مباحث في عقائد أهل السنة المسمی المهند علی المفند: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ک' به 'ی‌ک')
    جز (جایگزینی متن - 'ن‎ب' به 'ن‌ب')
    خط ۳۹: خط ۳۹:
    # در عرضه مطالب خویش هیچ مطلب و ادعایی را مطرح نمی‌کند الا اینکه مستند به کتاب، سنت نبوی، اجماع امت و یا نظر یکی از ائمه مذاهب اربعه است، ولی خود را از ارتکاب لغزش و خطای احتمالی در ارائه مطالب مبرا نمی‌داند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40-42</ref>.
    # در عرضه مطالب خویش هیچ مطلب و ادعایی را مطرح نمی‌کند الا اینکه مستند به کتاب، سنت نبوی، اجماع امت و یا نظر یکی از ائمه مذاهب اربعه است، ولی خود را از ارتکاب لغزش و خطای احتمالی در ارائه مطالب مبرا نمی‌داند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40-42</ref>.


    سؤال اول، در این‎باره است که حکم مسافرت و تحمل سختی مسیر، برای زیارت نبی مکرم اسلام(ع) چیست (گفتنی است که وهابی‎ها مسافرت به این منظور را حرام می‌دانند و نویسنده و برخی دیگر از علما و یاران وی متهم به وهابیت بوده‌اند).
    سؤال اول، در این‌باره است که حکم مسافرت و تحمل سختی مسیر، برای زیارت نبی مکرم اسلام(ع) چیست (گفتنی است که وهابی‎ها مسافرت به این منظور را حرام می‌دانند و نویسنده و برخی دیگر از علما و یاران وی متهم به وهابیت بوده‌اند).


    سؤال دوم، در این‎باره است که کدام‎یک از این دو امر برای زائر بهتر است: موقع حرکت، به نیت زیارت حضرت حرکت کند یا اینکه رفتن به مسجد النبی را نیز قصد نماید، با توجه به اینکه وهابیت معتقد است: کسی که به مدینه مسافر می‌کند، فقط باید زیارت مسجد نبوی را قصد نماید<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>.
    سؤال دوم، در این‌باره است که کدام‎یک از این دو امر برای زائر بهتر است: موقع حرکت، به نیت زیارت حضرت حرکت کند یا اینکه رفتن به مسجد النبی را نیز قصد نماید، با توجه به اینکه وهابیت معتقد است: کسی که به مدینه مسافر می‌کند، فقط باید زیارت مسجد نبوی را قصد نماید<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>.


    نگارنده در جواب بیان می‌دارد که زیارت قبر نبی اکرم(ص)، مسئله‌ای نیست که قابل شک و تردید باشد، بلکه از جمله مهم‎ترین مقربات الهی و بزرگ‎ترین ثواب‌ها و نجات‎دهنده‌ترین اسباب محسوب می‌شود؛ گرچه انسان برای درک آن از مال و جان مایه بگذارد و در موقع نائل شدن به چنین سفری نیت زیارت پیامبر اکرم(ص) و به‍‌همراه آن زیارت مسجد پیامبر و سایر مشاهد مشرفه را بکند، بلکه به قول ابن همام بهتر است فقط قصد زیارت حضرت نماید... و مؤید این مطلب است قول نبی اکرم(ص) که می‌فرماید: کسی که به زیارت من بیاید، درحالی‌که حاجتی غیر از زیارت من نداشته باشد، بر من لازم است که در روز قیامت از او شفاعت کنم<ref>ر.ک: همان، ص45-46</ref>.
    نگارنده در جواب بیان می‌دارد که زیارت قبر نبی اکرم(ص)، مسئله‌ای نیست که قابل شک و تردید باشد، بلکه از جمله مهم‎ترین مقربات الهی و بزرگ‎ترین ثواب‌ها و نجات‎دهنده‌ترین اسباب محسوب می‌شود؛ گرچه انسان برای درک آن از مال و جان مایه بگذارد و در موقع نائل شدن به چنین سفری نیت زیارت پیامبر اکرم(ص) و به‍‌همراه آن زیارت مسجد پیامبر و سایر مشاهد مشرفه را بکند، بلکه به قول ابن همام بهتر است فقط قصد زیارت حضرت نماید... و مؤید این مطلب است قول نبی اکرم(ص) که می‌فرماید: کسی که به زیارت من بیاید، درحالی‌که حاجتی غیر از زیارت من نداشته باشد، بر من لازم است که در روز قیامت از او شفاعت کنم<ref>ر.ک: همان، ص45-46</ref>.
    خط ۶۵: خط ۶۵:
    نگارنده در این مسئله بیان می‌دارد که نظر ما این است که خداوند متعال منزه و بری از صفات مخلوقات است؛ یعنی زمان و مکان و جهت در ذات مقدسش راه ندارد و علمای متأخر این‎گونه آیات را تأویل می‌برند، با تأویلاتی مطابق با لغت و شرع، مانند اینکه منظور از «استوی»، استیلای خداوند متعال است بر تمام کائنات و منظور از ید، همان قدرت الهی است و مانند چنین تأویلاتی در جای دیگر<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>.
    نگارنده در این مسئله بیان می‌دارد که نظر ما این است که خداوند متعال منزه و بری از صفات مخلوقات است؛ یعنی زمان و مکان و جهت در ذات مقدسش راه ندارد و علمای متأخر این‎گونه آیات را تأویل می‌برند، با تأویلاتی مطابق با لغت و شرع، مانند اینکه منظور از «استوی»، استیلای خداوند متعال است بر تمام کائنات و منظور از ید، همان قدرت الهی است و مانند چنین تأویلاتی در جای دیگر<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>.


    افضلیت و برتری خاتم‌النبین(ص) بر سایر مخلوقات، از جمله سؤالات طرح‎شده است، که نویسنده در این‎باره معتقد است که رسول اکرم(ص)، افضل از جمیع خلائق است و هیچ بدیل و قرینی برای او متصور نیست<ref>ر.ک: همان، ص65</ref>.
    افضلیت و برتری خاتم‌النبین(ص) بر سایر مخلوقات، از جمله سؤالات طرح‎شده است، که نویسنده در این‌باره معتقد است که رسول اکرم(ص)، افضل از جمیع خلائق است و هیچ بدیل و قرینی برای او متصور نیست<ref>ر.ک: همان، ص65</ref>.


    در ادامه، نگارنده به موضوعاتی چون خاتمیت نبی مکرم اسلام(ص)، سیادت ایشان، علم پیامبر و مباحث مرتبط دیگر پرداخته است.
    در ادامه، نگارنده به موضوعاتی چون خاتمیت نبی مکرم اسلام(ص)، سیادت ایشان، علم پیامبر و مباحث مرتبط دیگر پرداخته است.

    نسخهٔ ‏۹ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۴۵

    مباحث في عقائد أهل السنة المسمی المهند علی المفند
    مباحث في عقائد أهل السنة المسمی المهند علی المفند
    پدیدآورانسهارنپوري‌، خليل‌ احمد (نویسنده) کوثري، محمد بن آدم (محقق)
    عنوان‌های دیگرالمهند علي المفند
    ناشردار الفتح
    مکان نشراردن - عمان
    چاپ1
    زبانعربي
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ‎مباحث في عقائد أهل السنة المسمی المهند علی المفند، نوشته خلیل‎ احمد سهارنفوری‎، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش درآمده است و توسط محمد بن آدم کوثری تحقیق و تعلیقه‎نگاری شده است. محتوای کتاب دربردارنده یک سلسله اعتقادات کلامی اهل سنت حنفی است. این کتاب به زبان عربی و در زمان معاصر به نگارش درآمده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل است بر:

    1. دو تقریظ از آقایان شیخ محمود اشرف عثمانی و محمد عبداللطیف صالح فرفور؛
    2. تقدمه (از محقق)؛
    3. مباحثی پیرامون دارالعلوم دیوبند و زندگی‌نامه مؤلف؛
    4. متن اصلی مشتمل بر بیست‌وشش پرسش و پاسخ؛
    5. تصدیقات علمای برخی از بلاد پیرامون مطالب کتاب.

    گزارش محتوا

    نگارنده قبل از شروع مباحث به دو نکته مهم اشاره می‌کند و آن اینکه:

    1. خود را در فروع دین مقلد ابوحنیفه می‌داند و حنفی محسوب می‌شود و در اصول دین از ابوالحسن اشعری و منصور ماتریدی تبعیت کرده و خود را جزء مکتب اشاعره می‌داند.
    2. در عرضه مطالب خویش هیچ مطلب و ادعایی را مطرح نمی‌کند الا اینکه مستند به کتاب، سنت نبوی، اجماع امت و یا نظر یکی از ائمه مذاهب اربعه است، ولی خود را از ارتکاب لغزش و خطای احتمالی در ارائه مطالب مبرا نمی‌داند[۱].

    سؤال اول، در این‌باره است که حکم مسافرت و تحمل سختی مسیر، برای زیارت نبی مکرم اسلام(ع) چیست (گفتنی است که وهابی‎ها مسافرت به این منظور را حرام می‌دانند و نویسنده و برخی دیگر از علما و یاران وی متهم به وهابیت بوده‌اند).

    سؤال دوم، در این‌باره است که کدام‎یک از این دو امر برای زائر بهتر است: موقع حرکت، به نیت زیارت حضرت حرکت کند یا اینکه رفتن به مسجد النبی را نیز قصد نماید، با توجه به اینکه وهابیت معتقد است: کسی که به مدینه مسافر می‌کند، فقط باید زیارت مسجد نبوی را قصد نماید[۲].

    نگارنده در جواب بیان می‌دارد که زیارت قبر نبی اکرم(ص)، مسئله‌ای نیست که قابل شک و تردید باشد، بلکه از جمله مهم‎ترین مقربات الهی و بزرگ‎ترین ثواب‌ها و نجات‎دهنده‌ترین اسباب محسوب می‌شود؛ گرچه انسان برای درک آن از مال و جان مایه بگذارد و در موقع نائل شدن به چنین سفری نیت زیارت پیامبر اکرم(ص) و به‍‌همراه آن زیارت مسجد پیامبر و سایر مشاهد مشرفه را بکند، بلکه به قول ابن همام بهتر است فقط قصد زیارت حضرت نماید... و مؤید این مطلب است قول نبی اکرم(ص) که می‌فرماید: کسی که به زیارت من بیاید، درحالی‌که حاجتی غیر از زیارت من نداشته باشد، بر من لازم است که در روز قیامت از او شفاعت کنم[۳].

    سؤال سوم و چهارم در باب جواز توسل به نبی مکرم اسلام(ص) و همچنین به سلف صالح، از قبیل انبیا و صالحین و صدیقین و شهدا است. نگارنده در این زمینه به‌صراحت بیان می‌دارد که از نظر ما و بزرگان از مشایخ ما توسل به نبی مکرم اسلام(ص) و انبیا و صالحین و صدیقین جایز است؛ به این صورت که در دعای خود بگوید: «اللهم إني أتوسل إليك بفلان أن تجيب دعوتي...»[۴].

    سؤال پنجم، پیرامون حیات نبی مکرم اسلام(ص) در قبر شریفشان است؛ که آیا این حیات، ویژه آن حضرت است یا مثل سایر مؤمنین حیات وی برزخی است؟ نویسنده در جواب به این سؤال بیان می‌دارد که اعتقاد ما در این موضوع این است که نبی مکرم اسلام(ص) در قبر شریفشان دارای حیاتی دنیوی، اما بدون تکلیفند و این امر مختص به نبی اسلام(ص) و سایر انبیا(ع) است و سایر مؤمنین، بلکه همه مردم فقط دارای حیات برزخی هستند. در اثبات این نظریه به سخنانی از بزرگان اهل سنت، مانند سیوطی استناد شده است[۵].

    سؤال ششم در مورد این است که آیا جایز است کسی که به مسجد النبی برای زیارت پیامبر اکرم(ص) رفته است، صورت خود را بر قبر ایشان گذاشته و به ایشان متوسل شود؟ نگارنده در جواب به ذکر نظرات مختلف از علمای اهل سنت در این زمینه اشاره می‌کند[۶].

    سؤال هفتم در مورد این است که حکم تکثیر صلوات بر پیامبر و خواندن کتاب «دلائل الخيرات» محمد بن سلیمان که در مورد صلوات بر پیامبر است و نیز خواندن اوراد مذکور در آن چیست؟ نگارنده در پاسخ می‌گوید: از نظر ما چنین افعالی استحباب دارد و این از راجح‎ترین و محبوب‎ترین مستحبات است، خواه به خواندن کتاب مزبور و اوراد آن باشد خواه به غیر آن[۷].

    سؤال بعدی در مورد حکم تقلید از ائمه چهارگانه در جمیع اصول و فروع دین است. جواب نگارنده این است که بر هر شخصی ضرورت دارد از یکی از ائمه چهارگانه تقلید کند؛ زیرا اگر کسی از این مسیر خارج شود و بخواهد با رأی شخصی و هوای نفس خویش استنباط احکام کرده و به دین عمل کند، به مسیری قدم نهاده که نهایت آن چیزی جز گمراهی و الحاد نیست. وی سپس تصریح می‌کند که او و مشایخ وی نیز در اصول و فروع دین از ابوحنیفه تقلید می‌کنند[۸].

    سؤال دیگر است که آیا جایز است انسان برای سلوک و طی طریق معنوی از مسلک تصوف پیروی کرده و از شیوخ صوفیه بهره ببرد؟. جواب مؤلف این است که بله در مرام و مکتب ما مستحب است انسان پس از طی مرحله تصحیح عقاید و تحصیل شرع، دست به دامن صاحب نفسی و راسخ القدمی در تصوف شده و با زهد و رغبت به آخرت علایق نفسانی و مادی خویش را از دنیا منقطع گرداند و در نهایت واصل إلی الحق شود[۹].

    یکی از سؤالات کلیدی در این نوشتار این است که منظور از عرش الهی در آیه شریفه: الرحمن علی العرش استوی، چیست؟ و اینکه آیا وجود مکان و جهت برای خدای متعال ممکن است؟ نگارنده در این مسئله بیان می‌دارد که نظر ما این است که خداوند متعال منزه و بری از صفات مخلوقات است؛ یعنی زمان و مکان و جهت در ذات مقدسش راه ندارد و علمای متأخر این‎گونه آیات را تأویل می‌برند، با تأویلاتی مطابق با لغت و شرع، مانند اینکه منظور از «استوی»، استیلای خداوند متعال است بر تمام کائنات و منظور از ید، همان قدرت الهی است و مانند چنین تأویلاتی در جای دیگر[۱۰].

    افضلیت و برتری خاتم‌النبین(ص) بر سایر مخلوقات، از جمله سؤالات طرح‎شده است، که نویسنده در این‌باره معتقد است که رسول اکرم(ص)، افضل از جمیع خلائق است و هیچ بدیل و قرینی برای او متصور نیست[۱۱].

    در ادامه، نگارنده به موضوعاتی چون خاتمیت نبی مکرم اسلام(ص)، سیادت ایشان، علم پیامبر و مباحث مرتبط دیگر پرداخته است.

    وضعیت کتاب

    در انتهای کتاب، فهرست مطالب و همچنین فهارس فنی مطرح شده است. در پاورقی‎ها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص40-42
    2. ر.ک: همان، ص40
    3. ر.ک: همان، ص45-46
    4. ر.ک: همان، ص50
    5. ر.ک: همان، ص51
    6. ر.ک: همان، ص53
    7. ر.ک: همان، ص56-57
    8. ر.ک: همان، ص58
    9. ر.ک: همان، ص59
    10. ر.ک: همان، ص64
    11. ر.ک: همان، ص65

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها