شرح اعتقاد أئمة الحديث: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'یه' به 'یه') |
جز (جایگزینی متن - 'یک' به 'یک') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
نویسنده در این شرح سعی کرده دلیل هر قطعهای از عقیده را از کتاب و سنت ذکر کند؛ زیرا در این اثر، عقاید مسلمانان بیان میشود و عقیده مسلمان باید از کتاب و سنت برگرفته شود؛ به قول ابوبکر آجری (متوفی 360ه) «لأن الحجة اذا کانت من کتاب الله تعالی و من سنة رسولالله(ص)، فلیس لمخالف حجة». او همچنین نصوص کتاب و سنت را با آثار صحابه پی گرفته است و معتقد است قول صحابه اساس جماعت و اجماع است. او به همراه ذکر ادله، هر قطعهای را با ذکر اجماع مقارن میکند؛ وی این کار را از جهت تظافر ادله انجام میدهد و به این جهت که بیان کند، مخالفان بر غیر طریق مؤمنین میروند؛ عثمان بن سعید دارمی (متوفی 280ه) میگوید: «فإذا اجتمع الکتاب و قول الرسول و إجماع الأمة لم یبق لمتأول عندها تأول، الا لمکابر أو جاحد». نویسنده، برخی آثار سلف در اعتقاد را انتخاب کرده و در آن حد اعتدال را مراعات کرده تا حجم کتاب، بیخودی طولانی نشود. غرض از این امر بیان این است که عقیده اهل سنت از سلف امت گرفته شده و مستند به تابعین و صحابه است. او همچنین میخواهد بیان کند که مبتدعه از سلف بریدهاند و به آنان اقتدا نکردهاند بلکه آنان پیرو هوا و هوس نفس خودشان هستند؛ عثمان دارمی پسازاینکه آثار سلف درباره رؤیت را ذکر میکند میگوید: «آیا از اینکه این آثار مروی از سلف، مأثور از آنان و مستفیض در آنان هستند شکایت دارید؟ و از این شاکی هستید که قرن به قرن از یکی به دیگری به ارث رسیده است؟ آنان میگویند بله و ما به آنان خواهیم گفت: اقرار خودتان بر این امر، حجتی علیه شما خواهد بود...».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/6 ر.ک: همان، ص6-7]</ref> | نویسنده در این شرح سعی کرده دلیل هر قطعهای از عقیده را از کتاب و سنت ذکر کند؛ زیرا در این اثر، عقاید مسلمانان بیان میشود و عقیده مسلمان باید از کتاب و سنت برگرفته شود؛ به قول ابوبکر آجری (متوفی 360ه) «لأن الحجة اذا کانت من کتاب الله تعالی و من سنة رسولالله(ص)، فلیس لمخالف حجة». او همچنین نصوص کتاب و سنت را با آثار صحابه پی گرفته است و معتقد است قول صحابه اساس جماعت و اجماع است. او به همراه ذکر ادله، هر قطعهای را با ذکر اجماع مقارن میکند؛ وی این کار را از جهت تظافر ادله انجام میدهد و به این جهت که بیان کند، مخالفان بر غیر طریق مؤمنین میروند؛ عثمان بن سعید دارمی (متوفی 280ه) میگوید: «فإذا اجتمع الکتاب و قول الرسول و إجماع الأمة لم یبق لمتأول عندها تأول، الا لمکابر أو جاحد». نویسنده، برخی آثار سلف در اعتقاد را انتخاب کرده و در آن حد اعتدال را مراعات کرده تا حجم کتاب، بیخودی طولانی نشود. غرض از این امر بیان این است که عقیده اهل سنت از سلف امت گرفته شده و مستند به تابعین و صحابه است. او همچنین میخواهد بیان کند که مبتدعه از سلف بریدهاند و به آنان اقتدا نکردهاند بلکه آنان پیرو هوا و هوس نفس خودشان هستند؛ عثمان دارمی پسازاینکه آثار سلف درباره رؤیت را ذکر میکند میگوید: «آیا از اینکه این آثار مروی از سلف، مأثور از آنان و مستفیض در آنان هستند شکایت دارید؟ و از این شاکی هستید که قرن به قرن از یکی به دیگری به ارث رسیده است؟ آنان میگویند بله و ما به آنان خواهیم گفت: اقرار خودتان بر این امر، حجتی علیه شما خواهد بود...».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/6 ر.ک: همان، ص6-7]</ref> | ||
حمد بن ابراهیم سعی کرده، شواهدی از فطرت و عقل در ادله سمعیه در مباحث این عقیده ارائه دهد و علت این امر را این ذکر میکند که تضافر ادله بر وضوح حق میافزاید. همچنین آنچه اهل ملل از مسلمانان بر آن اتفاق دارند را ذکر کرده است تا شذوذ مبتدعه گمراه را از آنچه جمیع اهل ملل بر آن اتفاق دارند روشن گرداند. سعی وی بر این بوده که در میان احادیث، صرفاً به روایات صحیح استناد کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/8 ر.ک: همان، ص8]</ref> احیاناً اگر حدیثی هم بوده که علمای اهل سنت در باب اعتقاد آن را از احادیث ضعیفه نقل کردهاند صرفاً از باب اعتضاد بوده نه از بابت اعتماد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref> در کل، مسائلی که توسط علما در باب اعتقادات ذکر شده به مسائل مورد اعتماد، مسائلی در اعتضاد و اموری که واضح الفساد نیستند، تقسیم میشود؛ ممکن است کسی بگوید از جمله مسائلی که برخی از سلف روایت کردهاند و نصی از آثار تابعین در آن نمیتوان یافت میتوان مورد ذیل را نام برد و آن را تشنیعی بر منکرانش دانست؛ البته در پاسخ به این سؤال باید گفت که این مسئله جاری بر اصول (اهل سنت) است و منظور از ذکر آن اذیت و تشنیع مبتدعه است مانند قول مجاهد درباره کلام خداوند در عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿٧٩﴾ در سوره اسراء که ابوداود درباره آن گفته: «ما زال الناس یحدثون بهذا یریدون مغایظة الجهمیة و ذلک أن الجمهیة ینکرون ان علی العرش شیئا» مردم همواره این را نقل میکنند و منظورشان | حمد بن ابراهیم سعی کرده، شواهدی از فطرت و عقل در ادله سمعیه در مباحث این عقیده ارائه دهد و علت این امر را این ذکر میکند که تضافر ادله بر وضوح حق میافزاید. همچنین آنچه اهل ملل از مسلمانان بر آن اتفاق دارند را ذکر کرده است تا شذوذ مبتدعه گمراه را از آنچه جمیع اهل ملل بر آن اتفاق دارند روشن گرداند. سعی وی بر این بوده که در میان احادیث، صرفاً به روایات صحیح استناد کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/8 ر.ک: همان، ص8]</ref> احیاناً اگر حدیثی هم بوده که علمای اهل سنت در باب اعتقاد آن را از احادیث ضعیفه نقل کردهاند صرفاً از باب اعتضاد بوده نه از بابت اعتماد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref> در کل، مسائلی که توسط علما در باب اعتقادات ذکر شده به مسائل مورد اعتماد، مسائلی در اعتضاد و اموری که واضح الفساد نیستند، تقسیم میشود؛ ممکن است کسی بگوید از جمله مسائلی که برخی از سلف روایت کردهاند و نصی از آثار تابعین در آن نمیتوان یافت میتوان مورد ذیل را نام برد و آن را تشنیعی بر منکرانش دانست؛ البته در پاسخ به این سؤال باید گفت که این مسئله جاری بر اصول (اهل سنت) است و منظور از ذکر آن اذیت و تشنیع مبتدعه است مانند قول مجاهد درباره کلام خداوند در عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿٧٩﴾ در سوره اسراء که ابوداود درباره آن گفته: «ما زال الناس یحدثون بهذا یریدون مغایظة الجهمیة و ذلک أن الجمهیة ینکرون ان علی العرش شیئا» مردم همواره این را نقل میکنند و منظورشان عصبانیکردن جهمیه است؛ زیرا جهمیه منکر این هستند که بر عرش چیزی باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref> | ||
از دیگر موارد میتوان ادله صحیحی را ذکر کرد که ائمه و علمای اهل سنت ذکر کردهاند ولی دلالتش در مسائل عقیدتی محتمل است؛ آنان این موارد را اعتضاداً ذکر کردهاند و از باب تکاثر ادله به آن استناد کردهاند و در اینگونه موارد آنان قبل از استناد به این دلیل، به دلیل صحیح و صریح دیگری در مسئله موردنظر استدلال کردهاند. مثلاً: ادله اثبات یمین لله تبارکوتعالی از صحیحین خارج شده و دلالتش [در نظر اهل سنت] صریح و واضح است ولی بااینحال علمای اهل تسنن به قول خدای متعال: وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿٤٤﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿٤٥﴾ در سوره حاقه به اثبات صفت یمین برای خدای منزه و متعال، استفاده کردهاند. با اینکه احتمال دارد منظور از یمین در آیه یمین رسول خدا(ص) باشد، نه یمین الله سبحانه.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/10 ر.ک: همان، ص10-11]</ref> | از دیگر موارد میتوان ادله صحیحی را ذکر کرد که ائمه و علمای اهل سنت ذکر کردهاند ولی دلالتش در مسائل عقیدتی محتمل است؛ آنان این موارد را اعتضاداً ذکر کردهاند و از باب تکاثر ادله به آن استناد کردهاند و در اینگونه موارد آنان قبل از استناد به این دلیل، به دلیل صحیح و صریح دیگری در مسئله موردنظر استدلال کردهاند. مثلاً: ادله اثبات یمین لله تبارکوتعالی از صحیحین خارج شده و دلالتش [در نظر اهل سنت] صریح و واضح است ولی بااینحال علمای اهل تسنن به قول خدای متعال: وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿٤٤﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿٤٥﴾ در سوره حاقه به اثبات صفت یمین برای خدای منزه و متعال، استفاده کردهاند. با اینکه احتمال دارد منظور از یمین در آیه یمین رسول خدا(ص) باشد، نه یمین الله سبحانه.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38556/1/10 ر.ک: همان، ص10-11]</ref> |
نسخهٔ ۸ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۵۰
شرح اعتقاد أئمة الحديث | |
---|---|
پدیدآوران | عثمان، حمد بن ابراهيم (نويسنده) |
ناشر | مکتبة الرشد ناشرون |
مکان نشر | عربستان - رياض |
سال نشر | مجلد1: 1430ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شرح اعتقاد أئمة الحديث، تألیف حمد بن ابراهیم بن محمد العثمان، کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی. نویسنده در این اثر کتاب «اعتقاد ائمة الحدیث» ابوبکر احمد بن ابراهیم اسماعیلی (متوفی 371ق) از ائمه اهل سنت را شرح کرده است.
ساختار
کتاب دارای مقدمه چهاربخشی و متن در 67 شماره و خاتمه، میباشد.
گزارش محتوا
شارح در مقدمه کتاب مینویسد: کتاب «اعتقاد ائمة الحدیث» ابوبکر احمد بن ابراهیم اسماعیلی (متوفی 371 ه) را در مسجد شرح میکردم که یکی از طلاب از من خواست این شرح را بیرون بدهم. من رغبتی به نشر آن نشان ندادم؛ زیرا از ابتدا قصد چنین کاری را نداشتم بعلاوه اینکه مقام شرح غیر از مقام تصنیف است. سپس یکی از طلاب بر من اصرار کرد که شرحی بر آن بنویسم و این انگیزهای شد که تلاشم را در این راه مصروف بدارم.[۱]
نویسنده در این شرح سعی کرده دلیل هر قطعهای از عقیده را از کتاب و سنت ذکر کند؛ زیرا در این اثر، عقاید مسلمانان بیان میشود و عقیده مسلمان باید از کتاب و سنت برگرفته شود؛ به قول ابوبکر آجری (متوفی 360ه) «لأن الحجة اذا کانت من کتاب الله تعالی و من سنة رسولالله(ص)، فلیس لمخالف حجة». او همچنین نصوص کتاب و سنت را با آثار صحابه پی گرفته است و معتقد است قول صحابه اساس جماعت و اجماع است. او به همراه ذکر ادله، هر قطعهای را با ذکر اجماع مقارن میکند؛ وی این کار را از جهت تظافر ادله انجام میدهد و به این جهت که بیان کند، مخالفان بر غیر طریق مؤمنین میروند؛ عثمان بن سعید دارمی (متوفی 280ه) میگوید: «فإذا اجتمع الکتاب و قول الرسول و إجماع الأمة لم یبق لمتأول عندها تأول، الا لمکابر أو جاحد». نویسنده، برخی آثار سلف در اعتقاد را انتخاب کرده و در آن حد اعتدال را مراعات کرده تا حجم کتاب، بیخودی طولانی نشود. غرض از این امر بیان این است که عقیده اهل سنت از سلف امت گرفته شده و مستند به تابعین و صحابه است. او همچنین میخواهد بیان کند که مبتدعه از سلف بریدهاند و به آنان اقتدا نکردهاند بلکه آنان پیرو هوا و هوس نفس خودشان هستند؛ عثمان دارمی پسازاینکه آثار سلف درباره رؤیت را ذکر میکند میگوید: «آیا از اینکه این آثار مروی از سلف، مأثور از آنان و مستفیض در آنان هستند شکایت دارید؟ و از این شاکی هستید که قرن به قرن از یکی به دیگری به ارث رسیده است؟ آنان میگویند بله و ما به آنان خواهیم گفت: اقرار خودتان بر این امر، حجتی علیه شما خواهد بود...».[۲]
حمد بن ابراهیم سعی کرده، شواهدی از فطرت و عقل در ادله سمعیه در مباحث این عقیده ارائه دهد و علت این امر را این ذکر میکند که تضافر ادله بر وضوح حق میافزاید. همچنین آنچه اهل ملل از مسلمانان بر آن اتفاق دارند را ذکر کرده است تا شذوذ مبتدعه گمراه را از آنچه جمیع اهل ملل بر آن اتفاق دارند روشن گرداند. سعی وی بر این بوده که در میان احادیث، صرفاً به روایات صحیح استناد کند.[۳] احیاناً اگر حدیثی هم بوده که علمای اهل سنت در باب اعتقاد آن را از احادیث ضعیفه نقل کردهاند صرفاً از باب اعتضاد بوده نه از بابت اعتماد.[۴] در کل، مسائلی که توسط علما در باب اعتقادات ذکر شده به مسائل مورد اعتماد، مسائلی در اعتضاد و اموری که واضح الفساد نیستند، تقسیم میشود؛ ممکن است کسی بگوید از جمله مسائلی که برخی از سلف روایت کردهاند و نصی از آثار تابعین در آن نمیتوان یافت میتوان مورد ذیل را نام برد و آن را تشنیعی بر منکرانش دانست؛ البته در پاسخ به این سؤال باید گفت که این مسئله جاری بر اصول (اهل سنت) است و منظور از ذکر آن اذیت و تشنیع مبتدعه است مانند قول مجاهد درباره کلام خداوند در عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿٧٩﴾ در سوره اسراء که ابوداود درباره آن گفته: «ما زال الناس یحدثون بهذا یریدون مغایظة الجهمیة و ذلک أن الجمهیة ینکرون ان علی العرش شیئا» مردم همواره این را نقل میکنند و منظورشان عصبانیکردن جهمیه است؛ زیرا جهمیه منکر این هستند که بر عرش چیزی باشد.[۵]
از دیگر موارد میتوان ادله صحیحی را ذکر کرد که ائمه و علمای اهل سنت ذکر کردهاند ولی دلالتش در مسائل عقیدتی محتمل است؛ آنان این موارد را اعتضاداً ذکر کردهاند و از باب تکاثر ادله به آن استناد کردهاند و در اینگونه موارد آنان قبل از استناد به این دلیل، به دلیل صحیح و صریح دیگری در مسئله موردنظر استدلال کردهاند. مثلاً: ادله اثبات یمین لله تبارکوتعالی از صحیحین خارج شده و دلالتش [در نظر اهل سنت] صریح و واضح است ولی بااینحال علمای اهل تسنن به قول خدای متعال: وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿٤٤﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿٤٥﴾ در سوره حاقه به اثبات صفت یمین برای خدای منزه و متعال، استفاده کردهاند. با اینکه احتمال دارد منظور از یمین در آیه یمین رسول خدا(ص) باشد، نه یمین الله سبحانه.[۶]
حمد بن ابراهیم عثمان، توضیحات استادش محمد صالح عثیمین را نیز در این اثر آورده است.[۷]
شارح در قسم سوم و چهارم مقدمهاش بر این اثر، مقایسه بین رساله اسماعیلی و صابونی انجام داده سپس توضیحاتی درباره «اعتقاد ائمة الحدیث» اسماعیلی ارائه داده است.[۸]
از جمله مباحثی که ابوبکر اسماعیلی در کتابش ذکر کرده و نویسنده به شرح آن پرداخته است میتوان این موارد را نام برد؛ اقرار به ملائکه و کتب، اسم و مسمی، فقر الی الله، فرق میان اسلام و ایمان، عذاب قبر، مسئله نکیر و منکر، مراء در قرآن، دار اسلام و دار کفر، اجلهای (مرگهای) خلایق، انواع رزق و روزی، فخر و کبر و عجب، خیانت، دغلبازی و اغتیال و سعایت، آزار نرساندن به خلق و ترک غیبت، طلب علم و....[۹]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. نویسنده در مقدمه کتاب، از صالح بن فوزان الفوزان به خاطر مراجعه کتاب و ابداع ملاحظات مهم و مفید در آن، تشکر کرده است.[۱۰] پاورقیها اکثراً به ذکر ارجاعات اختصاص دارد ولی گاهی حاوی مطالب مفیدی در شرح محتوای مطالب هم هست.
پانویس
منبع مقاله
مقدمه کتاب.