طريق الوصول إلی مهمات علم الأصول: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'مکارم شيرازي، ناصر' به 'مکارم شیرازی، ناصر') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =اصول الفقه باسلوب حديث و آراء جديده | | عنوانهای دیگر =اصول الفقه باسلوب حديث و آراء جديده | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مکارم | [[مکارم شیرازی، ناصر]] (نویسنده) | ||
[[ساعي فرد، محمد حسين]] (محقق) | [[ساعي فرد، محمد حسين]] (محقق) | ||
| زبان = عربي | | زبان = عربي |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۱۴
طريق الوصول إلي مهمات علم الأصول(أصول الفقه بأسلوب حديث و آراء جديدة) | |
---|---|
پدیدآوران | مکارم شیرازی، ناصر (نویسنده) ساعي فرد، محمد حسين (محقق) |
عنوانهای دیگر | اصول الفقه باسلوب حديث و آراء جديده |
ناشر | دار النشر الإمام علي بن أبي طالب (عليه السلام) |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 1432ق |
چاپ | 2 |
شابک | 978-964-533-119-9 |
موضوع | اصول فقه شيعه - قرن 14 |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | /م7ط4* 159/8 BP |
طريق الوصول إلی مهمات علم الأصول أصول الفقه بأسلوب حديث و آراء جديدة، اثر ناصر مکارم شیرازی، کتابی است در موضوع علم اصول فقه که نویسنده سعی نموده در آن، سبکی نو در تدوین مباحث این علم ایجاد کند و مباحث آن را با چینش جدیدی مطرح نماید.
این اثر توسط محمدحسین ساعیفرد، مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.
ساختار
کتاب بعد از مقدمه، از مدخل، پنج مقصد و یک خاتمه تشکیل شده است.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه، پارهای از اشکالات را که در کتب اصولی رایج وجود دارد و در این کتاب سعی شده از آنها پرهیز شود، خاطرنشان کرده است[۱].
در مدخل از تعریف علم اصول و موضوع و فایده آن بحث شده و نیز تعریف حجت، اقسام آن و احکام هرکدام بیان شده است.
در مقصد اول، بحث درباره حجیت کتاب خدا، قرآن است. نویسنده در این بخش از کتاب سعی نموده این کتاب را از حیث سند و دلالت و عدم تحریف مورد بررسی قرار دهد، سپس بحث حجیت ظواهر این کتاب شریف را پیش کشیده است.
در مقصد دوم بحث درباره سنت، اخبار و روایاتی است که از پیامبر و ائمه معصومین(ع) نقل شده است. در این بخش نیز بحث از اقسام، عوارض و احکام روایات مطرح شده و در ذیل آن مسائل مرتبط با الفاظ آیات و روایات از قبیل اوامر و نواهی، مشتق، مفهوم شرط و وصف، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین مطرح شده است.
در مقصد سوم بحث از حجیت اجماع است که ضمن آن اقسام و ادله آن از دو منظر شیعه و اهل سنت بیان شده است.
در مقصد چهارم بحث درباره دلیل عقل و ملازمه بین حکم عقل و شرع است. مثل اجزاء، وجوب مقدمه واجب، حرمت مقدمه حرام، مسئله ضد و ترتب، اجتماع امر و نهی، دلالت نهی در عبادات بر فساد آن و عدم تأثیر حرمت در صحت معاملات. علاوه بر این در این بخش از کتاب، مباحثی چون قیاس، استحسان، مصالح مرسله که از ادله اهل سنت برای ثابت نمودن احکام شرعی است، مورد بررسی قرار گرفته است.
در مقصد پنجم، از اصول عملیه، یعنی برائت، اشتغال، تخییر و استصحاب بحث شده است.
در خاتمه کتاب، بحث اجتهاد و تقلید بیان شده است. این مباحث از برخی جهات، جزء مسائل اصولی است؛ چون در طریق کشف احکام شرعی برای مقلدین واقع میشود[۲].
اختلاف این مجموعه با کتب دیگر اصولی را در موارد زیر میتوان دید:
- علم اصول مبتنی است بر تبیین حجت در فقه که بهطور عمده عبارت است از ادله چهارگانه، یعنی کتاب، سنت، اجماع و دلیل عقل؛ بااینحال، بحث مستقلی پیرامون کتاب الله در اصول رایج در حوزهها وجود ندارد مگر در مسائل متفرقه؛ همان گونه که بحث از سنت را نیز به بحث از حجیت خبر واحد فروکاستهاند و بخش عمده بحث پیرامون اجماع، نیز بحث درباره اجماع منقول به خبر واحد است و همچنین بحث از حجیت دلیل عقل در دو قسم قطعی و ظنی با اهمیت و مسائل فراوانی که در بر دارد، مورد توجه کافی قرار نگرفته و به بحث از حجیت قطع و مسائل علم اجمالی فروکاسته شده است؛ گرچه تفاوت میان این دو بر آگاهان پوشیده نیست.
- امتزاج و خلط عجیبی میان بسیاری از مسائل عقلی که «استلزامات حکمیه عقلیه» نامیده میشوند، مانند وجوب مقدمه واجب، حرمت مقدمه حرام، بحث ضد و اجتماع امر و نهی و مسئله نهی از عبادت و معامله و مباحث الفاظ میبینیم، باآنکه این مباحث، بههیچوجه پیرامون الفاظ نیست و الفاظ نقشی در آنها ندارند، بلکه مباحثی عقلی هستند در احکام شرعی. درعینحال این مباحث در اصول رایج، در بحث الفاظ عنوان شده است.
- گسترش و بسط برخی از مسائل غیر ضروری در دوران اخیر، باآنکه فایدهای در استنباط و به دست آوردن حجت بر حکم شرعی، بر آنها مترتب نیست، مانند بحث از اتحاد طلب و اراده و بحث انسداد و مانند آن.
- بخشی از مباحث «اصولی شرعی عقلایی» که باید از طریق سیره عقلا دنبال شود، بهصورت بحث «عقلی فلسفی» که ارتباطی با علوم اعتباریه تشریعیه ندارد درآمده است.
- کنار گذاشتن برخی از مسائل مورد بحث در کتابهای پیشینیان با وجود نیاز مبرم به آنها در دوران کنونی، مانند بحث پیرامون عدم حجیت قیاس و استحسان و دیگر دلایل غیر معتبر ازایندست.
- در پایان، برخی از قواعد فقهی را به علم اصول افزودهاند، مانند قاعده لا ضرر، ید، فراغ و تجاوز؛ بااینکه این قواعد ربطی به علم اصول ندارند و باید در علم دیگر، یعنی علم قواعد فقهی به بررسی آنها پرداخت[۳].
وضعیت کتاب
پاورقیها علاوه بر ذکر مستندات مطالب کتاب، به توضیح برخی از مطالب، اختصاص یافته است.
فهرست محتویات هر جلد، در پایان آن آمده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- بینام، کتاب ماه دین، شهریور 1389، شماره 155، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، به آدرس: http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/610418