حلية الأولياء و طبقات الأصفياء: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نگ' به 'نگ') |
جز (جایگزینی متن - 'نخ' به 'نخ') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
انگیزه نویسنده، تألیف کتابى بوده است که در آن نام جماعتى از صحابه و تابعان و تابعانِ تابعان و ناسکان و بعضى از روایات و سخنان آنان آمده باشد. وى همه آنان را از اعلام صوفیه و پیشوایان ایشان دانسته است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | انگیزه نویسنده، تألیف کتابى بوده است که در آن نام جماعتى از صحابه و تابعان و تابعانِ تابعان و ناسکان و بعضى از روایات و سخنان آنان آمده باشد. وى همه آنان را از اعلام صوفیه و پیشوایان ایشان دانسته است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
درباره اهمیت «حلية الأولياء» گفتهاند که این کتاب را در زمان حیات [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعیم]] به نیشابور بردند و در آنجا به چهارصد دینار فروختند. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّکان]] آن را از بهترین کتابها دانسته است. صدیق | درباره اهمیت «حلية الأولياء» گفتهاند که این کتاب را در زمان حیات [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعیم]] به نیشابور بردند و در آنجا به چهارصد دینار فروختند. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّکان]] آن را از بهترین کتابها دانسته است. صدیق حسنخان مطالعه «حلية الأولياء» را به کسانى که مىخواهند از احوال و مقامات اولیا و صالحان مؤمن آگاه شوند، توصیه کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص55</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و اسامی افراد، در پنج طبقه، در قالب یازده جلد، تنظیم شده است. | کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و اسامی افراد، در پنج طبقه، در قالب یازده جلد، تنظیم شده است. |
نسخهٔ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۰۹
حلية الأولياء و طبقات الأصفياء | |
---|---|
پدیدآوران | ابونعیم، احمد بن عبدالله (نویسنده) حوت، کمال يوسف (گردآورنده) |
ناشر | دار أم القري |
مکان نشر | مصر - قاهره |
چاپ | 1 |
موضوع | اسلام - سرگذشتنامه عارفان - سرگذشتنامه |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 11 |
کد کنگره | BP 278 /الف2ح8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، اثر حافظ ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی (متوفی 430ق)، کتابى است به عربى در شرح حال حدود هفتصد تن از صحابه بزرگ پیامبر(ص) و نیز عابدان و عارفان از صدر اسلام تا زمان مؤلف که به زبان عربی نوشته شده است.
درباره نام این کتاب، در منابع اختلاف اندکى هست. اسماعیل پاشا بغدادى آن را «حلية الأولياء و بهجة الأصفياء» نامیده است. حلیه در لغت به معناى زیور است. این کتاب چنان مشهور است که در منابع متقدم و متأخر، گاه مؤلفِ آن را «صاحب حلية الأولياء» خواندهاند. خوانسارى بر آن است که «حلية الأولياء» متضمن احادیثى در مناقب حضرت على(ع) است که در کتابهاى دیگر یافت نمیشود. آقا بزرگ طهرانى این کتاب را در فهرست تصانیف شیعه یاد کرده است. نورى از میرزا عبدالله افندى مؤلف «رياض العلماء» نقل مىکند که محمدباقر مجلسى، ابونعیم را از اجداد خود و از شیعیان دانسته است.[۱].
انگیزه نویسنده، تألیف کتابى بوده است که در آن نام جماعتى از صحابه و تابعان و تابعانِ تابعان و ناسکان و بعضى از روایات و سخنان آنان آمده باشد. وى همه آنان را از اعلام صوفیه و پیشوایان ایشان دانسته است.[۲].
درباره اهمیت «حلية الأولياء» گفتهاند که این کتاب را در زمان حیات ابونعیم به نیشابور بردند و در آنجا به چهارصد دینار فروختند. ابن خلّکان آن را از بهترین کتابها دانسته است. صدیق حسنخان مطالعه «حلية الأولياء» را به کسانى که مىخواهند از احوال و مقامات اولیا و صالحان مؤمن آگاه شوند، توصیه کرده است.[۳].
ساختار
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و اسامی افراد، در پنج طبقه، در قالب یازده جلد، تنظیم شده است.
نویسنده در تألیف این کتاب، از بسیارى از احادیث و روایاتِ زنان و مردان صحابى درباره افراد، صفات مؤمنان و مسائل فقهى بهره برده و از قول مشایخ نیز مواعظ و نصایحى را مطرح کرده است. این اثر، منبع بسیارى از کتابهاى بعدى بوده است. مؤلفان شیعه از آن بهعنوان منبعى براى نقل فضائل حضرت على(ع) و دیگر امامان(ع) استفاده کردهاند[۴].
گزارش محتوا
در مقدمه، ضمن توضیح مطالبی پیرامون کتاب، به انگیزه نگارش آن اشاره شده است.[۵].
نویسنده، افراد مذکور در کتاب را به پنج طبقه تقسیم و مقام معنوى و محامد اخلاقى آنان را گزارش کرده است: طبقه نخست، در شرح حال امیرمؤمنان(ع) و سه خلیفه اول؛
طبقه دوم، در معرفى سایر صحابه که در رتبه پس از خلفا قرار داشتند؛
طبقه سوم، در شرححال اهل صفّه؛
طبقه چهارم، درباره زنان ناسکه از صحابه، که با شرح حال حضرت زهرا(س) و همسران پیامبر آغاز شده است؛
طبقه پنجم، درباره تابعان و تابعانِ تابعان است که از مهمترین آنها حسن بصرى است.[۶].
بخش اعظم کتاب، به شرح احوال تابعان تابعانى مىپردازد که در شمار فقها و محدّثان حکیم، امراى زاهد و عرفاى بزرگ بودهاند؛ از جمله نام سه امام شیعیان: امام زینالعابدین(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) ذکر شده و از افراد دیگر یاد شده که عبارتند از: محدث شیعى، طاووس بن کیسان؛ خلیفه اموى، عمر بن عبدالعزیز؛ مؤسس فقه مالکى، مالک بن انس؛ مؤسس فقه حنبلى، احمد بن حنبل و عرفاى بزرگى مانند: ابراهیم ادهم، فضیل بن عیاض، ذوالنون مصرى، بایزید بسطامى و یحیى بن معاذ[۷].
به گفته کولبرگ، از آنجا که سید بن طاووس از «حلية الأولياء» در کتابهاى خود نقل قول کرده است، روشن مىگردد که محافل شیعه با این اثر آشنا بودهاند. ابشیهى در «المستطرف في كل فن مستظرف» و ابن حجر عسقلانى در «لسان الميزان» از این اثر بهره بردهاند. زرکلى این کتاب را جزو منابع خود در تألیف الأعلام، معرفى کرده است.[۸].
به گزارش آقابزرگ طهرانى، احمد بن على ماجدى در شرح بخشى از «الشافية» ابوفراس و میرزا محمد کشمیرى دهلوى در «المنتخبات من الكتب الكثيرة لأهل السنة»، از «حلية الأولياء» استفاده کردهاند که این امر نشان از اهمیت بالای کتاب دارد[۹].
به سبب اهمیت احادیثى که ابونعیم در این کتاب نقل کرده و مقامى که وى نزد محدثان داشته، بلوشى نیز در تصحیح «طبقات المحدثين بأصبهان»، تألیف عبدالله بن محمد ابوالشیخ، از «حلية الأولياء» استفاده کرده است.[۱۰].
از این کتاب انتقادهایى نیز شده است؛ مثلا، ابن جوزى در سیزده مورد از ابونعیم انتقاد کرده است، از جمله در تکرار اخبار، اطاله احادیث، ذکر احادیث باطل و نسبت تصوف به صحابه[۱۱].
وضعیت کتاب
این کتاب در 1311ش/1932م، در قاهره و در 1346ش/1967م، بر اساس نسخه خطى مدرسه احمدیه حلب و مطابقت آن با نسخه خطى موجود در الازهر مصر، در ده مجلد به چاپ رسید. پس از آن نیز بارها در بیروت چاپ شده است. کمال یوسف الحوت فهرست آن را فراهم کرده و این فهرست نیز بارها بههمراه «حلية الأولياء» به چاپ رسیده است.[۱۲].
بنا به گزارش حاجى خلیفه و آقابزرگ طهرانى، ابن جوزى (متوفى 597) این کتاب را خلاصه کرده و آن را «صفة الصفوة» نامیده و در تلخیص آن افراط کرده است. همچنین آنگونه که از گزارش حاجى خلیفه برمیآید، محمد بن حسن حسینى هم این کتاب را، با رعایت جانب اعتدال، خلاصه کرده است. از این دو اختصار، «صفة الصفوة» در چهار جزء در حیدرآباد چاپ شده است.[۱۳].
احمد بن محمد مقرى نیز کتاب «أنوار اليقين في شرح حديث أولياء الله المتقين»، نوشته ابن مرزوق را شرحِ نخستین حدیثِ کتاب «حلية الأولياء» دانسته است.[۱۴].
فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده است و جلد یازدهم به فهرست احادیث اختصاص یافته است.
در پاورقیها، علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از کلمات متن پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- سجادی، سید جعفر؛ سید عرب، حسن، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، چاپ اول (1377)، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی.