۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هج' به 'هج') |
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
به دنبال تحولات اساسی در نظام اجتماعی - سیاسی ایران در دوره مشروطه، ادبیات نیز دستخوش تغییر و تحول بنیادین شد و این دگرگونی نه فقط در محتوا که در شیوه بیان و نحوه کارکرد زبان نیز آشکار گردید. اگرچه، تنی چند از ادیبان و شاعران بودند که نه از این و نه از آن حیث کمترین جنبشی در حال و کارشان پدید نیامد؛ همچون ادیب پیشاوری و ادیب نیشابوری؛ نیز تنی چند بودند که با تأثیرپذیری شدید از انقلاب مشروطه، بیشتر محتوا و کمتر زبانِ شعرشان، تحول یافت؛ همچون ادیبالممالک فراهانی و محمدتقی بهار؛ دستهای که از آنان به شاعران قلب مشروطیت تعبیر میکنند. اما در بین شاعران عصر مشروطه، شعر ایرجمیرزا هم از نظر محتوا و هم از نظر سبک و زبان و نحوه بیان، چهرهای متفاوت دارد؛ تا آنجا که برخی صاحبنظران معتقدند که اساسیترین درونمایههای شعر مشروطه به زبان طنز مورد انتقاد او قرار گرفته است. نیز او را در حیطه زبان و گفتار و بیان ادبی از دیگران ممتاز میدانند و حق نیز همین است؛ چه، با اندک نگاهی به دیوان ایرج درمییابیم که در فضای شعر وی - با آن زبان خاصش - از آن شور و شرر و داغ و درد شعرهای عشقی و عارف، آن فاتحهخوانیهای سید اشرف حسینی و نالههای زار بهار در سوگ مشروطه، خبری نیست. هرچند، انقلاب مشروطیت و دگرگونیهایی که در عرصه سیاست و جامعه روی داد، حال و هوای این شاهزاده قاجار را نیز - که زمانی از صاحبمنصبان و مداحان دربار بود - عوض کرد، ظاهرًا این دگرگونی تا به آنجا نبوده است که در رثای آزادی و وطن ازدسترفته، خوناب از مژه بگشاید و سیل خون به دامن روانه کند یا در آرزوی آبادی سرزمین مادری زاری کند و شاید همین امر مایه جدایی زبان وی از زبان دیگران و دوری آن از شعارگونگی باشد<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص83</ref>. | به دنبال تحولات اساسی در نظام اجتماعی - سیاسی ایران در دوره مشروطه، ادبیات نیز دستخوش تغییر و تحول بنیادین شد و این دگرگونی نه فقط در محتوا که در شیوه بیان و نحوه کارکرد زبان نیز آشکار گردید. اگرچه، تنی چند از ادیبان و شاعران بودند که نه از این و نه از آن حیث کمترین جنبشی در حال و کارشان پدید نیامد؛ همچون ادیب پیشاوری و ادیب نیشابوری؛ نیز تنی چند بودند که با تأثیرپذیری شدید از انقلاب مشروطه، بیشتر محتوا و کمتر زبانِ شعرشان، تحول یافت؛ همچون ادیبالممالک فراهانی و محمدتقی بهار؛ دستهای که از آنان به شاعران قلب مشروطیت تعبیر میکنند. اما در بین شاعران عصر مشروطه، شعر ایرجمیرزا هم از نظر محتوا و هم از نظر سبک و زبان و نحوه بیان، چهرهای متفاوت دارد؛ تا آنجا که برخی صاحبنظران معتقدند که اساسیترین درونمایههای شعر مشروطه به زبان طنز مورد انتقاد او قرار گرفته است. نیز او را در حیطه زبان و گفتار و بیان ادبی از دیگران ممتاز میدانند و حق نیز همین است؛ چه، با اندک نگاهی به دیوان ایرج درمییابیم که در فضای شعر وی - با آن زبان خاصش - از آن شور و شرر و داغ و درد شعرهای عشقی و عارف، آن فاتحهخوانیهای سید اشرف حسینی و نالههای زار بهار در سوگ مشروطه، خبری نیست. هرچند، انقلاب مشروطیت و دگرگونیهایی که در عرصه سیاست و جامعه روی داد، حال و هوای این شاهزاده قاجار را نیز - که زمانی از صاحبمنصبان و مداحان دربار بود - عوض کرد، ظاهرًا این دگرگونی تا به آنجا نبوده است که در رثای آزادی و وطن ازدسترفته، خوناب از مژه بگشاید و سیل خون به دامن روانه کند یا در آرزوی آبادی سرزمین مادری زاری کند و شاید همین امر مایه جدایی زبان وی از زبان دیگران و دوری آن از شعارگونگی باشد<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص83</ref>. | ||
تنها شعر حقیقتاً وطنپرستانه ایرج، همان است که در رثای کلنل محمدتقی خان پسیان سروده است. الفاظ و تعابیر، لحن و بیان و غنای عاطفی شعر هم بیانگر تأثر عمیق شاعر از فقدان یک منادی آزادی و عدالت و مبارز راه میهن است و از خلال آن میتوان آرزوهای میهنی شاعر و دلبستگی او را به | تنها شعر حقیقتاً وطنپرستانه ایرج، همان است که در رثای کلنل محمدتقی خان پسیان سروده است. الفاظ و تعابیر، لحن و بیان و غنای عاطفی شعر هم بیانگر تأثر عمیق شاعر از فقدان یک منادی آزادی و عدالت و مبارز راه میهن است و از خلال آن میتوان آرزوهای میهنی شاعر و دلبستگی او را به آرمانهای وطنخواهانه بهوضوح تشخیص داد:{{شعر}} | ||
{{ب|'' دلم به حال تو ای دوستدار ایران سوخت''|2='' که چون تو شیر نری را در این کنام کنند''<ref>ر.ک: صدرینیا، باقر، ص34؛ متن کتاب، ص182</ref>}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' دلم به حال تو ای دوستدار ایران سوخت''|2='' که چون تو شیر نری را در این کنام کنند''<ref>ر.ک: صدرینیا، باقر، ص34؛ متن کتاب، ص182</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
ویرایش