۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یآ' به 'یآ') |
جز (جایگزینی متن - 'نک' به 'نک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
برخی مورخین در انتساب این کتاب به [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] تشکیک کردهاند؛ کسانی چون ذهبی در ميزان الاعتدال و بهتبع او سبکی در طبقات الشافعية. محقق کتاب نفی اسناد کتاب حیده به [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] را استدلالی عقلی دانسته، نه تحقیقی تاریخی. از [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] اثر دیگری نیز در دست نداریم که بتوانیم به آن رجوع کنیم و نظرات او در این کتاب را با آن مقابله کنیم. از طرفی ابن ندیم و خطیب بغدادی که متقدم بر ذهبی و سبکی بودهاند در اسناد کتاب حیده به [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|عبدالعزیز کنانی]] تشکیک نکردهاند. درهرحال این موضوع قطعی است که [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] کتابی با نام الحيدة نوشته است، اما این کتاب که بعد از خروجش از مجلس مأمون بر اصحابش املا کرد، در ابتدا بیشتر از ده ورق نبود؛ چراکه خود در ابتدای صفحه 136 کتابش به این موضوع اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص19-17</ref>. با توجه به اینکه نسخی که از الحيدة به دست ما رسیده، اختلاف زیادی با هم دارد، ممکن است مباحثی را ناسخین به آن افزوده باشند؛ چراکه آنها بسیاری از اوقات تحریف میکنند یا الفاظ را تصحیف کرده یا به متن کتابی که موافق مذهبشان باشد، مطالبی را از جانب خود میافزایند تا بهوسیله آن برخی معانی را توضیح دهند یا با شواهدی که میشناسند مطالبی را تأیید کنند<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | برخی مورخین در انتساب این کتاب به [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] تشکیک کردهاند؛ کسانی چون ذهبی در ميزان الاعتدال و بهتبع او سبکی در طبقات الشافعية. محقق کتاب نفی اسناد کتاب حیده به [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] را استدلالی عقلی دانسته، نه تحقیقی تاریخی. از [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] اثر دیگری نیز در دست نداریم که بتوانیم به آن رجوع کنیم و نظرات او در این کتاب را با آن مقابله کنیم. از طرفی ابن ندیم و خطیب بغدادی که متقدم بر ذهبی و سبکی بودهاند در اسناد کتاب حیده به [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|عبدالعزیز کنانی]] تشکیک نکردهاند. درهرحال این موضوع قطعی است که [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] کتابی با نام الحيدة نوشته است، اما این کتاب که بعد از خروجش از مجلس مأمون بر اصحابش املا کرد، در ابتدا بیشتر از ده ورق نبود؛ چراکه خود در ابتدای صفحه 136 کتابش به این موضوع اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص19-17</ref>. با توجه به اینکه نسخی که از الحيدة به دست ما رسیده، اختلاف زیادی با هم دارد، ممکن است مباحثی را ناسخین به آن افزوده باشند؛ چراکه آنها بسیاری از اوقات تحریف میکنند یا الفاظ را تصحیف کرده یا به متن کتابی که موافق مذهبشان باشد، مطالبی را از جانب خود میافزایند تا بهوسیله آن برخی معانی را توضیح دهند یا با شواهدی که میشناسند مطالبی را تأیید کنند<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | ||
معتزله، قائل به خلق قرآن کریم هستند. از جمله براهین معتزله بر خلق، این موارد است: اگر کلام خدا مخلوق نباشد لازم میآید که امر و نهی قدیم باشند و این هم محال است. کلام نیاز به مخاطب دارد؛ پس اگر مخاطب، مخلوق باشد کلام هم مخلوق است. همچنین خداوند با خودش سخن نمیگوید، بلکه با بندگانش سخن میگوید؛ پس اگر عبدمخلوق باشد کلام الله هم مخلوق است. دیگر اینکه خطاب الله تعالی به موسی غیر از خطابش به عیسی(ع) و محمد(ص) است؛ | معتزله، قائل به خلق قرآن کریم هستند. از جمله براهین معتزله بر خلق، این موارد است: اگر کلام خدا مخلوق نباشد لازم میآید که امر و نهی قدیم باشند و این هم محال است. کلام نیاز به مخاطب دارد؛ پس اگر مخاطب، مخلوق باشد کلام هم مخلوق است. همچنین خداوند با خودش سخن نمیگوید، بلکه با بندگانش سخن میگوید؛ پس اگر عبدمخلوق باشد کلام الله هم مخلوق است. دیگر اینکه خطاب الله تعالی به موسی غیر از خطابش به عیسی(ع) و محمد(ص) است؛ همچنانکه خطاب خداوند به بنیاسرائیل غیر از خطابش به عرب است و هر خطابی که به تبدل زمان و مکان تغییر کند کلام مخلوق است<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>. | ||
[[صليبا، جميل|جمیل صلیبا]] خلاصه مطالب کتاب را در مقدمه در هفت شماره ذکر کرده که به آن اشاره میشود: | [[صليبا، جميل|جمیل صلیبا]] خلاصه مطالب کتاب را در مقدمه در هفت شماره ذکر کرده که به آن اشاره میشود: | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
آنگاه که سائلی پرسید: علم خداوند چیست؟ [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|عبدالعزیز]] گفت: ما نمیتوانیم حقیقت خداوند متعال را بشناسیم و نمیتوانیم کنه علمش را درک کنیم<ref>ر.ک: همان، ص32-31</ref>. | آنگاه که سائلی پرسید: علم خداوند چیست؟ [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|عبدالعزیز]] گفت: ما نمیتوانیم حقیقت خداوند متعال را بشناسیم و نمیتوانیم کنه علمش را درک کنیم<ref>ر.ک: همان، ص32-31</ref>. | ||
# در بخش دیگری از مناظره، معنای «جعل» مورد بحث قرار گرفته است. بشر میگوید: خداوند متعال در کتابش میفرماید: '''إنا جعلناه قرآنا عربيا''' (الزخرف: 3) و «جعلناه»، به معنای «خلقناه» است. عبدالعزیز چنین پاسخ میدهد: جعل در لغت عرب دو معنا دارد: یکی از معانیاش خلق است و معنای دیگر تصییر است. در آیاتی چون '''الحمد لله الذي خلق السموات و الأرض''' (الأنعام: 1)، جعل به معنای خلق است، اما در آیاتی چون '''و جعلوا لله شركاء الجن''' (الأنعام: 100)، معنای جعل، تصییر است، نه خلق<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | # در بخش دیگری از مناظره، معنای «جعل» مورد بحث قرار گرفته است. بشر میگوید: خداوند متعال در کتابش میفرماید: '''إنا جعلناه قرآنا عربيا''' (الزخرف: 3) و «جعلناه»، به معنای «خلقناه» است. عبدالعزیز چنین پاسخ میدهد: جعل در لغت عرب دو معنا دارد: یکی از معانیاش خلق است و معنای دیگر تصییر است. در آیاتی چون '''الحمد لله الذي خلق السموات و الأرض''' (الأنعام: 1)، جعل به معنای خلق است، اما در آیاتی چون '''و جعلوا لله شركاء الجن''' (الأنعام: 100)، معنای جعل، تصییر است، نه خلق<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | ||
# سپس مناظرهکنندگان از قرآن و سنت، به استدلال و قیاس رجوع میکنند. عبدالعزیز میگوید: اگر بگویی قرآن مخلوق است، لازمهاش آن است که قرآن را در خودش یا در دیگری خلق کرده است یا آن را قائم به ذات آفریده است. اگر خداوند کلامش را در خودش خلق کرده، پس خداوند محل تغییرات و حوادث میشود و این محال است؛ چراکه خداوند ناقص نیست که نیاز به خلق چیزی داشته باشد که خودش را با آن کامل کند و اگر بگویی در غیرش قرآن را خلق کرده، کلام الهی مانند کلامهای دیگر در سینههای مردم خلق میشود. این نیز محال است؛ چراکه منجر به تشبیه کلام خداوند به شعر و قول باطل و کفر میشود و اگر بگویی قائم به ذات خلق شده است، این نیز باطل است؛ چراکه هر کلامی از متکلمی صادر میشود؛ | # سپس مناظرهکنندگان از قرآن و سنت، به استدلال و قیاس رجوع میکنند. عبدالعزیز میگوید: اگر بگویی قرآن مخلوق است، لازمهاش آن است که قرآن را در خودش یا در دیگری خلق کرده است یا آن را قائم به ذات آفریده است. اگر خداوند کلامش را در خودش خلق کرده، پس خداوند محل تغییرات و حوادث میشود و این محال است؛ چراکه خداوند ناقص نیست که نیاز به خلق چیزی داشته باشد که خودش را با آن کامل کند و اگر بگویی در غیرش قرآن را خلق کرده، کلام الهی مانند کلامهای دیگر در سینههای مردم خلق میشود. این نیز محال است؛ چراکه منجر به تشبیه کلام خداوند به شعر و قول باطل و کفر میشود و اگر بگویی قائم به ذات خلق شده است، این نیز باطل است؛ چراکه هر کلامی از متکلمی صادر میشود؛ چنانکه اراده، از مرید و علم، از عالم و قدرت، از قادر؛ پس تنها قولی که باقی میماند این است که بگوییم قرآن صفت خداست و صفات خداوند مخلوق نیستند<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. | ||
# بهترین مطلبی که درباره این مناظره میشود گفت این است که محاورهای زیبا بین دو عالم است که دو دیدگاه مختلف دارند؛ بشر مریسی از اهل تأویل و استدلال و قیاس بشمار میرود و [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] از اهل حدیث و سنت و هنگامیکه بدانیم که بشر مریسی از موالی و عبدالعزیز از کنانه است، میتوانیم بگوییم مناظره این دو شخصیت شبیه درگیریهای فکری است که در بغداد بین شعوبیه و اعراب رخ میداد. دلیل بر این مطلب مسخره شدن غیر عربها – که زبان عربی را بهدرستی نمیفهمند - توسط عبدالعزیز و مدح فراوان مأمون بهخاطر علمش به زبان قومش است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | # بهترین مطلبی که درباره این مناظره میشود گفت این است که محاورهای زیبا بین دو عالم است که دو دیدگاه مختلف دارند؛ بشر مریسی از اهل تأویل و استدلال و قیاس بشمار میرود و [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] از اهل حدیث و سنت و هنگامیکه بدانیم که بشر مریسی از موالی و عبدالعزیز از کنانه است، میتوانیم بگوییم مناظره این دو شخصیت شبیه درگیریهای فکری است که در بغداد بین شعوبیه و اعراب رخ میداد. دلیل بر این مطلب مسخره شدن غیر عربها – که زبان عربی را بهدرستی نمیفهمند - توسط عبدالعزیز و مدح فراوان مأمون بهخاطر علمش به زبان قومش است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | ||
ویرایش