خرگوشی، عبدالملک بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ اکتبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی'
جز (جایگزینی متن - 'تهذیب الأسرار في أصول التصوف مع ملحمه بألفاظ الصوفیة المتداولة فی الکتاب السنة' به 'تهذیب الأسرار في أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفیة المتداولة في الکتاب و السنة')
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۹: خط ۴۹:
</div>
</div>


'''ابوسعد عبدالملك بن ابى عثمان محمد بن ابراهيم خرگوشى نيشابورى'''، مشهور به '''ابوسعد زاهد''' و '''ابوسعد واعظ''' از علماء و صوفیان و نویسندگان شافعی مذهب مشهور در قرن چهارم، مؤسس اولین بیمارستان عمومی در نیشابور 
'''ابوسعد عبدالملك بن ابى عثمان محمد بن ابراهیم خرگوشى نيشابورى'''، مشهور به '''ابوسعد زاهد''' و '''ابوسعد واعظ''' از علماء و صوفیان و نویسندگان شافعی مذهب مشهور در قرن چهارم، مؤسس اولین بیمارستان عمومی در نیشابور 
خرگوشی يكى از عالمانی است كه شناخت اندكي نسبت به او وجود دارد، تاریخ تولدش معلوم نیست، اما می‌توان حدس زد که پیش از سال ۳۲۱ هجری بوده باشد. 
خرگوشی يكى از عالمانی است كه شناخت اندكي نسبت به او وجود دارد، تاریخ تولدش معلوم نیست، اما می‌توان حدس زد که پیش از سال ۳۲۱ هجری بوده باشد. 


خط ۵۸: خط ۵۸:
ابن القيسرانى "خرگوش" را قريه‌اى شمرده است در خراسان (الانساب المتفقه، ليدن 1865، ص48). ولى در منابع ديگر ذكرى از قريه‌اى بدين نام نيست. [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] پس از نقل قول ابن القيسرانى اظهار شك مى‌كند كه آيا ابوسعد بدان كوى منسوب است يا آن كوى كه خانقاه و قبر ابوسعد نيز در آنجاست منسوب به ابوسعد است. و از ديگر علماى منسوب بدان كوى يكى ابوالفتوح عبداللّه بن على خرگوشى (544-466) است و ديگر عثمان خرگوشى (متوفى 416) از معاصران ابوسعد كه واعظى بوده است از مقرّبان محمود غزنوى و مؤلّف كتابى در وعظ كه [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن الجوزى]] آن را از "ابرد الاشياء" توصيف كرده است. و اما محمد بن عبيداللّه خرگوشى و فرزندش ابوالحسين عبيداللّه بن محمد (متوفّى 390) و نوه‌اش ابوالفرج محمد بن عبيداللّه بن محمد (متوفّى 422) كه همگى معروفند به "خرگوشي" از مردم شيراز بوده‌اند و نسبتشان به يكى از اجدادشان است مسمّى يا ملقّب به "خرگوش".عنوان "زاهد" كه ابوسعد بدان متّصف بوده است به بعض پارسايان (كه برخى‌شان از متصوّفه و عرفا بوده‌اند)، بالأخص در قرون سوم و چهارم، اطلاق مى‌شده است.
ابن القيسرانى "خرگوش" را قريه‌اى شمرده است در خراسان (الانساب المتفقه، ليدن 1865، ص48). ولى در منابع ديگر ذكرى از قريه‌اى بدين نام نيست. [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] پس از نقل قول ابن القيسرانى اظهار شك مى‌كند كه آيا ابوسعد بدان كوى منسوب است يا آن كوى كه خانقاه و قبر ابوسعد نيز در آنجاست منسوب به ابوسعد است. و از ديگر علماى منسوب بدان كوى يكى ابوالفتوح عبداللّه بن على خرگوشى (544-466) است و ديگر عثمان خرگوشى (متوفى 416) از معاصران ابوسعد كه واعظى بوده است از مقرّبان محمود غزنوى و مؤلّف كتابى در وعظ كه [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن الجوزى]] آن را از "ابرد الاشياء" توصيف كرده است. و اما محمد بن عبيداللّه خرگوشى و فرزندش ابوالحسين عبيداللّه بن محمد (متوفّى 390) و نوه‌اش ابوالفرج محمد بن عبيداللّه بن محمد (متوفّى 422) كه همگى معروفند به "خرگوشي" از مردم شيراز بوده‌اند و نسبتشان به يكى از اجدادشان است مسمّى يا ملقّب به "خرگوش".عنوان "زاهد" كه ابوسعد بدان متّصف بوده است به بعض پارسايان (كه برخى‌شان از متصوّفه و عرفا بوده‌اند)، بالأخص در قرون سوم و چهارم، اطلاق مى‌شده است.


پدرش ابوعثمان محمد نيز از زاهدان و عالمان نيشابور بوده است، و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] از ابوسعد به عبارت "الزّاهد بن الزّاهد" ياد مى‌كند. و او از مشايخ روايت ابوسعد بوده است"حدث عن ابيه".ابوسعد در شرف النّبى حديثى از پدرش نقل مى‌كند: "اخبرنا ابى رحمه اللّه تعالى قال اخبرنا ابوعلى محمد بن عبدالوهاب امام عصره... ". و اين امام ابوعلى محمد بن عبدالوهّاب كه ابوعثمان از او روايت كرده است از علما و صوفيّه نامى نيشابور بوده است و به سال 328 درگذشته است. ظاهرا او همان " ابوعثمان محمد بن ابراهيم " مذكور در تاريخ نيشابور است از مشايخ حاكم كه درباره او مى‌نويسد: "و كان من الصوفيّة العبّاد" تاريخ نيشابور، 103. كلمه "بن" در بين "ابراهيم" و "ابوعثمان" كه در نسخه چاپى (و نيز نسخه خطى، نك: ط عكسىق 49 ب) تاريخ نيشابور ديده مى‌شود زائد به نظر مى‌رسد. مگر اينكه مضاف اليه "ابن" (نام جدّ او) از قلم افتاده باشد..تاريخ تولّد ابوسعد بر ما معلوم نيست، ولى نبايد پيش از 321 بوده باشد كه سال تولّد [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] است كه بزرگتر از ابوسعد بوده است.
پدرش ابوعثمان محمد نيز از زاهدان و عالمان نيشابور بوده است، و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] از ابوسعد به عبارت "الزّاهد بن الزّاهد" ياد مى‌كند. و او از مشايخ روايت ابوسعد بوده است"حدث عن ابيه".ابوسعد در شرف النّبى حديثى از پدرش نقل مى‌كند: "اخبرنا ابى رحمه اللّه تعالى قال اخبرنا ابوعلى محمد بن عبدالوهاب امام عصره... ". و اين امام ابوعلى محمد بن عبدالوهّاب كه ابوعثمان از او روايت كرده است از علما و صوفيّه نامى نيشابور بوده است و به سال 328 درگذشته است. ظاهرا او همان " ابوعثمان محمد بن ابراهیم " مذكور در تاريخ نيشابور است از مشايخ حاكم كه درباره او مى‌نويسد: "و كان من الصوفيّة العبّاد" تاريخ نيشابور، 103. كلمه "بن" در بين "ابراهیم" و "ابوعثمان" كه در نسخه چاپى (و نيز نسخه خطى، نك: ط عكسىق 49 ب) تاريخ نيشابور ديده مى‌شود زائد به نظر مى‌رسد. مگر اينكه مضاف اليه "ابن" (نام جدّ او) از قلم افتاده باشد..تاريخ تولّد ابوسعد بر ما معلوم نيست، ولى نبايد پيش از 321 بوده باشد كه سال تولّد [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] است كه بزرگتر از ابوسعد بوده است.


== تحصیلات ==
== تحصیلات ==
خط ۶۴: خط ۶۴:


== مسافرتها ==
== مسافرتها ==
در سالهاى دهه 370 به قصد حج نيشابور را ترك گفت و سالها مجاور بيت‌اللّه شد.به عراق و شام و فلسطين و مصر نيز سفر كرد. ابراهيم بن محمد الصّريفينى (متوفّى 641) در المنتخب من كتاب السّياق لتاريخ نيشابور، اشاره به سفر ابوسعد به منطقه جبال هم كرده است، ولى نه در متن نسخه موجود كتاب السّياق، ذكرى از جبال هست و نه در آثار موجود ابوسعد روايتى منقول از شيوخ جبال يافت مى‌شود. و در همه جا از محدّثان و عالمان سماع حديث مى‌كرد.
در سالهاى دهه 370 به قصد حج نيشابور را ترك گفت و سالها مجاور بيت‌اللّه شد.به عراق و شام و فلسطين و مصر نيز سفر كرد. ابراهیم بن محمد الصّريفينى (متوفّى 641) در المنتخب من كتاب السّياق لتاريخ نيشابور، اشاره به سفر ابوسعد به منطقه جبال هم كرده است، ولى نه در متن نسخه موجود كتاب السّياق، ذكرى از جبال هست و نه در آثار موجود ابوسعد روايتى منقول از شيوخ جبال يافت مى‌شود. و در همه جا از محدّثان و عالمان سماع حديث مى‌كرد.


==اساتيد==
==اساتيد==
در مكّه از كسانى چون ابوعمر محمد بن سهل البستى و ابواسحاق ابراهيم بن محمد الدّينورى و ابوالفضل جعفر بن الفضل (ابن حنزابه، متوفّى 391) و ابوجعفر امام و قاضى مكّه و اسحاق بن زروان بن قهزاد الفقيه و ابوبكر محمد بن هارون الاصبهانى و ابوعبداللّه الحسين بن محمد الزّاهد و ابوالحسن على بن عمر بن موسى و ابوالحسن على بن عبداللّه بن جهضم احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مدينه از الشّريف ابومحمد عبداللّه بن يحيى بن طاهر الحسينى و ابوذر عمّار بن محمد البغدادى و ابوالحسين يحيى بن الحسين المطلبى. در بغداد در مجلس املاء محدّث معروف ابوالحسن على بن عمر الدّار قطنى (385-306) شركت كرده است و هم در بغداد به هنگام مراجعت از حج ابوالقاسم التّنوخى (447-355) از جمله كسانى بوده است كه از او سماع حديث كرده است.  
در مكّه از كسانى چون ابوعمر محمد بن سهل البستى و ابواسحاق ابراهیم بن محمد الدّينورى و ابوالفضل جعفر بن الفضل (ابن حنزابه، متوفّى 391) و ابوجعفر امام و قاضى مكّه و اسحاق بن زروان بن قهزاد الفقيه و ابوبكر محمد بن هارون الاصبهانى و ابوعبداللّه الحسين بن محمد الزّاهد و ابوالحسن على بن عمر بن موسى و ابوالحسن على بن عبداللّه بن جهضم احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مدينه از الشّريف ابومحمد عبداللّه بن يحيى بن طاهر الحسينى و ابوذر عمّار بن محمد البغدادى و ابوالحسين يحيى بن الحسين المطلبى. در بغداد در مجلس املاء محدّث معروف ابوالحسن على بن عمر الدّار قطنى (385-306) شركت كرده است و هم در بغداد به هنگام مراجعت از حج ابوالقاسم التّنوخى (447-355) از جمله كسانى بوده است كه از او سماع حديث كرده است.  


در شام (صيدا) از ابوالحسين محمد بن احمد بن جميع الغسّانى و در فلسطين از ابومحمد بكر بن محمد العابد الطبرانى و ابوالفتح محمد بن ابراهيم بن محمد بن يزيد الطّرسوسى احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مصر از ابومحمد عبداللّه بن عبدالرحمن الازدى و ابوسعيد على بن الحسن بن عمر الغافقى الاسكندرانى و ابوالحسن على بن محمد بن اسحاق الحلبى القاضى و ابوالقاسم عمر بن ابراهيم بن يحيى البصرى و ابوالحسن محمد بن احمد بن عباس الاخميمى و ابوطلحه المالكى و ابوالقاسم الفارسى الحافظ و ابوالوفاء تمام بن عبداللّه الصّقلى.اين سفر ابوسعد همچنان كه [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] گفته است "سمع بالعراق بعد السبعين و الثلاثمائة". مأخذ كلام [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] ظاهرا روايت حاكم بوده است كه آن را با همان عبارت [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] نيز به اسناد خود از حاكم روايت كرده است در تبيين كذب المفترى 234، ولى در نسخه چاپى التّبيين كلمه "السبعين" در عبارت فوق "التسعين" ضبط شده است. اما بايد در دهه 370 اتفاق افتاده باشد. و مؤيّد اين قول آنكه ابوسعد در سنه 376 در مكّه از ابوعمر بستى سماع حديث كرده بوده است و چون وفات دارقطنى در پنجشنبه هفتم ذو القعده سال 385 اتفاق افتاده است، اقامت ابوسعد در بغداد بايد در سالهاى قبل از 385 بوده باشد نه بعد از آن.در منابع اشاره‌اى به طول اقامت ابوسعد در حجازنشده، ولى مى‌توان گمان برد كه ابوسعد سه دهه اخير قرن چهارم را در حجاز گذرانيده بوده باشد.
در شام (صيدا) از ابوالحسين محمد بن احمد بن جميع الغسّانى و در فلسطين از ابومحمد بكر بن محمد العابد الطبرانى و ابوالفتح محمد بن ابراهیم بن محمد بن يزيد الطّرسوسى احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مصر از ابومحمد عبداللّه بن عبدالرحمن الازدى و ابوسعيد على بن الحسن بن عمر الغافقى الاسكندرانى و ابوالحسن على بن محمد بن اسحاق الحلبى القاضى و ابوالقاسم عمر بن ابراهیم بن يحيى البصرى و ابوالحسن محمد بن احمد بن عباس الاخميمى و ابوطلحه المالكى و ابوالقاسم الفارسى الحافظ و ابوالوفاء تمام بن عبداللّه الصّقلى.اين سفر ابوسعد همچنان كه [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] گفته است "سمع بالعراق بعد السبعين و الثلاثمائة". مأخذ كلام [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] ظاهرا روايت حاكم بوده است كه آن را با همان عبارت [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] نيز به اسناد خود از حاكم روايت كرده است در تبيين كذب المفترى 234، ولى در نسخه چاپى التّبيين كلمه "السبعين" در عبارت فوق "التسعين" ضبط شده است. اما بايد در دهه 370 اتفاق افتاده باشد. و مؤيّد اين قول آنكه ابوسعد در سنه 376 در مكّه از ابوعمر بستى سماع حديث كرده بوده است و چون وفات دارقطنى در پنجشنبه هفتم ذو القعده سال 385 اتفاق افتاده است، اقامت ابوسعد در بغداد بايد در سالهاى قبل از 385 بوده باشد نه بعد از آن.در منابع اشاره‌اى به طول اقامت ابوسعد در حجازنشده، ولى مى‌توان گمان برد كه ابوسعد سه دهه اخير قرن چهارم را در حجاز گذرانيده بوده باشد.


== فعالیتها ==
== فعالیتها ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش