۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ىب' به 'ىب') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'یج' به 'یج') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
لیکن، در تشریح مفاهیم یا مسائل فلسفى در درجه نخست بر نوشتههاى خود فیلسوفان تکیه کردهام. گاهى تفسیر آراء فلسفى یا کلامى مرا بر آن داشته است که از مطالعات صاحبنظران معاصر یارى بجویم. بااینهمه، وقتیکه این آراء بهقدر کافى روشن بوده است، لازم ندیدهام که بر شمار این صاحبنظران الى غیرالنهایه بیفزایم. غرض از کتابنامهای که در پایان کتاب آوردهام این است که خواننده ذیعلاقه را با آثار محققان دیگر در زمینه مورد بحث آشنا کنم و وسعت دامنه مواد و مصالح مورد استفاده در نوشتن این کتاب را نشان دهم.<ref>همان، ص3-4</ref> | لیکن، در تشریح مفاهیم یا مسائل فلسفى در درجه نخست بر نوشتههاى خود فیلسوفان تکیه کردهام. گاهى تفسیر آراء فلسفى یا کلامى مرا بر آن داشته است که از مطالعات صاحبنظران معاصر یارى بجویم. بااینهمه، وقتیکه این آراء بهقدر کافى روشن بوده است، لازم ندیدهام که بر شمار این صاحبنظران الى غیرالنهایه بیفزایم. غرض از کتابنامهای که در پایان کتاب آوردهام این است که خواننده ذیعلاقه را با آثار محققان دیگر در زمینه مورد بحث آشنا کنم و وسعت دامنه مواد و مصالح مورد استفاده در نوشتن این کتاب را نشان دهم.<ref>همان، ص3-4</ref> | ||
در محدوده اسلام، در حدود قرن اول، رفته رفته مباحثاتی در اطراف مسائل عدل الهی و مسئولیت آدمی درگرفت. منابع معتبر خبر میدهند که جماعتی از متکلمان نخستین بحث درباره مسئله اختیار و قدر را پیش کشیدند که به تصدیق همگان نخستین معظله کلامی متکلمان بود. معتزله که ابن اتجاه فکری را دنبال کردند قائل به آزادی فرد از یکسو و عدل خداوند از سوی دیگر بودند. هرچند طبیعتاً برای تأیید موقف خود به نقل شواهدی از قرآن توسل | در محدوده اسلام، در حدود قرن اول، رفته رفته مباحثاتی در اطراف مسائل عدل الهی و مسئولیت آدمی درگرفت. منابع معتبر خبر میدهند که جماعتی از متکلمان نخستین بحث درباره مسئله اختیار و قدر را پیش کشیدند که به تصدیق همگان نخستین معظله کلامی متکلمان بود. معتزله که ابن اتجاه فکری را دنبال کردند قائل به آزادی فرد از یکسو و عدل خداوند از سوی دیگر بودند. هرچند طبیعتاً برای تأیید موقف خود به نقل شواهدی از قرآن توسل میجستند. گرایش عمومی آنها، در تأیید مواضع خود، به اقامه دلایلی بود که خصلتی کاملاً اخلاقی و عقلانی داشت<ref>همان، ص10</ref>... | ||
اوایل مکتب فلسفی اسلامی مقارن است با زمانی که نخستین ترجمههای آثار دانشمندان یونانی از سریانی یا یونانی به عربی صورت گرفت. میتوان این روایت متداول را معتبر دانست که متون علمی و پزکی نخستین تألیفاتی است که به عربی ترجمه شده است. عربها و همچنین ایرانیان که سهم بزرگی در ایجاد نهضت علمی و فلسفی در جهان اسلام داشتند مردمانی بودند که از جنبه عملی به امور مینگریستند. علاقه آنها به جنبههای انتراعی تر اندیشه یونانی را باید از تحولات بعدی به شمار آورد. حتی سریانیان مسیحی نیز که اندکی پیش از فتوحات عربها در قرن اول راه را برای ورود میراث فرهنگی یونانی به خاورنزدیک هموار کردند، در بادی امر به منطق [[ارسطو]] و فلسفه یونان بهعنوان مقدمهای برای مطالعه متون علوم الهی علاقه میوزیدند. این متون نهتنها در اصل به زبان یونانی نوشته شده بود، بلکه همچنین سرشار از تعابیر منطقی و فلسفی بود که پیش از آن برای مردمان سامی نژاد ناشناخته بود<ref>همان، ص13</ref>... عدم آشنایی کامل فیلسوفان با زبان یونانی سبب شده که در تفسیرهایی که بر متون یونانی مینوشتند کمتر بندهوار پایبند این متون باشند و پس از چندی میتوان گفت که فلسفهای که در جهان اسلام شکل گرفت راه تکامل خاص خویش را پیمود و همین راه تکامل خاص، وحدت شکلی را که صفت ممیزه جنبشهای فکری بزرگ در تاریخ است به آن بخشید<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. | اوایل مکتب فلسفی اسلامی مقارن است با زمانی که نخستین ترجمههای آثار دانشمندان یونانی از سریانی یا یونانی به عربی صورت گرفت. میتوان این روایت متداول را معتبر دانست که متون علمی و پزکی نخستین تألیفاتی است که به عربی ترجمه شده است. عربها و همچنین ایرانیان که سهم بزرگی در ایجاد نهضت علمی و فلسفی در جهان اسلام داشتند مردمانی بودند که از جنبه عملی به امور مینگریستند. علاقه آنها به جنبههای انتراعی تر اندیشه یونانی را باید از تحولات بعدی به شمار آورد. حتی سریانیان مسیحی نیز که اندکی پیش از فتوحات عربها در قرن اول راه را برای ورود میراث فرهنگی یونانی به خاورنزدیک هموار کردند، در بادی امر به منطق [[ارسطو]] و فلسفه یونان بهعنوان مقدمهای برای مطالعه متون علوم الهی علاقه میوزیدند. این متون نهتنها در اصل به زبان یونانی نوشته شده بود، بلکه همچنین سرشار از تعابیر منطقی و فلسفی بود که پیش از آن برای مردمان سامی نژاد ناشناخته بود<ref>همان، ص13</ref>... عدم آشنایی کامل فیلسوفان با زبان یونانی سبب شده که در تفسیرهایی که بر متون یونانی مینوشتند کمتر بندهوار پایبند این متون باشند و پس از چندی میتوان گفت که فلسفهای که در جهان اسلام شکل گرفت راه تکامل خاص خویش را پیمود و همین راه تکامل خاص، وحدت شکلی را که صفت ممیزه جنبشهای فکری بزرگ در تاریخ است به آن بخشید<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. |
ویرایش