التمهيد في أصول‌الدين: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'م‎ک' به 'م‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
جز (جایگزینی متن - 'م‎ک' به 'م‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۰: خط ۴۰:
ایجاز این کتاب برای کسی که صرفا خواهان دستیابی به اطلاعاتی درباره آرای اهل سنت و جماعت، به‌ویژه ماتریدیه است، کافی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/1/23 ر.ک: مقدمه محقق، ص23]</ref>.
ایجاز این کتاب برای کسی که صرفا خواهان دستیابی به اطلاعاتی درباره آرای اهل سنت و جماعت، به‌ویژه ماتریدیه است، کافی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/1/23 ر.ک: مقدمه محقق، ص23]</ref>.


نسفی در فصلی از کتاب، درباره این که سازنده دنیا، حکیم است می‌نویسد: سازنده دنیا جل‎ و علا حکیم است؛ اگر مانند ابن اعرابی حکمت را از باب علم بدانیم و بگوییم حکیم، یعنی عالِم، بدون شک خدای بلندمرتبه از ازل عالم بوده است و چون تبدل صفات در او راه ندارد، اکنون نیز عالم است. اگر حکمت را از باب فعل بدانیم معنی آن محکم‎کاری در ساخته‌ها است و حکیم به معنی مُحکِم خواهد بود (مانند الیم که به معنی مؤلم است)؛ در این صورت وقتی می‌گوییم الله تعالی حکیم است، یعنی محکم‎کننده همه مفعولات و مصنوعاتش است. به‌هرتقدیر، حکمت را از باب علم بدانیم که ضدش جهل باشد یا از باب فعل بدانیم که ضدش سفه باشد (سفه مقابل احکام است؛ زیرا معنای آن سستی‌ای است که به دلیل شادی یا عصبانیت بیش از حد، بر فاعل عارض می‌شود و وی را به انجام کاری بدون تأمل و قصد درست، وامی‌دارد) خدای بلندمرتبه از ازل به این صفت (حکمت) موصوف بوده است؛ زیرا همان طور که علم (در نظر عالمان ما) ازلی است، فعلی که تکوین است نیز ازلی است. پس (همان ‎گونه که در بحث تکوین نیز از آن سخن گفتیم) خداوند، همان طور که عالم، قادر، خالق و رازق ازلی است، حکیم لم‎یزل هم هست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/2/37 ر.ک: متن کتاب، ص37]</ref>.
نسفی در فصلی از کتاب، درباره این که سازنده دنیا، حکیم است می‌نویسد: سازنده دنیا جل‎ و علا حکیم است؛ اگر مانند ابن اعرابی حکمت را از باب علم بدانیم و بگوییم حکیم، یعنی عالِم، بدون شک خدای بلندمرتبه از ازل عالم بوده است و چون تبدل صفات در او راه ندارد، اکنون نیز عالم است. اگر حکمت را از باب فعل بدانیم معنی آن محکم‌کاری در ساخته‌ها است و حکیم به معنی مُحکِم خواهد بود (مانند الیم که به معنی مؤلم است)؛ در این صورت وقتی می‌گوییم الله تعالی حکیم است، یعنی محکم‌کننده همه مفعولات و مصنوعاتش است. به‌هرتقدیر، حکمت را از باب علم بدانیم که ضدش جهل باشد یا از باب فعل بدانیم که ضدش سفه باشد (سفه مقابل احکام است؛ زیرا معنای آن سستی‌ای است که به دلیل شادی یا عصبانیت بیش از حد، بر فاعل عارض می‌شود و وی را به انجام کاری بدون تأمل و قصد درست، وامی‌دارد) خدای بلندمرتبه از ازل به این صفت (حکمت) موصوف بوده است؛ زیرا همان طور که علم (در نظر عالمان ما) ازلی است، فعلی که تکوین است نیز ازلی است. پس (همان ‎گونه که در بحث تکوین نیز از آن سخن گفتیم) خداوند، همان طور که عالم، قادر، خالق و رازق ازلی است، حکیم لم‎یزل هم هست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/2/37 ر.ک: متن کتاب، ص37]</ref>.


ابوالحسن اشعری که آگاه به اختلاف اهل لغت در ریشه کلمه «حکمت» بوده و از طرفی هم قائل به قِدَم صفات ذات و حدوث صفات فعل بوده است، گفته: اگر منظورمان از حکمت، علم باشد، این صفت ازلی است و الله تعالی از ازل موصوف به این صفت بوده است و اگر منظور از آن فعل، باشد، این صفت ازلی نیست؛ یعنی خدای متعال در ازل موصوف به حکمت نخواهد بود (این بحث در مسئله تکوین و مکوّن گذشت). ابوالعباس قلانسی، حکمت را از باب فعل قرار داده و قائل به ازلیت آن نشده است..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/2/37 ر.ک: همان، ص37-38]</ref>.
ابوالحسن اشعری که آگاه به اختلاف اهل لغت در ریشه کلمه «حکمت» بوده و از طرفی هم قائل به قِدَم صفات ذات و حدوث صفات فعل بوده است، گفته: اگر منظورمان از حکمت، علم باشد، این صفت ازلی است و الله تعالی از ازل موصوف به این صفت بوده است و اگر منظور از آن فعل، باشد، این صفت ازلی نیست؛ یعنی خدای متعال در ازل موصوف به حکمت نخواهد بود (این بحث در مسئله تکوین و مکوّن گذشت). ابوالعباس قلانسی، حکمت را از باب فعل قرار داده و قائل به ازلیت آن نشده است..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35746/2/37 ر.ک: همان، ص37-38]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش