دیوان کامل رهی معیری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:


{{شعر}}
{{شعر}}
'''اشک سحر زداید، از لوح دل سیاهی
{{ب|''اشک سحر زداید، از لوح دل سیاهی''|2=''خرّم کند چمن را، باران صبح‌گاهی''<ref>ر.ک: معیری، محمدحسن، دیوان رهی معیری، ص17-18</ref>}}.
خرّم کند چمن را، باران صبح‌گاهی'''<ref>ر.ک: معیری، محمدحسن، دیوان رهی معیری، ص17-18</ref>.
{{پایان شعر}}
   
   
از دیگر ویژگی‌های شعر رهی که حافظانه به شعرش زیبایی می‌بخشد، بهره‌گیری از تجانس آوایی است. از پاره‌ای از ابیات رهی بوی اشعار حافظ به مشام می‌رسد، اما این بهره‌گیری تقلیدگونه نیست؛ چراکه به‌کارگیری قالب‌های یکسان، بالاخص در غزل، امری طبیعی می‌نماید. از این اشعار می‌توان به موارد زیر مثال زد:
از دیگر ویژگی‌های شعر رهی که حافظانه به شعرش زیبایی می‌بخشد، بهره‌گیری از تجانس آوایی است. از پاره‌ای از ابیات رهی بوی اشعار حافظ به مشام می‌رسد، اما این بهره‌گیری تقلیدگونه نیست؛ چراکه به‌کارگیری قالب‌های یکسان، بالاخص در غزل، امری طبیعی می‌نماید. از این اشعار می‌توان به موارد زیر مثال زد:
{{شعر}}
{{شعر}}
'''ای وطن خصم تو را سنگ به جام افتاد است
{{ب|''ای وطن خصم تو را سنگ به جام افتاد است''|2=''تشت رسوایی این بوم ز بام افتاد است''}}
تشت رسوایی این بوم ز بام افتاد است'''
{{پایان شعر}}
یا
یا
{{شعر}}
{{شعر}}
'''تا جان ندهم بر سر من بازنیاید
{{ب|''تا جان ندهم بر سر من بازنیاید''|2=''در خانه‌ام آن خانه‌برانداز نیاید''<ref>ر.ک: همان، ص19-20</ref>}}
در خانه‌ام آن خانه‌برانداز نیاید'''<ref>ر.ک: همان، ص19-20</ref>.
{{پایان شعر}}


رهی در بهره‌گیری از صنعت تطبیق نیز استاد است؛ همان تطبیقی که حکیم ابوالقاسم فردوسی استادانه از آن بهره می‌گیرد؛ مثلا در شعر:
رهی در بهره‌گیری از صنعت تطبیق نیز استاد است؛ همان تطبیقی که حکیم ابوالقاسم فردوسی استادانه از آن بهره می‌گیرد؛ مثلا در شعر:
{{شعر}}
{{شعر}}
'''بازآ که سنگ خاره و گل خنده می‌کنند
{{ب|''بازآ که سنگ خاره و گل خنده می‌کنند''|2=''بر سست‌عهدی تو و بر سخت‌جانی‌ام''}}
بر سست‌عهدی تو و بر سخت‌جانی‌ام'''
{{پایان شعر}}
سنگ خاره با سخت‌جانی مطابقت معنایی دارد و کوتاهی عهد گل با سست‌عهدی<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.
سنگ خاره با سخت‌جانی مطابقت معنایی دارد و کوتاهی عهد گل با سست‌عهدی<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.


گاه نوای نی مولانا را از اشعار رهی در گوش جان می‌شنویم، بالاخص آنگاه که دیوان شمس وی را می‌گشاییم و گاه شاهد حسی از شعر باباطاهر در اشعار رهی هستیم؛ مثلا در شعر
گاه نوای نی مولانا را از اشعار رهی در گوش جان می‌شنویم، بالاخص آنگاه که دیوان شمس وی را می‌گشاییم و گاه شاهد حسی از شعر باباطاهر در اشعار رهی هستیم؛ مثلا در شعر
{{شعر}}
{{شعر}}
'''از دل افسرده جز افسرده‌دل آگاه نیست
{{ب|''از دل افسرده جز افسرده‌دل آگاه نیست''|2=''آن‌که داند وحشت شب‌های تار من تویی''<ref>ر.ک: همان، ص20-21</ref>}}.
آن‌که داند وحشت شب‌های تار من تویی'''<ref>ر.ک: همان، ص20-21</ref>.
{{پایان شعر}}


گاهی شعر رهی، طریق پیچیدگی‌ها و نازک‌خیالی‌ها و نیز ظریف‌گویی‌های سبک هندی را می‌پیماید و یاد اشعار صائب و طالب و کلیم را در خاطر زنده می‌کند؛ مثلا در شعر:
گاهی شعر رهی، طریق پیچیدگی‌ها و نازک‌خیالی‌ها و نیز ظریف‌گویی‌های سبک هندی را می‌پیماید و یاد اشعار صائب و طالب و کلیم را در خاطر زنده می‌کند؛ مثلا در شعر:
{{شعر}}
{{شعر}}
'''بر طرف جویبار چه حاجت که پا نهیم
{{ب|''بر طرف جویبار چه حاجت که پا نهیم''|2=''تا هست دیده تر ما جویبار ما''}}
تا هست دیده تر ما جویبار ما'''
{{پایان شعر}}
رهی شاعری درون‌گراست، نگاه عمده‌اش معطوف به درون است، به‌ندرت از پنجره درون سر به بیرون می‌کند و نگاهی به پیرامون خود می‌افکند. به همین روی بیشتر اشعار وی رنگ غزل به خود گرفته است و شعرهایش تغزلی است که روایت دل را بازمی‌گوید. هرچند، گاه نیز سر برون می‌آورد و فریاد برمی‌آورد؛ این فریاد از سر وطن‌دوستی و عشق به وطن است. رهی، عاشق مام میهن است. در اشعار اجتماعی او فریادی خشم‌آلود بر چهره وطن‌فروشان هست و این وطن‌دوستی او تا آنجاست که عاشقانه از آذربایجان می‌سراید و طعنی پرخشم دارد بر فروشندگان این بخش از وطن به بیگانگان<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>.
رهی شاعری درون‌گراست، نگاه عمده‌اش معطوف به درون است، به‌ندرت از پنجره درون سر به بیرون می‌کند و نگاهی به پیرامون خود می‌افکند. به همین روی بیشتر اشعار وی رنگ غزل به خود گرفته است و شعرهایش تغزلی است که روایت دل را بازمی‌گوید. هرچند، گاه نیز سر برون می‌آورد و فریاد برمی‌آورد؛ این فریاد از سر وطن‌دوستی و عشق به وطن است. رهی، عاشق مام میهن است. در اشعار اجتماعی او فریادی خشم‌آلود بر چهره وطن‌فروشان هست و این وطن‌دوستی او تا آنجاست که عاشقانه از آذربایجان می‌سراید و طعنی پرخشم دارد بر فروشندگان این بخش از وطن به بیگانگان<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش