات متفاوتی ارائه داده‌اند. [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]]، قاعده سلطنت را بر لاضرر ترجیح داده و معتقد است که عمل اصحاب، پشتیبان قاعده سلطنت است، به‌گونه‌ای که بر قاعده لاضرر ترجیح می‌یابد<ref>ر.ک: همان، ص476-479</ref>. [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانی]] در صورت تعارض، قاعده لاضرر را مقدم بر قاعده سلطنت نموده است. او معتقد است که نفی ضرر حاکم بر قاعده سلطنت است<ref>ر.ک: همان، ص479</ref>. گروهی قائل به‌ تفصیل شده‌اند که این خود صور گوناگونی دارد؛ از جمله: درصورتی‌که مالک در مالش به انگیزه و غرض عقلایی می‌خواهد تصرف کند قاعده سلطنت جاری و در غیر این صورت قاعده لاضرر نافذ است<ref>ر.ک: همان، ص481</ref>. نویسنده از میان این سه نظریه، نظر دوم را که همان نظر [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانی]] است، برگزیده است<ref>ر.ک: همان، ص483</ref>.


بحث پایانی کتاب درباره اقدام بر ضرر است. نویسنده می‌گوید: با توجه به روایت «أفضل الأعمال أحمزها» و سیره معصومان، اقدام بر ضرر در عبادات نه‌تنها جایز است، بلکه استحباب نیز دارد.
بحث پایانی کتاب درباره اقدام بر ضرر است. نویسنده می‌گوید: با توجه به روایت «أفضل الأعمال أحمزها» و سیره معصومان، اقدام بر ضرر در عبادات نه‌تنها جایز است، بلکه استحباب نیز دارد.
اقدام بر ضرر جانی تا به مرحله قتل و قطع اعضا نرسد و در اموال تا به مرحله اسراف و تبذیر نینجامد، از اموری است که دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد. در معاملات، اگر ضرر در آن به دیگران تعلق گیرد، اطلاق لاضرر از این عمل جلوگیری می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص533-534</ref>.
اقدام بر ضرر جانی تا به مرحله قتل و قطع اعضا نرسد و در اموال تا به مرحله اسراف و تبذیر نینجامد، از اموری است که دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد. در معاملات، اگر ضرر در آن به دیگران تعلق گیرد، اطلاق لاضرر از این عمل جلوگیری می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص533-534</ref>.


خط ۷۷: خط ۷۸:


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۸۵: خط ۸۶:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش