۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ') |
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
بر طبق نوشته مؤلف: كلمه شيعه به معنى اتباع و انصار و اعوان آمده و اصل آن از مشايعت است كه به معناى مطاوعت و متابعت است و هر قومى كه اجتماع بر امرى بكنند و متابعت فردى را بنمايند گفته شده است كه شيعه او هستند... كلمه شيعه در عرف عام مسلمين اختصاص به پيروان حضرت على و اولاد بزرگوارش كه ائمه اطهار(ع) باشند پيدا كرده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/166|متن كتاب، ص166]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/167|167]]</ref> | بر طبق نوشته مؤلف: كلمه شيعه به معنى اتباع و انصار و اعوان آمده و اصل آن از مشايعت است كه به معناى مطاوعت و متابعت است و هر قومى كه اجتماع بر امرى بكنند و متابعت فردى را بنمايند گفته شده است كه شيعه او هستند... كلمه شيعه در عرف عام مسلمين اختصاص به پيروان حضرت على و اولاد بزرگوارش كه ائمه اطهار(ع) باشند پيدا كرده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/166|متن كتاب، ص166]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/167|167]]</ref> | ||
بر اساس تحقيق نویسنده: احاديث در فضيلت على بن يقطين بسيار وارد شده است. على بن يقطين را در خدمت حضرت موسى بن جعفر(ع) منزلتى عظيم و مرتبتى رفيع بود و حضرت بهشت را از براى او ضامن شده بود. علىّ بن يقطين أموال به خدمت حضرت موسى بن جعفر(ع) به مدينه مىفرستاد و داستان | بر اساس تحقيق نویسنده: احاديث در فضيلت على بن يقطين بسيار وارد شده است. على بن يقطين را در خدمت حضرت موسى بن جعفر(ع) منزلتى عظيم و مرتبتى رفيع بود و حضرت بهشت را از براى او ضامن شده بود. علىّ بن يقطين أموال به خدمت حضرت موسى بن جعفر(ع) به مدينه مىفرستاد و داستان ابراهیم جمّال با علىّ بن يقطين را كه در بسيارى از كتب نوشته شده است خواندنى است تا معلوم شود كه حقّ برادر مؤمن بر برادر مؤمن چه اندازه میباشد. علىّ بن يقطين در سال 182ق در بغداد فوت كرد و سه سال بعدش يعنى در سال 185ق پدرش يقطين فوت نمود.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/698|همان، ص698]]</ref> | ||
نویسنده يادآور شده است: ایرانيان از همان وقتى كه خبر اسلام به آنان رسيد از نقطه نظر بينش و خرد خود حقيقت و جامعيّت آن را دريافتند و نامه حضرت رسول(ص) به پادشاه ایران كه: أسلم تسلم (اسلام بياور تا سالم بمانى) به آنان فهمانده بود كه اسلام دين سازش و سلامت است، بدينجهت عقد دوستى معنوى خود را از زمان آگاهى به آن استوار ساختند تا آنكه كشورشان در تحت حكمرانى مسلمانان درآمد. كشور ایران مثل ساير نقاطى كه اعراب فتح میكردند نبود بلكه كشورى بود متمدّن با تمدّنى ريشهدار و فرهنگى اصيل و ادبيّاتى فراوان و اطّلاعات كافى و وافى از امور عالى و دانى و با اين امتيازات به زودى توانست كه نظام كشورى و آئين مملكتدارى و طريقه اخذ ماليات و حسابدارى آن و بهرهبردارى از مواهب طبيعى و بسى چيزهاى ديگر را به اعراب ياد دهد و فرهنگى پر از اصطلاحات و تركيبات علمى و ادارى و فلسفى داخل در زبان عربى و ادبيّات آن نمايد و پس از ساليان چندى كه به جدّيت و هوش خردمندانه خود به تجزيه و تحليل شريعت سهله و سمحه محمّدى پرداختند به حقيقت دين اسلام پى بردند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/855|همان، ص855]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/856|856]]</ref> | نویسنده يادآور شده است: ایرانيان از همان وقتى كه خبر اسلام به آنان رسيد از نقطه نظر بينش و خرد خود حقيقت و جامعيّت آن را دريافتند و نامه حضرت رسول(ص) به پادشاه ایران كه: أسلم تسلم (اسلام بياور تا سالم بمانى) به آنان فهمانده بود كه اسلام دين سازش و سلامت است، بدينجهت عقد دوستى معنوى خود را از زمان آگاهى به آن استوار ساختند تا آنكه كشورشان در تحت حكمرانى مسلمانان درآمد. كشور ایران مثل ساير نقاطى كه اعراب فتح میكردند نبود بلكه كشورى بود متمدّن با تمدّنى ريشهدار و فرهنگى اصيل و ادبيّاتى فراوان و اطّلاعات كافى و وافى از امور عالى و دانى و با اين امتيازات به زودى توانست كه نظام كشورى و آئين مملكتدارى و طريقه اخذ ماليات و حسابدارى آن و بهرهبردارى از مواهب طبيعى و بسى چيزهاى ديگر را به اعراب ياد دهد و فرهنگى پر از اصطلاحات و تركيبات علمى و ادارى و فلسفى داخل در زبان عربى و ادبيّات آن نمايد و پس از ساليان چندى كه به جدّيت و هوش خردمندانه خود به تجزيه و تحليل شريعت سهله و سمحه محمّدى پرداختند به حقيقت دين اسلام پى بردند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/855|همان، ص855]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/856|856]]</ref> |
ویرایش