تاریخ امپراطوری عثمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =5 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =5 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور = ')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    | تعداد جلد =5
    | تعداد جلد =5
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخوان همراه نور =11737
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =


    خط ۴۴: خط ۴۵:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    کتاب با گزارشى درباره تبار و خاستگاه ترکان عثمانى و تاریخچه‌اى از طایفه‌هاى ترک آغاز مى‌شود. طایفه ترک از گروه‌هاى کهن تاریخ به‌شمار مى‌روند و رسته عثمانلوها خود را به ترک منسوب مى‌کنند. هرودوت آن را تارژتااوس خوانده است و بسیارى از مورخان تاتار و مغول به انگیزه بزرگ‌داشت طایفه خود، خویش را به ترک بن‌یافث بن‌نوح(ع) منسوب کرده و تاتار و مغول را برابر یک‌دیگر دانسته‌اند، اما عثمانلوها که ترک‌هاى حقیقى به شمار مى‌رفتند، از این نسب ننگ داشتند و این نام را به عشایر آوره‌گرد هرزه‌تاز منسوب مى‌کردند.
    کتاب با گزارشى درباره تبار و خاستگاه ترکان عثمانى و تاریخچه‌اى از طایفه‌هاى ترک آغاز مى‌شود. طایفه ترک از گروه‌هاى کهن تاریخ به‌شمار مى‌روند و رسته عثمانلوها خود را به ترک منسوب مى‌کنند. هرودوت آن را تارژتااوس خوانده است و بسیارى از مورخان تاتار و مغول به انگیزه بزرگ‌داشت طایفه خود، خویش را به ترک بن‌یافث بن‌نوح(ع) منسوب کرده و تاتار و مغول را برابر یک‌دیگر دانسته‌اند، اما عثمانلوها که ترک‌هاى حقیقى به شمار مى‌رفتند، از این نسب ننگ داشتند و این نام را به عشایر آوررد هرزه‌تاز منسوب مى‌کردند.


    پارسیان (قوم فرس) کشور خود را ایران مى‌خواندند، دیگر سرزمین‌ها را انیران مى‌نامیدند به‌ویژه ترکستان را توران مى‌گفتند که مانند «سیچ»، با سختى و بى‌رحمى برابر و با انسانیت، ادب و تربیت ناسازگار بود. توران نزد یونانیان به «تیران» بدل شد و در معناى ستم‌گر و بیدادگر به کار رفت. هم‌چنین واژه ترک نزد عثمانلوها به معناى بى‌رحم و سنگ‌دل بود.
    پارسیان (قوم فرس) کشور خود را ایران مى‌خواندند، دیگر سرزمین‌ها را انیران مى‌نامیدند به‌ویژه ترکستان را توران مى‌گفتند که مانند «سیچ»، با سختى و بى‌رحمى برابر و با انسانیت، ادب و تربیت ناسازگار بود. توران نزد یونانیان به «تیران» بدل شد و در معناى ستم‌گر و بیدادگر به کار رفت. هم‌چنین واژه ترک نزد عثمانلوها به معناى بى‌رحم و سنگ‌دل بود.

    نسخهٔ ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۹

    تاریخ امپراطوری عثمانی
    تاریخ امپراطوری عثمانی
    پدیدآورانهامر-پورگشتال، یوزف فون (نویسنده)

    علی‌آبادی، میرزا زکی (مترجم)

    کیان‌فر، جمشید (اهتمام)
    ناشراساطیر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1387 ش
    چاپ1
    موضوعترکیه - تاریخ - امپراتوری عثمانی، 1288 - 1918م.

    ترکیه - روابط خارجی

    ترکیه - سیاست و حکومت

    مسجدها
    زبانفارسی
    تعداد جلد5
    کد کنگره
    ‏DR ‎‏486‎‏ ‎‏/‎‏ﻫ‎‏2‎‏ت‎‏2

    تاریخ امپراطورى عثمانى (سلطان التواریخ) نوشته هامر پورگشتال گزارش روى‌دادهاى روزگار عثمانى و ویژگى‌ها و کارهاى پادشاهان این امپراطورى مى‌باشد.

    نویسنده پس از کوشش‌هاى فراوان در خواندن تاریخ شاهان مشرق‌زمین، به نوشتن تاریخ دولت عثمانى دست گشاد؛ زیرا فرمان‌روایان این دولت، به هر سه بخش کره خاکى رفتند و به بیش‌تر سرزمین‌هاى جهان لشکر کشیدند و کشور گشادند.

    ساختار

    اثر دَه جلدى پورگشتال که نسخه فارسی آن اکنون در پنج جلد چاپ شده است، به دلیل موشکافى‌ها و ریزبینى‌هاى نویسنده آن، خود سندى براى کتاب‌هاى تاریخى تازه درباره ترکیه عثمانى به‌شمار مى‌رود و دید جامع و تحلیلى نویسنده درباره سیر روى‌دادها، کتاب او را به منبعى اصلى و ماندگار بدل کرده و به‌رغم این‌که پس از آن ده‌ها کتاب در این موضوع نوشته شده، هم‌چنان ارزش خود را از دست نداده است.

    پیوستگى فصل‌ها (باب‌ها) در جلدهاى پنج‌گانه آن حفظ مى‌شود و جلد پنجم آن تا فصل 72 پیش مى‌رود و پس از آن، «ذیل تاریخ امپراطورى عثمانى» با چهار فصل به دنبال آن جاى مى‌گیرد.

    گزارش محتوا

    کتاب با گزارشى درباره تبار و خاستگاه ترکان عثمانى و تاریخچه‌اى از طایفه‌هاى ترک آغاز مى‌شود. طایفه ترک از گروه‌هاى کهن تاریخ به‌شمار مى‌روند و رسته عثمانلوها خود را به ترک منسوب مى‌کنند. هرودوت آن را تارژتااوس خوانده است و بسیارى از مورخان تاتار و مغول به انگیزه بزرگ‌داشت طایفه خود، خویش را به ترک بن‌یافث بن‌نوح(ع) منسوب کرده و تاتار و مغول را برابر یک‌دیگر دانسته‌اند، اما عثمانلوها که ترک‌هاى حقیقى به شمار مى‌رفتند، از این نسب ننگ داشتند و این نام را به عشایر آوررد هرزه‌تاز منسوب مى‌کردند.

    پارسیان (قوم فرس) کشور خود را ایران مى‌خواندند، دیگر سرزمین‌ها را انیران مى‌نامیدند به‌ویژه ترکستان را توران مى‌گفتند که مانند «سیچ»، با سختى و بى‌رحمى برابر و با انسانیت، ادب و تربیت ناسازگار بود. توران نزد یونانیان به «تیران» بدل شد و در معناى ستم‌گر و بیدادگر به کار رفت. هم‌چنین واژه ترک نزد عثمانلوها به معناى بى‌رحم و سنگ‌دل بود.

    زبان خالص ترک قدیم (آیغور) بعدها به «جغتاى» معروف شد و اهل این زبان به دلیل انتساب به ازبک خان، «ازبک» خوانده شدند. واضع و بنیادگذار سلطنت ترکان، آغوزخان پسر قراخان، معاصر حضرت ابراهیم(ع) بود که در وضع سلطنت، بناى دولت و آسایش ملت و رعیت ترک بسیار کوشید. شرح حال آغوزیان و چگونگى تأسیس سلسله آنان پس از برافتادن سلجوقیان، درون‌مایه گزارش‌هاى نخستین فصل این کتاب است.

    عثمانى‌ها که گروهى از قبیله‌هاى ترکمن شمال شرق ایران بودند، در آخرین سال‌هاى سده سیزدهم میلادى (هفتم هجرى) از حمله مغولان گریختند و با گذر از ایران به آناتولى رفتند و در آن‌جا نیروى نظامى خود را به خدمت سلجوقیان روم گماردند. سلجوقیان در آن هنگام با امپراطورى بیزانس مى‌جنگیدند و عثمانیان به پاس این خدمت، منطقه‌اى را به نام «سوگوت» در مرزهاى غربى آناتولى صاحب شدند. هنگامى که سرپرستى آنان به دست عثمان افتاد (از 679 ه / 1280 م)، براى برپایى دولت تلاش کردند تا این‌که در روزگار فرزندان او و در دوره دهمین سلطان عثمانى؛ یعنى سلیمان قانونى (باشکوه) دولتشان به امپراطورى جهانى بدل گشت.

    مرزهاى این امپراطورى از سویى به اروپا تا مجارستان، رومانى، سراسر یونان و ناحیه بالکان و از سوى دیگر در آفریقا تا تونس و الجزایر و در آسیا از شبه جزیره کریمه تا شبه جزیره عربستان و سوریه مى‌رسید. امپراطورى عثمانى کمابیش 650 سال، دولت نیرومند و حاکمیتى بزرگ بود و از سده دهم هجرى (شانزدهم میلادى) مرزهاى مشترکى با ایران داشت. از این‌رو، جز اهمیتش در جهان، اروپا و خاورمیانه، نزد دولت‌هاى ایرانى نیز بسیار مهم مى‌نمود.

    نویسنده پس از گزارش‌هاى درازدامنى که درباره شکل‌گیرى این امپراطورى عرضه مى‌کند، به دوران اوج قدرت آن در سده دهم هجرى مى‌پردازد و روند روى‌دادها را تا دوران حکومت سلطان سلیمان و سرانجام پس‌روى این حکومت تا اوایل سده چهاردهم هجرى (نوزدهم میلادى) پى مى‌گیرد. وى هم‌چنین به ظهور ترکیه جدید (1975 - 1808) و تلاش‌هاى اصلاح‌طلبانه مهم در سده نوزدهم براى حفظ امپراطورى از سقوط مى‌پردازد.

    تاریخ جلوس شاهان و عزل و نصب وزیران، گزارش جنگ‌ها و صلح‌ها، وضع و گستره مرزهاى جغرافیایى و چکیده‌اى از روى‌دادهاى بین‌المللى مرتبط با دولت عثمانى، از مهم‌ترین محورهایى است که نویسنده درباره آن‌ها گزارش مى‌دهد. او هم‌چنین به توصیف کاخ‌ها، نامه‌نگارى و ویژگى‌هاى مترجمان دربار و ازدواج‌هاى حاکمان و والیان و چند و چون سفارت‌خانه‌هاى دولت عثمانى مى‌پردازد و از درون‌مایه معاهدات و مصالحه‌هاى آنان خبر مى‌دهد.

    ذیل تاریخ امپراطورى عثمانى با جلوس سلطان حمید اول و وضع دولت و سپاهیان (قشون) عثمانى آغاز مى‌شود. نویسنده این ذیل، با گزارشى درباره مصالحه کینارجى (قینارجه)، قتل والى بغدان و قتل عام در ایالت موره، به آمدن روس‌ها به تاتارستان قرم اشاره مى‌کند و روى‌دادها را تا جلوس سلطان سلیم سوم و شکست ترکان در کرانه‌هاى دریاى دانوب و مصالحه آنان با اتریش پى مى‌گیرد و آن‌گاه از عزل شدن وى خبر مى‌دهد.

    مهم‌ترین بخش‌هاى دیگر این ذیل، جلوس محمود ثانى، سلطان عبدالمجید و صدراعظمى خسرو پاشاست.

    وضعیت کتاب

    نویسنده با کندوکاو در تاریخ دولت‌هاى اروپایى و گزارش‌هاى وزیران دربار عثمانى به دولت‌هاى خودشان و صدها نسخه خطى ترکى، فارسی و عربى و هزاران سند، این اثر را سامان داد. نخست دوشز فرانسوى آن را از آلمانى به فرانسه و سپس میرزا زکى على‌آبادى به فرمان ناصرالدین شاه قاجار آن را از فرانسه به فارسی ترجمه کرد.

    توضیحات و حواشى مترجم در پانوشت کتاب و با نشانه «م» میان دو هلال دیده مى‌شود. مصحح جمشید کیانفر نیز در دو محور یادداشت‌هایى بر کتاب افزوده است: 1. ضبط لاتین جاى‌ها و کسان؛ 2. شناساندن شخصیت‌هاى علمى، ادبى و سیاسى براى جبران کمبود توضیح نویسنده در این‌باره.

    نمودار خانوادگى مترجم و عکس‌هایى از نسخه‌هاى خطى ترجمه کتاب در آغاز جلد یکم و درختواره شاهان عثمانى در پایان آن آمده است. نمایه جاى‌ها و کسان، ملیت‌ها، اقوام، مذاهب، کتاب‌ها و اصطلاحات دیوانى را در پایان جلد پنجم کتاب مى‌توان یافت.

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. جواد عزاوى، قیس و غلامى دهقى، على (زمستان 1383)، «دولت عثمانى و امتیازدهى به اروپایى‌ها؛ روى‌کردى نو به علل فروپاشى دولت عثمانى»، تاریخ در آیینه پژوهش، شماره چهارم.

    وابسته‌ها

    تاریخ عثمانی (ترجمه ایرج نوبخت)