بلدان الخلافة الشرقية (تعريب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دوازدانه' به 'دوازده‌گانه'
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه')
جز (جایگزینی متن - 'دوازدانه' به 'دوازده‌گانه')
خط ۶۵: خط ۶۵:
#«لسترنج» در كتاب «جغرافيای تاریخی سرزمين‌های خلافت شرقي» به نقل از «ابن‌خردادبه» و «قدامه بن جعفر» دو تن از جغرافى‌نگاران معتبر و معروف قرن سوم هجری مى‌نويسد: «اين اقليم دوازده ولايت دارد و هر يك را استان گويند. و شصت بخش دارد كه هر يك را طسوج نامند». لسترنج سپس در توضيح مى‌افزايد: «پارهای از اين تقسيم‌بندى‌ها كه گويا در اصل به منظور تقسيم‌بندی مالياتي بوده است، در يك قرن بعد در كتاب مقدسي نيز وارد گرديده است.»
#«لسترنج» در كتاب «جغرافيای تاریخی سرزمين‌های خلافت شرقي» به نقل از «ابن‌خردادبه» و «قدامه بن جعفر» دو تن از جغرافى‌نگاران معتبر و معروف قرن سوم هجری مى‌نويسد: «اين اقليم دوازده ولايت دارد و هر يك را استان گويند. و شصت بخش دارد كه هر يك را طسوج نامند». لسترنج سپس در توضيح مى‌افزايد: «پارهای از اين تقسيم‌بندى‌ها كه گويا در اصل به منظور تقسيم‌بندی مالياتي بوده است، در يك قرن بعد در كتاب مقدسي نيز وارد گرديده است.»
#توجه داشته باشيم كه مقدسي كتاب جغرافيای خود «احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم» را در سال‌های مياني نيمه دوم قرن چهارم؛ يعني در سال 375 بعد از هجرت نگاشته است.
#توجه داشته باشيم كه مقدسي كتاب جغرافيای خود «احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم» را در سال‌های مياني نيمه دوم قرن چهارم؛ يعني در سال 375 بعد از هجرت نگاشته است.
#:لسترنج نام هر يك از اين استان‌های دوازدانه را با تعداد تسوكه‌ای (طسوج) هر استان «از حيث نهرهایی كه آنها را مشروب می‌كردند و منابع (آبي)آن نهرها» در سه گروه آورده است.
#:لسترنج نام هر يك از اين استان‌های دوازده‌گانه را با تعداد تسوكه‌ای (طسوج) هر استان «از حيث نهرهایی كه آنها را مشروب می‌كردند و منابع (آبي)آن نهرها» در سه گروه آورده است.
#ما در اين جا نخست به اختصار تنها اسامی اين دوازده استان را مطابق با تقسيم‌بندی ياد شده، در سه گروه از كتاب سرزمين‌های خلافت شرقي لسترنج، بدون ذكر نام تسوكه‌ای هر استان مى‌آوریم. سپس به دنبال آن اسامی تسوكه‌ای هر استان را به طور كامل و به تفكيك هر استان، از رساله محققانه‌ي «كشور عراق، از ديدگاه فرهنگ و تمدن رنگ ایراني دارد نه عربی» نوشته دانشمند فاضل سيد محمد علي امام شوشتري، ياد مى‌كنيم.
#ما در اين جا نخست به اختصار تنها اسامی اين دوازده استان را مطابق با تقسيم‌بندی ياد شده، در سه گروه از كتاب سرزمين‌های خلافت شرقي لسترنج، بدون ذكر نام تسوكه‌ای هر استان مى‌آوریم. سپس به دنبال آن اسامی تسوكه‌ای هر استان را به طور كامل و به تفكيك هر استان، از رساله محققانه‌ي «كشور عراق، از ديدگاه فرهنگ و تمدن رنگ ایراني دارد نه عربی» نوشته دانشمند فاضل سيد محمد علي امام شوشتري، ياد مى‌كنيم.
#:لسترنج مى‌نويسد: «گروه اول مركب است از چهار استان در ساحل خاوري دجله، كه هم از آن و هم از رود «تامرا» مشروب مى‌گرديدند.» اين چهار استان عبارت بودند از:
#:لسترنج مى‌نويسد: «گروه اول مركب است از چهار استان در ساحل خاوري دجله، كه هم از آن و هم از رود «تامرا» مشروب مى‌گرديدند.» اين چهار استان عبارت بودند از:
خط ۸۵: خط ۸۵:
#:اراضي سه استان اخير، در كنار رود فرات از محل انشعاب نهر ملك (شاهگان)، از رود فرات تا جايي كه رود فرات به بطايح مى‌ريخت، گسترده شده بود.
#:اراضي سه استان اخير، در كنار رود فرات از محل انشعاب نهر ملك (شاهگان)، از رود فرات تا جايي كه رود فرات به بطايح مى‌ريخت، گسترده شده بود.
#لسترنج مى‌نويسد: «اين تقسيم‌بندی راجع به كشوري است كه اعراب آن را از تصرف ساسانيان بيرون آوردند. اردشير بابكان مؤسس سلسله ساساني است. شادفيروز يا شاذفيروز در زبان فارسی به معني بخت خوش است. «به قباد» به معني نيكويي يا «سرزمين نيكوي شاه قباد» است. هرمز، قباد، شاپور و بهمن نيز اسامی چهار نفر از پادشاهان نامآور ایران است.»
#لسترنج مى‌نويسد: «اين تقسيم‌بندی راجع به كشوري است كه اعراب آن را از تصرف ساسانيان بيرون آوردند. اردشير بابكان مؤسس سلسله ساساني است. شادفيروز يا شاذفيروز در زبان فارسی به معني بخت خوش است. «به قباد» به معني نيكويي يا «سرزمين نيكوي شاه قباد» است. هرمز، قباد، شاپور و بهمن نيز اسامی چهار نفر از پادشاهان نامآور ایران است.»
#اما اسامی تسوكه‌ای استان‌های دوازدانه سرزمين ميان رودان «دل ایران شهر» كه چونان نام استان‌های آن سامان ایراني بودن اين سرزمين را فرياد مى‌كشند و گواه روشن تاريخ بر ایراني بودن سرزمين ميان رودان مى‌باشند به قرار زيرند.
#اما اسامی تسوكه‌ای استان‌های دوازده‌گانه سرزمين ميان رودان «دل ایران شهر» كه چونان نام استان‌های آن سامان ایراني بودن اين سرزمين را فرياد مى‌كشند و گواه روشن تاريخ بر ایراني بودن سرزمين ميان رودان مى‌باشند به قرار زيرند.
#:#استان «شاذپيروز» (شاذفيروز)؛ شامل تسوكه‌اي: تامرا - خانگان (خانقين) - پيروز كوات (فيروز قباد) - جبل و آربل.
#:#استان «شاذپيروز» (شاذفيروز)؛ شامل تسوكه‌اي: تامرا - خانگان (خانقين) - پيروز كوات (فيروز قباد) - جبل و آربل.
#:#استان «شاذ هرموزد»، در پيرامون بغداد؛ شامل تسوكه‌اي: نهر بوق و كلواذه (كلواذي) - نهر آبان (نهربين) - كهن شهر (مدينه العتيقه، تيسفون) - راذان بالا - راذان پايين - بزرگ شاپور (برزج سابور) - گارز (جارز).
#:#استان «شاذ هرموزد»، در پيرامون بغداد؛ شامل تسوكه‌اي: نهر بوق و كلواذه (كلواذي) - نهر آبان (نهربين) - كهن شهر (مدينه العتيقه، تيسفون) - راذان بالا - راذان پايين - بزرگ شاپور (برزج سابور) - گارز (جارز).
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
#اين استان‌ها در جلگه ميان رودان در كنار رودهای دجله و فرات و يا در اراضي مسير رودها و نهرهایی كه به یکی از دو رود دجله و فرات و يا به هر دوي آنها مربوط مى‌شدند، قرار داشتند.
#اين استان‌ها در جلگه ميان رودان در كنار رودهای دجله و فرات و يا در اراضي مسير رودها و نهرهایی كه به یکی از دو رود دجله و فرات و يا به هر دوي آنها مربوط مى‌شدند، قرار داشتند.


گي لسترنج كه متخصّص جغرافيای تاریخی سرزمين‌های خلافت شرقي است نوشته‌های جغرافى دانان نامبرده را در كتاب خود خلاصه كرده، مى‌گويد: «موغان يا مغكان يا موقان نام دشت باتلاغي بزرگی است كه از دامنه‌ي كوه سبلان تا كناره‌ي خاوري دريای خزر كشيده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال كوه‌های تالش قرار دارد.... كرسي موغان در قرن چهارم، شهري بوده، به همان نام، كه اكنون تعيين محل دقيق آن دشوار است. تعيين محل دقيق كرسي مغان كاری شايسته بوده و وجهه همت كسانی است كه شناخت جغرافيای تاریخی مناطق و كشف اماكن باستاني را مشغله‌ي ذهني و علمي خود ساخته‌اند. كار باستانشناسان را به خودشان واگذاریم و اميدوار باشيم كه به زودي در مغان اقدام به حفاري خواهند كرد و جنبه‌های گوناگون زندگی نياكان ما را روشن خواهند كرد، به واقعيّت بنگريم. عمر پارس‌آباد تقريباًٌ به اندازه متوسط عمر ساكنان آن است. در سال 1330 پارس‌آباد به وسيله‌ي مهندس پارسا مدير عامل شركت شيار بنياد نهاده و به همين سبب پارسا آباد خوانده شده است؛ امّا بعدها به دليل اشكال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الف‌ها حذف شد و شكل نوشتاري پارس‌آباد صورت امروزي خود را يافت «پارس‌آباد» موقعيّت پارس‌آباد؛ يعني طول جغرافیایی 38 و عرض شمالي 39 درجه، از فروريزي شهرهای افسه‌گانه‌ای دوازدانه تا حضور شركت شيار (1330) محل قشلاقي دامداران بوده است و البته به دليل وابستگي زمين به آسمان؛ يعني انتظار باران، استفاده‌ي اقتصادی غير دامداري از عرصه‌ي دشت مغان ممكن نمى‌شده است و همين مسأله جايگاه مناسبي برای حيات وحش ايجاد مى‌كرده كه اشتهار آهوي مغان از همين زاويه‌ي ديد قابل بحث است.
گي لسترنج كه متخصّص جغرافيای تاریخی سرزمين‌های خلافت شرقي است نوشته‌های جغرافى دانان نامبرده را در كتاب خود خلاصه كرده، مى‌گويد: «موغان يا مغكان يا موقان نام دشت باتلاغي بزرگی است كه از دامنه‌ي كوه سبلان تا كناره‌ي خاوري دريای خزر كشيده شده و در جنوب مصبّ رود ارس و شمال كوه‌های تالش قرار دارد.... كرسي موغان در قرن چهارم، شهري بوده، به همان نام، كه اكنون تعيين محل دقيق آن دشوار است. تعيين محل دقيق كرسي مغان كاری شايسته بوده و وجهه همت كسانی است كه شناخت جغرافيای تاریخی مناطق و كشف اماكن باستاني را مشغله‌ي ذهني و علمي خود ساخته‌اند. كار باستانشناسان را به خودشان واگذاریم و اميدوار باشيم كه به زودي در مغان اقدام به حفاري خواهند كرد و جنبه‌های گوناگون زندگی نياكان ما را روشن خواهند كرد، به واقعيّت بنگريم. عمر پارس‌آباد تقريباًٌ به اندازه متوسط عمر ساكنان آن است. در سال 1330 پارس‌آباد به وسيله‌ي مهندس پارسا مدير عامل شركت شيار بنياد نهاده و به همين سبب پارسا آباد خوانده شده است؛ امّا بعدها به دليل اشكال در تلفّظ «دو الف بلافاصله» یکی از الف‌ها حذف شد و شكل نوشتاري پارس‌آباد صورت امروزي خود را يافت «پارس‌آباد» موقعيّت پارس‌آباد؛ يعني طول جغرافیایی 38 و عرض شمالي 39 درجه، از فروريزي شهرهای افسه‌گانه‌ای دوازده‌گانه تا حضور شركت شيار (1330) محل قشلاقي دامداران بوده است و البته به دليل وابستگي زمين به آسمان؛ يعني انتظار باران، استفاده‌ي اقتصادی غير دامداري از عرصه‌ي دشت مغان ممكن نمى‌شده است و همين مسأله جايگاه مناسبي برای حيات وحش ايجاد مى‌كرده كه اشتهار آهوي مغان از همين زاويه‌ي ديد قابل بحث است.


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش