تاریخ‌نامه طبری (پیش از اسلام): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ب‎ن' به 'ب‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ه' به 'ی‌ه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ن' به 'ب‌ن')
خط ۵۰: خط ۵۰:
وی در ادامه به شرح و تفصیل دلایل و شواهد خود بر‎ این‎ مدعا‎ می‌پردازد که دلیل اول را وجود دو گونه مقدمه تازی و فارسی بر سر نسخه‌ها‎ و شاهد‎ دیگر‎ را تفاوت‎های فاحش شیوه‎ نگارش و روایت نسخه‌ها نسبت به یکدیگر می‌داند. ایشان، افزون بر‎ استنباط‎ها‎ و دریافت‎های خود در خصوص سه‌گانه‎ بودن روایت‎های تاریخ‌نامه، به تردیدها و دریافت‎های پیشگامان‎ تحقیقات‎ ادبی‎ و تاریخی‎ در ایران، از جمله [[قزوینی، محمد|علامه محمد قزوینی]] و [[بهار، محمدتقی|محمدتقی ملک‎الشعرای بهار]] اشاره می‌کند‎ که‎ آنها نیز متوجه‎ چندگونگی نسخه‌های تاریخ‌نامه طبری شده بوده‌اند. مصحح‎ دانشمند کتاب پس‎ از‎ ایراد‎ دلایل و استنباط‎های خود به این‎ نتیجه پیش‎گفته می‌رسد:
وی در ادامه به شرح و تفصیل دلایل و شواهد خود بر‎ این‎ مدعا‎ می‌پردازد که دلیل اول را وجود دو گونه مقدمه تازی و فارسی بر سر نسخه‌ها‎ و شاهد‎ دیگر‎ را تفاوت‎های فاحش شیوه‎ نگارش و روایت نسخه‌ها نسبت به یکدیگر می‌داند. ایشان، افزون بر‎ استنباط‎ها‎ و دریافت‎های خود در خصوص سه‌گانه‎ بودن روایت‎های تاریخ‌نامه، به تردیدها و دریافت‎های پیشگامان‎ تحقیقات‎ ادبی‎ و تاریخی‎ در ایران، از جمله [[قزوینی، محمد|علامه محمد قزوینی]] و [[بهار، محمدتقی|محمدتقی ملک‎الشعرای بهار]] اشاره می‌کند‎ که‎ آنها نیز متوجه‎ چندگونگی نسخه‌های تاریخ‌نامه طبری شده بوده‌اند. مصحح‎ دانشمند کتاب پس‎ از‎ ایراد‎ دلایل و استنباط‎های خود به این‎ نتیجه پیش‎گفته می‌رسد:


«اینک که سال‎هایی بلند از تحقیقات‎ ادبی‎ به شیوه‌ای علمی‎ و بنیادین می‌گذرد و دو سه تن از محققان صاحب‎نظر درباره‎‎ اثر‎ منسوب‎ به [[بلعمی، محمد بن محمد|بلعمی]] بذل اهتمام کرده‌اند و همگان به نتیجه‌ای‎ یگانه رسیده‌اند، تسمیه اثر و بازخواندن آن‎ به‎ نام‎ بلعمی ناروا است و شایسته است نام درست اثر را – تاریخ‌نامه طبری - ‎بخوانیم‎ و برای‎ سفارشی که امیر سامانی، منصور بن نوح به زبان‎ ابوالحسن فائق خاصه به [[بلعمی، محمد بن محمد|بلعمی]] کرده‎ است‎ و از او درخواسته تا متن تاریخ طبری را به فارسی برگردانند، آن‎ را‎ منسوب به [[بلعمی، محمد بن محمد|بلعمی]]‎ بدانیم و نه حاصل کار‎ او‎ و ترجمه‎ او»<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مصحح، صفحه هفده</ref>.
«اینک که سال‎هایی بلند از تحقیقات‎ ادبی‎ به شیوه‌ای علمی‎ و بنیادین می‌گذرد و دو سه تن از محققان صاحب‌نظر درباره‎‎ اثر‎ منسوب‎ به [[بلعمی، محمد بن محمد|بلعمی]] بذل اهتمام کرده‌اند و همگان به نتیجه‌ای‎ یگانه رسیده‌اند، تسمیه اثر و بازخواندن آن‎ به‎ نام‎ بلعمی ناروا است و شایسته است نام درست اثر را – تاریخ‌نامه طبری - ‎بخوانیم‎ و برای‎ سفارشی که امیر سامانی، منصور بن نوح به زبان‎ ابوالحسن فائق خاصه به [[بلعمی، محمد بن محمد|بلعمی]] کرده‎ است‎ و از او درخواسته تا متن تاریخ طبری را به فارسی برگردانند، آن‎ را‎ منسوب به [[بلعمی، محمد بن محمد|بلعمی]]‎ بدانیم و نه حاصل کار‎ او‎ و ترجمه‎ او»<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مصحح، صفحه هفده</ref>.


افزون بر ارزش‎‎های تاریخی تاریخ‌نامه طبری،‎ اهمیت‎ این‎ کتاب به‌عنوان اثری ادبی و شان آن در تاریخ ادبیات ایران و جایگاه‎ آن‎ همچون حلقه‌ای اصلی از زنجیره‎ تطور‎ زبان و ادب‎‎ فارسی‎ بر‎ اهل فن پوشیده نیست. در خصوص‎ جنبه‎ ادبی تاریخ‌نامه‎ طبری، مصحح محترم کتاب در پیشگفتار می‌نویسد: «تاریخ‌نامه طبری، پس از‎ «مقدمه شاهنامه ابومنصوری» که‎ رساله‌واری بیست‎ و سی برگی‎ است‎ و به فرمان ابومنصور عبدالرزاق‎ طوسی به سال 346ق، گردآوری گشته، دومین‎ متن منثور تاریخ‎دار زبان فارسی‎ است‎. ترجمه تاریخ‌نامه طبری‎ به سال‎ 352‎ق، به روزگار سامانیان‎ به‎ دوران منصور بن نوح‎‎ بن‎ احمد بن اسماعیل صورت پذیرفته است. از آن‎ روزگاران، در سده‌های نخستین استقرار حکومت‎های ایرانی، آثار‎ چندانی‎‎ به‌جای نمانده است. ازاین‌روی تاریخ‌نامه‎ طبری‎ از نخستین‎‎ نمونه‌های‎ ارجمند‎ زبان فارسی دری است‎ که گذشته از قدمت و اصالت، به اعتبار در بر داشتن و احتوای آن بر تاریخ عمومی‎ جهان‎‎ و ایران، از آفرینش آدم(ع) تا روزگار‎ نویسنده‎، مجموعه‌ای‎‎ گران‌بار‎ از‎ اساطیر و داستان‌ها و افسانه‌های‎ آیینی‎ و ملی است و از سویی دیگر به سبب گنجینه‌ای گران‌بار از واژگان و ترکیب‌های کهن زبان فارسی و پرهیز‎ از‎ به‎‎کار بردن واژه‌های‎ بیگانه، شایسته بازنگری و بررسی‎ و مداقه‎ است»<ref>ر.ک: تبریزنیا، مجتبی، ص32</ref>.  
افزون بر ارزش‎‎های تاریخی تاریخ‌نامه طبری،‎ اهمیت‎ این‎ کتاب به‌عنوان اثری ادبی و شان آن در تاریخ ادبیات ایران و جایگاه‎ آن‎ همچون حلقه‌ای اصلی از زنجیره‎ تطور‎ زبان و ادب‎‎ فارسی‎ بر‎ اهل فن پوشیده نیست. در خصوص‎ جنبه‎ ادبی تاریخ‌نامه‎ طبری، مصحح محترم کتاب در پیشگفتار می‌نویسد: «تاریخ‌نامه طبری، پس از‎ «مقدمه شاهنامه ابومنصوری» که‎ رساله‌واری بیست‎ و سی برگی‎ است‎ و به فرمان ابومنصور عبدالرزاق‎ طوسی به سال 346ق، گردآوری گشته، دومین‎ متن منثور تاریخ‎دار زبان فارسی‎ است‎. ترجمه تاریخ‌نامه طبری‎ به سال‎ 352‎ق، به روزگار سامانیان‎ به‎ دوران منصور بن نوح‎‎ بن‎ احمد بن اسماعیل صورت پذیرفته است. از آن‎ روزگاران، در سده‌های نخستین استقرار حکومت‎های ایرانی، آثار‎ چندانی‎‎ به‌جای نمانده است. ازاین‌روی تاریخ‌نامه‎ طبری‎ از نخستین‎‎ نمونه‌های‎ ارجمند‎ زبان فارسی دری است‎ که گذشته از قدمت و اصالت، به اعتبار در بر داشتن و احتوای آن بر تاریخ عمومی‎ جهان‎‎ و ایران، از آفرینش آدم(ع) تا روزگار‎ نویسنده‎، مجموعه‌ای‎‎ گران‌بار‎ از‎ اساطیر و داستان‌ها و افسانه‌های‎ آیینی‎ و ملی است و از سویی دیگر به سبب گنجینه‌ای گران‌بار از واژگان و ترکیب‌های کهن زبان فارسی و پرهیز‎ از‎ به‎‎کار بردن واژه‌های‎ بیگانه، شایسته بازنگری و بررسی‎ و مداقه‎ است»<ref>ر.ک: تبریزنیا، مجتبی، ص32</ref>.  


پیشگفتار‎ مصحح‎‎ کتاب با شرحی از زندگی‌نامه، شکل و شمایل فرضی، تحصیلات و مدارج علمی، اوضاع و احوال زمان حیات و آثار طبری ادامه می‎یابد. آنگاه معرفی و بررسی جامع و مفیدی از مهم‎ترین اثر طبری، یعنی أخبار الأمم و الملوك یا تاريخ الرسل و الملوك‎ همراه با اظهار نظرات‎ گروهی‎ از مورخان قدیم و محققان‎ و صاحب‎نظران جدید درباره ارزش‎ها و ویژگی‌های تاریخ طبری‎ ارائه شده است.<ref>ر.ک: همان، ص33-32؛ مقدمه مصحح، صفحه هجده تا بیست‌وهشت</ref>.
پیشگفتار‎ مصحح‎‎ کتاب با شرحی از زندگی‌نامه، شکل و شمایل فرضی، تحصیلات و مدارج علمی، اوضاع و احوال زمان حیات و آثار طبری ادامه می‎یابد. آنگاه معرفی و بررسی جامع و مفیدی از مهم‎ترین اثر طبری، یعنی أخبار الأمم و الملوك یا تاريخ الرسل و الملوك‎ همراه با اظهار نظرات‎ گروهی‎ از مورخان قدیم و محققان‎ و صاحب‌نظران جدید درباره ارزش‎ها و ویژگی‌های تاریخ طبری‎ ارائه شده است.<ref>ر.ک: همان، ص33-32؛ مقدمه مصحح، صفحه هجده تا بیست‌وهشت</ref>.


در فراز دیگری از پیشگفتار، مصحح به توصیف اوضاع‎ و احوال و شرایط زمانی مناسبی که‎ در‎ اثر ضعف و تحلیل قدرت‎ خلافت عباسی از یک‎سو و ظهور حکومت‎های محلی همچون‎ سامانیان و آل‎بویه - که علاقه و اهتمام وافری به حمایت از‎ دانشمندان‎ و احیای زبان مادری داشتند - از‎ سوی‎ دیگر به وجود آمده بود، می‌پردازد و نشان می‌دهد که مهم‎ترین عامل پیدایی‎ و افزونی آثار فارسی بعد از اسلام، بستر مناسبی بود که به این‎‎ ترتیب‎، به‌ویژه توسط حکومت‎های‎ محلی‎ با تمایلات نژادی و قومی و به تعبیری ملی فراهم شده بود<ref>ر.ک: همان، ص33؛ همان، صفحه سی‎وسه</ref>.
در فراز دیگری از پیشگفتار، مصحح به توصیف اوضاع‎ و احوال و شرایط زمانی مناسبی که‎ در‎ اثر ضعف و تحلیل قدرت‎ خلافت عباسی از یک‎سو و ظهور حکومت‎های محلی همچون‎ سامانیان و آل‎بویه - که علاقه و اهتمام وافری به حمایت از‎ دانشمندان‎ و احیای زبان مادری داشتند - از‎ سوی‎ دیگر به وجود آمده بود، می‌پردازد و نشان می‌دهد که مهم‎ترین عامل پیدایی‎ و افزونی آثار فارسی بعد از اسلام، بستر مناسبی بود که به این‎‎ ترتیب‎، به‌ویژه توسط حکومت‎های‎ محلی‎ با تمایلات نژادی و قومی و به تعبیری ملی فراهم شده بود<ref>ر.ک: همان، ص33؛ همان، صفحه سی‎وسه</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش