هستى‌شناسى در مکتب صدرالمتألهین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ى‎ب' به 'ى‌ب'
جز (جایگزینی متن - 'ى‎ن' به 'ى‌ن')
جز (جایگزینی متن - 'ى‎ب' به 'ى‌ب')
خط ۴۷: خط ۴۷:
# ‌از آنجا که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]، سرآمد فلاسفه اسلام در قرن یازدهم بوده و اصولى را در فلسفه پى‎ریزى کرده که به‌حق آنها را باید از افکار بسیار بلند آن مرد دانست، از این جهت نویسنده دو قاعده فلسفى را - که اساس معارف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] را تشکیل مى‎دهد - به بحث و بررسى گذاشته و به توضیح آن دو مسئله پرداخته است (اصالت وجود و اعتبارى بودن ماهیت، تشکیک در وجود و امتناع آن در ماهیت). البته نویسنده در کتابى دیگر که به نام «صدرالمتألهين مؤسس الحكمة العالية» منتشر ساخته، تحقیق در دیگر مسائل فلسفه او را مورد بحث قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>.
# ‌از آنجا که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]، سرآمد فلاسفه اسلام در قرن یازدهم بوده و اصولى را در فلسفه پى‎ریزى کرده که به‌حق آنها را باید از افکار بسیار بلند آن مرد دانست، از این جهت نویسنده دو قاعده فلسفى را - که اساس معارف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] را تشکیل مى‎دهد - به بحث و بررسى گذاشته و به توضیح آن دو مسئله پرداخته است (اصالت وجود و اعتبارى بودن ماهیت، تشکیک در وجود و امتناع آن در ماهیت). البته نویسنده در کتابى دیگر که به نام «صدرالمتألهين مؤسس الحكمة العالية» منتشر ساخته، تحقیق در دیگر مسائل فلسفه او را مورد بحث قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>.
# ‌نویسنده هرچند در این رساله، اندیشه جدیدى را به دوستداران فلسفه عرضه نکرده‎، ولى با اطمینان کامل یادآور شده که در توضیح این دو مسئله، حداکثر تلاشش را انجام داده است؛ به‌طوری‌که اگر دیگر مسائل فلسفى، به‌سان این دو مسئله به‌دور از پیچیده‌گویى، مطرح گردد، مسائل فلسفى جلوه خاصى پیدا مى‌کند و پرجاذبه می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>.
# ‌نویسنده هرچند در این رساله، اندیشه جدیدى را به دوستداران فلسفه عرضه نکرده‎، ولى با اطمینان کامل یادآور شده که در توضیح این دو مسئله، حداکثر تلاشش را انجام داده است؛ به‌طوری‌که اگر دیگر مسائل فلسفى، به‌سان این دو مسئله به‌دور از پیچیده‌گویى، مطرح گردد، مسائل فلسفى جلوه خاصى پیدا مى‌کند و پرجاذبه می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>.
# ‌نویسنده، تأکید کرده که در طول ممارست خود با مسائل کلامى و فلسفى، این مطلب را لمس کرده و دریافته است که آشنایى با افکار بلند [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در این دو مسئله، علاوه بر اینکه کلید آشنایى با دیگر افکار اوست، وسیله حل بسیارى از مسائل فلسفى دیگر نیز مى‎باشد. از طرف دیگر، این دو مسئله تاکنون به‌صورت منظم و منقّح به‌نحوى که با افق فکر پژوهشگران فلسفى امروز وفق دهد، نگاشته نشده است؛ از این جهت نویسنده تصمیم گرفت این دو موضوع را به شیوه یادشده و به‌طور مستند و مبسوط تحریر نموده و از این راه خدمتى به شیفتگان این فن بنماید<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص3</ref>.
# ‌نویسنده، تأکید کرده که در طول ممارست خود با مسائل کلامى و فلسفى، این مطلب را لمس کرده و دریافته است که آشنایى با افکار بلند [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در این دو مسئله، علاوه بر اینکه کلید آشنایى با دیگر افکار اوست، وسیله حل بسیارى از مسائل فلسفى دیگر نیز مى‌باشد. از طرف دیگر، این دو مسئله تاکنون به‌صورت منظم و منقّح به‌نحوى که با افق فکر پژوهشگران فلسفى امروز وفق دهد، نگاشته نشده است؛ از این جهت نویسنده تصمیم گرفت این دو موضوع را به شیوه یادشده و به‌طور مستند و مبسوط تحریر نموده و از این راه خدمتى به شیفتگان این فن بنماید<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص3</ref>.


سپس نویسنده در مورد مسئله اول، با اشاره به اینکه اندیشه‌های فلسفی یکی از بزرگ‌ترین و گران‌بهاترین گنجینه‌های معنوی است که از پیشینیان به ما رسیده است، به بررسی تعاریف فلسفه پرداخته و آنگاه سیر تاریخی مسئله «اصالت وجود» را در دوره‌های تاریخ فلسفه اسلامی بیان کرده است. به نظر ایشان، در اینکه نظر بسیارى از فلاسفه مشاء، مانند «[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخ الرئیس]]» و «[[طوسی، محمد بن حسن|محقّق طوسى]]» که چند قرن پیش از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] مى‎زیستند، همان اصالت وجود بوده، جاى گفتگو نیست؛ زیرا مسئله اصالت وجود، اگرچه در کتاب‌هاى شیخ و [[طوسی، محمد بن حسن|محقّق طوسى]] به‌طور مستقل عنوان نشده، ولى از ابحاث مختلفى که شیخ دارد، مى‎توان نظر او را به دست آورد و مخصوصاً از دلایلى که براى نفى ماهیت از واجب‌الوجود اقامه‎ کرده، به‌خوبى استفاده مى‎شود که وى وجود را اصیل و مُفاض از علت نخستین دانسته و ماهیت در نظر وى جز اعتبارى و تابع وجود چیزى نیست<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7-40</ref>.
سپس نویسنده در مورد مسئله اول، با اشاره به اینکه اندیشه‌های فلسفی یکی از بزرگ‌ترین و گران‌بهاترین گنجینه‌های معنوی است که از پیشینیان به ما رسیده است، به بررسی تعاریف فلسفه پرداخته و آنگاه سیر تاریخی مسئله «اصالت وجود» را در دوره‌های تاریخ فلسفه اسلامی بیان کرده است. به نظر ایشان، در اینکه نظر بسیارى از فلاسفه مشاء، مانند «[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخ الرئیس]]» و «[[طوسی، محمد بن حسن|محقّق طوسى]]» که چند قرن پیش از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] مى‎زیستند، همان اصالت وجود بوده، جاى گفتگو نیست؛ زیرا مسئله اصالت وجود، اگرچه در کتاب‌هاى شیخ و [[طوسی، محمد بن حسن|محقّق طوسى]] به‌طور مستقل عنوان نشده، ولى از ابحاث مختلفى که شیخ دارد، مى‎توان نظر او را به دست آورد و مخصوصاً از دلایلى که براى نفى ماهیت از واجب‌الوجود اقامه‎ کرده، به‌خوبى استفاده مى‎شود که وى وجود را اصیل و مُفاض از علت نخستین دانسته و ماهیت در نظر وى جز اعتبارى و تابع وجود چیزى نیست<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7-40</ref>.
خط ۶۳: خط ۶۳:
# ‌اشتراک در حقیقت‎.
# ‌اشتراک در حقیقت‎.
بعد افزوده است که اصالت وجود، اساس و ریشه معارف عقلى است؛ زیرا اثبات توحید ذات حق و توحید صفات و افعال او بر اساس اصالت وجود و اعتبارى بودن ماهیات استوار است.
بعد افزوده است که اصالت وجود، اساس و ریشه معارف عقلى است؛ زیرا اثبات توحید ذات حق و توحید صفات و افعال او بر اساس اصالت وجود و اعتبارى بودن ماهیات استوار است.
امّا اشتراک معنوى وجود، از آنجا که اساس ابطال شبهه ابن کمونه و پایه اثبات مذهب فهلویین مى‎باشد، رأس معارف خوانده شده است<ref>ر.ک: همان، ص113-115</ref>.
امّا اشتراک معنوى وجود، از آنجا که اساس ابطال شبهه ابن کمونه و پایه اثبات مذهب فهلویین مى‌باشد، رأس معارف خوانده شده است<ref>ر.ک: همان، ص113-115</ref>.


آنگاه وی با استفاده از چند برهان، «اشتراک معنوی مفهوم وجود» را اثبات کرده است و بعد در بحث حقیقت وجود، نظریات گوناگون مشائیان، برخی از عارفان، فهلویین، ذوق التأله و نظریه دیگری از محقق دوانی را مطرح کرده است. او در بیان نظریه «وحدت وجود و موجود»، نوشته است که برخی از عارفان در دار وجود جز براى خداوند، وجودى قائل نیستند و مى‌گویند:
آنگاه وی با استفاده از چند برهان، «اشتراک معنوی مفهوم وجود» را اثبات کرده است و بعد در بحث حقیقت وجود، نظریات گوناگون مشائیان، برخی از عارفان، فهلویین، ذوق التأله و نظریه دیگری از محقق دوانی را مطرح کرده است. او در بیان نظریه «وحدت وجود و موجود»، نوشته است که برخی از عارفان در دار وجود جز براى خداوند، وجودى قائل نیستند و مى‌گویند:
«هر چیز که غیر حق بیاید نظرت نقش دومین چشم احول باشد».
«هر چیز که غیر حق بیاید نظرت نقش دومین چشم احول باشد».
بعد افزوده است که منقول از [[قمشه‌ای، محمدرضا|مرحوم شیخ محمّدرضا قمشه‌اى]] این است که لازم این قول، نفى شرایع ملل و انزال کتب و بعث رسل است. نویسنده آنگاه این نظریه را به این صورت تأویل کرده که مقصود آنان این است که وجود حقیقى منحصر به حقّ است و موجودات دیگر شؤون و تجلیات حق مى‎باشد و: «محقق را که وحدت در شهود است نخستین نظره بر نور وجود است».
بعد افزوده است که منقول از [[قمشه‌ای، محمدرضا|مرحوم شیخ محمّدرضا قمشه‌اى]] این است که لازم این قول، نفى شرایع ملل و انزال کتب و بعث رسل است. نویسنده آنگاه این نظریه را به این صورت تأویل کرده که مقصود آنان این است که وجود حقیقى منحصر به حقّ است و موجودات دیگر شؤون و تجلیات حق مى‌باشد و: «محقق را که وحدت در شهود است نخستین نظره بر نور وجود است».
«دلى کز معرفت نور و صفا دید به هر چیزى که دید اوّل خدا دید».
«دلى کز معرفت نور و صفا دید به هر چیزى که دید اوّل خدا دید».
«همه عالم ز نور اوست پیدا کجا او گردد از عالم هویدا».
«همه عالم ز نور اوست پیدا کجا او گردد از عالم هویدا».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش