۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
جز (جایگزینی متن - 'هط' به 'هط') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
#:{{شعر}} | #:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''چو افراخت آن قامت نازنین''|2=''زمین آسمان، آسمان شد زمین''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''چو افراخت آن قامت نازنین''|2=''زمین آسمان، آسمان شد زمین''}}{{پایان شعر}} | ||
# نوآوری: ترکیبآفرینی، آوردن مضامین جدید و تازه در قصاید و دیگر اشعار وی بهراستی اعجابانگیز است؛ | # نوآوری: ترکیبآفرینی، آوردن مضامین جدید و تازه در قصاید و دیگر اشعار وی بهراستی اعجابانگیز است؛ بهطور مثال برای طلوع خورشید میگوید: | ||
#:{{شعر}} | #:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''یکی طفل طلاییمو به مکتبخانه گردون''|2='' فروشست از سیاهی لوح گیتی را ز آب زر''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''یکی طفل طلاییمو به مکتبخانه گردون''|2='' فروشست از سیاهی لوح گیتی را ز آب زر''}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
# آشنایی وی به زبان عربی و قرآن بسیار افزون و در حد محققان علوم دینی و مذهبی بوده است | # آشنایی وی به زبان عربی و قرآن بسیار افزون و در حد محققان علوم دینی و مذهبی بوده است | ||
# در آیینهزاران مذاهب و ادیان الهی، بهویژه آئین اسلام و کیش زردشت و کتاب اوستا و گاتههای آن تفحصی بسزا داشته و جبلّت را با فروغ شریعت نورانی ساخته است. | # در آیینهزاران مذاهب و ادیان الهی، بهویژه آئین اسلام و کیش زردشت و کتاب اوستا و گاتههای آن تفحصی بسزا داشته و جبلّت را با فروغ شریعت نورانی ساخته است. | ||
# ناصری علاوه بر قصیدهسرایی در سرودن مسمطات، آنهم در مدح و منقبت ائمه هدی و معصومین خاندان ولا، استادی مسلم و سخنپردازی مفخّم است. وی در سرودن مسمطات بر آن بوده تا از قوافی سخت و بسیار دشوار بهره گیرد. اگرچه استفاده از قوافی و واژههای مهجور در این روزگار شاعران را بهراستی کاری ناصواب است، اما بههرحال این غنای طبع، معیاری بر تبحر و ذوق زخار ناصری در آفرینش مسمطات است؛ | # ناصری علاوه بر قصیدهسرایی در سرودن مسمطات، آنهم در مدح و منقبت ائمه هدی و معصومین خاندان ولا، استادی مسلم و سخنپردازی مفخّم است. وی در سرودن مسمطات بر آن بوده تا از قوافی سخت و بسیار دشوار بهره گیرد. اگرچه استفاده از قوافی و واژههای مهجور در این روزگار شاعران را بهراستی کاری ناصواب است، اما بههرحال این غنای طبع، معیاری بر تبحر و ذوق زخار ناصری در آفرینش مسمطات است؛ بهطوریکه سرودههای او مسمطات منوچهری را به ذهن متبادر میکند؛ برای مثال بشنوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''صبح چو از باختر، چهره نمود آفتاب''|2=''ریخت به هر روزنی، آقچه و زر ناب''}} | {{ب|''صبح چو از باختر، چهره نمود آفتاب''|2=''ریخت به هر روزنی، آقچه و زر ناب''}} |
ویرایش