تفسير القاسمي: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ي‎ا' به 'ي‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ش‎ه' به 'ش‌ه')
خط ۳۹: خط ۳۹:
در مقدمه نخست، زندگی‌نامه مفصلی از نویسنده، ارائه گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، صفحه الف - ‎و</ref>.
در مقدمه نخست، زندگی‌نامه مفصلی از نویسنده، ارائه گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، صفحه الف - ‎و</ref>.


نویسنده در مقدمه تفسیرش چنین می‌نویسد: «کمر همت به تحصیل فنون (قرآن‌شناسی) بستم و دیده‎ خویش را به نورانیت آیات آن (قرآن) روشن گردانیدم و به رموز آن دیده دوختم و از راه بردن به ظرایف آن شادمان گشتم و تا آنجا که مقدورم بود در تفاسیر گذشتگان راه بردم و مطالعه کردم و با مطالعه و ممارست بسیار به غث و سمین آنها پی‌بردم و دیدم که «به‌قدر دانش خود هر کسی کند ادراک» و هر کس در حد وسع و توان خویش گویی در این میدان زده است و روزگاری از عمر خویش را صرف کشف حقایق و کاوش در دقایق آن کردم و خواستم تا در سلک مفسران درآیم پیش از آنکه عناصر پراکنده شود و «سرایر آشکار» و به خدمتگری قرآن نامبردار شوم و جزو عاملان و عالمان به احکام قرآن در شمار آیم. بحول الله، عزم خویش را جزم کردم و بخت خفته را بیدار ساختم و به تقریر قواعد آن و تفسیر مقاصد آن پرداختم و نیک‌انجامی از خداوند طلب کردم و نام این اثر را محاسن التأويل نهادم و چکیده پژوهش‎ها و گزیده کوشش‎ها و لئالی اسرار و نتیجه افکار خود و نقاوه آثار مفسران سلف را در آن درج کردم»<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/935675/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84/ ر.ک: خرمشاهی، بهاءالدین]</ref>.
نویسنده در مقدمه تفسیرش چنین می‌نویسد: «کمر همت به تحصیل فنون (قرآن‌شناسی) بستم و دیده‎ خویش را به نورانیت آیات آن (قرآن) روشن گردانیدم و به رموز آن دیده دوختم و از راه بردن به ظرایف آن شادمان گشتم و تا آنجا که مقدورم بود در تفاسیر گذشتگان راه بردم و مطالعه کردم و با مطالعه و ممارست بسیار به غث و سمین آنها پی‌بردم و دیدم که «به‌قدر دانش خود هر کسی کند ادراک» و هر کس در حد وسع و توان خویش گویی در این میدان زده است و روزگاری از عمر خویش را صرف کشف حقایق و کاوش در دقایق آن کردم و خواستم تا در سلک مفسران درآیم پیش از آنکه عناصر پراکنده شود و «سرایر آشکار» و به خدمتگری قرآن نامبردار شوم و جزو عاملان و عالمان به احکام قرآن در شمار آیم. بحول الله، عزم خویش را جزم کردم و بخت خفته را بیدار ساختم و به تقریر قواعد آن و تفسیر مقاصد آن پرداختم و نیک‌انجامی از خداوند طلب کردم و نام این اثر را محاسن التأويل نهادم و چکیده پژوهش‌ها و گزیده کوشش‌ها و لئالی اسرار و نتیجه افکار خود و نقاوه آثار مفسران سلف را در آن درج کردم»<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/935675/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84/ ر.ک: خرمشاهی، بهاءالدین]</ref>.


نویسنده در مقدمه مفصل خود، به‌عنوان مباحث تمهیدی و مقدماتی، به ذکر یازده قاعده تفسیری پرداخته است که از جمله آنها عبارتند از: قاعده‎ در امها‎ت مآخذ تفسیر (شامل: نقل پیامبر(ص)، اخذ به قول صحابی، اخذ به مطلق لغت و...)؛ قاعده در معرفت تفسیر صحیح و اصح تفاسیر در زمان اختلاف؛ قاعده‎ در اینکه غالب اختلافاتی که به‌طور صحیح از سلف نقل شده، اختلاف تنوع است نه اختلاف تضاد؛ قاعده در شناخت نزول؛ قاعده در ناسخ و منسوخ؛ قاعده در قرائت شاذ و مدرج؛ قاعده در قصص‎ انبیا و استشهاد به اسرائیلیات؛ قاعده در اینکه شریعت امی است و در فهم آن می‌بایست از آنچه بین امی‌ها (عرب زمان نزول) معهود بوده است، پیروی کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12529/2/3 ر.ک: مقدمه نویسنده، ج1، ص3-‎222]</ref>.
نویسنده در مقدمه مفصل خود، به‌عنوان مباحث تمهیدی و مقدماتی، به ذکر یازده قاعده تفسیری پرداخته است که از جمله آنها عبارتند از: قاعده‎ در امها‎ت مآخذ تفسیر (شامل: نقل پیامبر(ص)، اخذ به قول صحابی، اخذ به مطلق لغت و...)؛ قاعده در معرفت تفسیر صحیح و اصح تفاسیر در زمان اختلاف؛ قاعده‎ در اینکه غالب اختلافاتی که به‌طور صحیح از سلف نقل شده، اختلاف تنوع است نه اختلاف تضاد؛ قاعده در شناخت نزول؛ قاعده در ناسخ و منسوخ؛ قاعده در قرائت شاذ و مدرج؛ قاعده در قصص‎ انبیا و استشهاد به اسرائیلیات؛ قاعده در اینکه شریعت امی است و در فهم آن می‌بایست از آنچه بین امی‌ها (عرب زمان نزول) معهود بوده است، پیروی کرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12529/2/3 ر.ک: مقدمه نویسنده، ج1، ص3-‎222]</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:
همچنین ازآنجاکه در حدیث‎شناسی دست دارد، صفحه‌ای از تفسیر عظیمش نیست که حدیثی در آن نباشد و بیشتر به احادیثی که در مجامیع بخاری، مسلم، ابن حنبل و مالک بن انس و ابن حیان نقل شده، اعتنا دارد. نویسنده در لغت هم صاحب‌نظر است و محتاط و مستند سخن می‌گوید و غالباً ً به «صحاح» جوهری و «قاموس‎ المحيط» و شرح آن استناد می‌کند. در قرائت نیز، غالباً ً به قرائات متواتره اعتماد می‌کند<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/935675/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84/ ر.ک: همان]</ref>.
همچنین ازآنجاکه در حدیث‎شناسی دست دارد، صفحه‌ای از تفسیر عظیمش نیست که حدیثی در آن نباشد و بیشتر به احادیثی که در مجامیع بخاری، مسلم، ابن حنبل و مالک بن انس و ابن حیان نقل شده، اعتنا دارد. نویسنده در لغت هم صاحب‌نظر است و محتاط و مستند سخن می‌گوید و غالباً ً به «صحاح» جوهری و «قاموس‎ المحيط» و شرح آن استناد می‌کند. در قرائت نیز، غالباً ً به قرائات متواتره اعتماد می‌کند<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/935675/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84/ ر.ک: همان]</ref>.


وی نگرش سلفی دارد و به علت فضل فراوانش، تمایل وهابی‌گری در او چندان ظاهر نیست، بلکه بیشتر اشعری‌گرا و اهل حدیث است. اشعری‌گری او پیشرفته است و غالباً ً در جنب و جوار گرایش‎های نقلی او، گرایش‎های عقلی هم مشهور است. غالب منابع فکری و موارد نقل و نقد او، چنان که اشاره کردیم، آثار قدماست و از معاصران فقط به عبده که «الأستاذ الحكيم» می‌نامدش اعتنا دارد و این اعتنا و علاقه تا به‎حدی است که ده صفحه از مقدمه تفسیر عبده را در مقدمه تفسیر خویش درج می‌کند. گرایش علمی -‎ علم به معنای جدید کلمه - ‎در او چندان قوی نیست، بلکه به‎ندرت مشهود است و فقط در فصلی از مقدمه به تطبیق بعضی از یافته‌های نجومی جدید با آیات قرآن می‌پردازد و این موارد در اثر او، فوق‎العاده کمیاب است<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/935675/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84/ ر.ک: همان]</ref>.
وی نگرش سلفی دارد و به علت فضل فراوانش، تمایل وهابی‌گری در او چندان ظاهر نیست، بلکه بیشتر اشعری‌گرا و اهل حدیث است. اشعری‌گری او پیشرفته است و غالباً ً در جنب و جوار گرایش‌های نقلی او، گرایش‌های عقلی هم مشهور است. غالب منابع فکری و موارد نقل و نقد او، چنان که اشاره کردیم، آثار قدماست و از معاصران فقط به عبده که «الأستاذ الحكيم» می‌نامدش اعتنا دارد و این اعتنا و علاقه تا به‎حدی است که ده صفحه از مقدمه تفسیر عبده را در مقدمه تفسیر خویش درج می‌کند. گرایش علمی -‎ علم به معنای جدید کلمه - ‎در او چندان قوی نیست، بلکه به‎ندرت مشهود است و فقط در فصلی از مقدمه به تطبیق بعضی از یافته‌های نجومی جدید با آیات قرآن می‌پردازد و این موارد در اثر او، فوق‎العاده کمیاب است<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/935675/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84/ ر.ک: همان]</ref>.


باری تفسیر قاسمی به سبک و سیاق تفاسیر قدیم است و در میان همه تفاسیر جدید (قرن چهاردهمی) که مطرح شده، فقط دو تفسیر است که دقیقاً منطق و متانت علمی قدیمی دارد: یکی همین تفسیر و دیگر تفسیر گران‎قدر «الميزان» که البته پرداختن به مسائل اجتماعی در هر دوی این تفاسیر تا حد معقول و معتنابهی است<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/935675/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84/ ر.ک: همان]</ref>.
باری تفسیر قاسمی به سبک و سیاق تفاسیر قدیم است و در میان همه تفاسیر جدید (قرن چهاردهمی) که مطرح شده، فقط دو تفسیر است که دقیقاً منطق و متانت علمی قدیمی دارد: یکی همین تفسیر و دیگر تفسیر گران‎قدر «الميزان» که البته پرداختن به مسائل اجتماعی در هر دوی این تفاسیر تا حد معقول و معتنابهی است<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/935675/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B3%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84/ ر.ک: همان]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش