دیوان ایرج‌میرزا: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎گ' به 'ه‌گ')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ج' به 'ه‌ج')
    خط ۵۵: خط ۵۵:
    {{ب|'' بوسه دیگر سر آن می‌نهم''|2='' لحظه دیگر به تو پس می‌دهم''<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص88؛ متن کتاب، ص103</ref>‏}}{{پایان شعر}}  
    {{ب|'' بوسه دیگر سر آن می‌نهم''|2='' لحظه دیگر به تو پس می‌دهم''<ref>ر.ک: صارمی، سهیلا، ص88؛ متن کتاب، ص103</ref>‏}}{{پایان شعر}}  


    ایرج با همه علقه‌های‎ عاطفی و دلبستگی به سرنوشت خاندان قاجار که منبع اشرافیت‎ او نیز بود، هم به درجه‎ تباهی‎ و فرسودگی آن آگاه بود و هم سقوط‎ قریب‎‎الوقوع‎ آن‎ را‎ به‎روشنی می‌دید‎. فساد‎ و تباهی نظام استبدادی که خاندان او بر این کشور حاکم ساخته بود، چنان نبود که کسی‎ با‎ اندک‎ مایه آگاهی‎ اجتماعی و شرف انسانی بتواند از‎ آن‎ دفاع‎ کند‎. از‎ سوی‎‎ دیگر این نظام که نهضت مشروطیت آن را به‎شدت‎ تضعیف کرد و در لبه پرتگاه سقوط قرار داد، درعین‎حال سقوط و اضمحلال اشرافیت و شوکت و شکوه شاعر‎ نیز بود. این وضعیت بحرانی، در روح‎ شاعرانه او انعکاس می‎یافت و آن را با یأس و تردید و تناقض آکنده می‌ساخت و حاصل و نتیجه این‎ وضعیت بحرانی روحی از جهت فلسفی، نوعی‎ نهیلیسم‎ بود و از حیث اجتماعی، انفعال و بی‎عملی، بدبینی و در مواردی کینه‎جویی مستور. نهیلیسم او را به‎ جبراندیشی، دم‎غنیمت‎شماری و لاقیدی می‌کشاند و انفعال، به کناره‌گیری از مهم‎ترین حادثه روزگار خویش؛ گرچه‎ این‎ انفعال نیز در اصل از همان نهیلیسم‎ ریشه می‌گرفت. دم‎غنیمت‎شماری و عشرت‎جویی در جاهای‎ متعدد دیوان او انعکاس یافته است. ایرج معتقد است‎‎ که‎:
    ایرج با همه علقه‌های‎ عاطفی و دلبستگی به سرنوشت خاندان قاجار که منبع اشرافیت‎ او نیز بود، هم به درجه‎ تباهی‎ و فرسودگی آن آگاه بود و هم سقوط‎ قریب‎‎الوقوع‎ آن‎ را‎ به‎روشنی می‌دید‎. فساد‎ و تباهی نظام استبدادی که خاندان او بر این کشور حاکم ساخته بود، چنان نبود که کسی‎ با‎ اندک‎ مایه آگاهی‎ اجتماعی و شرف انسانی بتواند از‎ آن‎ دفاع‎ کند‎. از‎ سوی‎‎ دیگر این نظام که نهضت مشروطیت آن را به‎شدت‎ تضعیف کرد و در لبه پرتگاه سقوط قرار داد، درعین‎حال سقوط و اضمحلال اشرافیت و شوکت و شکوه شاعر‎ نیز بود. این وضعیت بحرانی، در روح‎ شاعرانه او انعکاس می‎یافت و آن را با یأس و تردید و تناقض آکنده می‌ساخت و حاصل و نتیجه این‎ وضعیت بحرانی روحی از جهت فلسفی، نوعی‎ نهیلیسم‎ بود و از حیث اجتماعی، انفعال و بی‎عملی، بدبینی و در مواردی کینه‌جویی مستور. نهیلیسم او را به‎ جبراندیشی، دم‎غنیمت‎شماری و لاقیدی می‌کشاند و انفعال، به کناره‌گیری از مهم‎ترین حادثه روزگار خویش؛ گرچه‎ این‎ انفعال نیز در اصل از همان نهیلیسم‎ ریشه می‌گرفت. دم‎غنیمت‎شماری و عشرت‎جویی در جاهای‎ متعدد دیوان او انعکاس یافته است. ایرج معتقد است‎‎ که‎:
    {{شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|'' کار این چرخ فلک تودرتوست‎‎''|2='' کس‎ نداند که چه در باطن اوست‎''}}
    {{ب|'' کار این چرخ فلک تودرتوست‎‎''|2='' کس‎ نداند که چه در باطن اوست‎''}}

    نسخهٔ ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۰۵

    ‏دیوان ایرج‎‎میرزا
    دیوان ایرج‌میرزا
    پدیدآورانایرج میرزا (شاعر)
    عنوان‌های دیگردیوان ایرج میرزا
    ناشراندیشه
    مکان نشرایران
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره

    دیوان ایرج‎میرزا، مشتمل بر اشعار ایرج‎میرزا، شاعر عهد مشروطیت، مشهور به جلال‌الملک است. آثار و اشعار ایرج میرزا، مشتمل بر غزلیات، قصاید، قطعات و چندین مثنوی از جمله مثنوی زهره و منوچهر و مثنوی عارف‎نامه ‎است.

    ساختار

    کتاب با قصیده‌ای در ستایش نظام‎السلطنه مافی و 35 قصیده دیگر آغاز شده است. پس از آن غزل‎ها، مثنوی‎ها، قطعه‌ها، رباعی‎ها، مربع ترکیب، قالب‌های نو و در انتهای کتاب نیز غزل‎ها و قطعه‌ها و مثنوی‎های ناتمام و بیت‎های پراکنده ذکر شده است.

    گزارش محتوا

    به دنبال تحولات اساسی در نظام اجتماعی - ‎سیاسی ایران در دوره‎ مشروطه‎، ادبیات نیز دستخوش تغییر و تحول بنیادین شد و این دگرگونی نه فقط در محتوا که در شیوه بیان و نحوه کارکرد زبان نیز آشکار گردید. اگرچه، تنی چند از ادیبان‎ و شاعران‎ بودند‎ که نه از این و نه‎ از‎ آن‎ حیث کمترین جنبشی در حال و کارشان پدید نیامد؛ همچون ادیب پیشاوری و ادیب نیشابوری؛ نیز تنی چند بودند که با تأثیرپذیری شدید‎ از‎ انقلاب‎ مشروطه، بیشتر محتوا و کمتر زبانِ شعرشان، تحول یافت‎؛ همچون‎ ادیب‎الممالک فراهانی و محمدتقی بهار؛ دسته‌ای که از آنان به شاعران قلب مشروطیت تعبیر می‌کنند. اما در بین‎ شاعران‎ عصر‎ مشروطه، شعر ایرج‎میرزا هم از نظر محتوا و هم از نظر سبک‎ و زبان‎ و نحوه‎ بیان، چهره‌ای متفاوت دارد؛ تا آنجا که برخی صاحب‎نظران معتقدند که اساسی‌ترین‎ درون‎‎مایه‎‎های شعر مشروطه به زبان طنز مورد انتقاد او قرار گرفته است. نیز او را در حیطه زبان و گفتار و بیان ادبی از دیگران ممتاز می‌دانند‎ و حق نیز همین است؛ چه، با اندک نگاهی به دیوان ایرج درمی‎یابیم‎ که‎ در فضای شعر وی - با آن زبان خاصش - از آن شور و شرر و داغ‎ و درد‎ شعرهای‎ عشقی و عارف، آن فاتحه‎خوانی‎های سید اشرف حسینی و ناله‌های زار بهار در سوگ مشروطه،‎ خبری‎ نیست. هرچند، انقلاب مشروطیت و دگرگونی‎هایی که در عرصه سیاست و جامعه روی داد‎، حال‎ و هوای‎ این شاهزاده قاجار را نیز - که زمانی از صاحب‎منصبان و مداحان دربار بود - ‎عوض کرد‎، ظاهرًا‎ این‎ دگرگونی تا به آنجا نبوده است که در رثای آزادی و وطن ازدست‎رفته، خوناب از مژه بگشاید و سیل خون به دامن روانه کند یا در‎ آرزوی‎ آبادی سرزمین مادری زاری کند و شاید همین امر مایه جدایی‎ زبان وی از زبان دیگران و دوری آن از‎ شعارگونگی‎ باشد[۱].

    تنها‎ شعر‎ حقیقتاً‎ وطن‎پرستانه ایرج، همان است که‎ در رثای کلنل محمدتقی ‎خان پسیان سروده است. الفاظ‎ و تعابیر، لحن و بیان و غنای عاطفی شعر هم بیانگر تأثر عمیق شاعر از فقدان‎ یک منادی آزادی و عدالت‎ و مبارز‎ راه میهن است و از خلال آن می‌توان‎ آرزوهای میهنی شاعر و دلبستگی او را به آرمان‎های‎ وطن‎خواهانه به‎وضوح تشخیص داد:

    دلم به حال تو ای دوستدار ایران سوخت که چون تو شیر نری را در این کنام کنند[۲]

    شعر ایرج، ویژگی‎هایی دارد که نظام‎ زبانی‎ او را از نظام‎های زبانی‎ معاصرانش متمایز می‌کند. شعر‎ او‎ نه فقط از حیث تنوع‎ معنایی‎، که از حیث ساختار جمله، کاربرد دستور زبان، کنش و واکنش واژه‌ها، تصویر‎سازی‎ و گاه نمادپردازی و کاربرد زیبایی‌شناختی زبان‎ در‎ بین‎ هم‎عصرانش برجسته‎ است‎[۳].

    کاربرد زبان عامیانه در شعر ایرج در سطح وسیعی صورت می‌گیرد که غالباً ً‎ آن‎ را با نوعی طنز و شوخی‎ درمی‎آمیزد:

    هی بتابد سبیل و سازدُ پز در کند پیش این و آن قنپُز

    ایرج بااینکه‎ زبان محاوره او در اطراف طنز دور می‎زد، اما در درون آشفتگی‎ خاطر‎ و خیال دارد. در مقدمه عارف‎نامه می‌گوید‎:

    دلم زین عمر بی‎حاصل‎ سرآمد‎ که ریش عمر هم کم‎کم‎ درآمد
    گهی دندان به درد آید گهی چشم‎ زمانی معده می‎آید سر خشم‎[۴]

    گاه هنجارهای تربیتی عصر و در نتیجه، هنجارهای کلام عادی را در‎ هم‎ می‌شکند‎ و آن را با کلمات رکیک درمی‎آمیزد. گاهی نیز این هنجارشکنی و دور شدن از ادب مرسوم، در سطح ‎‎معنایی‎ صورت می‌گیرد؛ مانند طعنه‌ای که در این بیت‎ها به عارف قزوینی‎ - موسیقی‌دان‎ و شاعر‎ ملی - می‎زند:

    گروهی بچه ژاندارمند در وی که اللهم احفظهم من الغی
    همه شکردهن شیرین‎شمایل همان طوری که می‌خواهد تو را دل

    کاربرد زبان عادی و روزمره، ویژه ایرج نیست و دیگر شاعران دوره مشروطیت نیز از آن فراوان‎ بهره گرفته‌اند؛ اما شاید هیچ‎یک از آنان نتوانسته باشد آن را به اندازه وی رام کند. نمونه اعلای این زبانِ روان و بلیغ، مثنوی زهره و منوچهر است:

    نیست در این‎ گفته‎ من سوسه‌ای گر تو به من قرض دهی بوسه‌ای
    بوسه دیگر سر آن می‌نهم لحظه دیگر به تو پس می‌دهم[۵]

    ایرج با همه علقه‌های‎ عاطفی و دلبستگی به سرنوشت خاندان قاجار که منبع اشرافیت‎ او نیز بود، هم به درجه‎ تباهی‎ و فرسودگی آن آگاه بود و هم سقوط‎ قریب‎‎الوقوع‎ آن‎ را‎ به‎روشنی می‌دید‎. فساد‎ و تباهی نظام استبدادی که خاندان او بر این کشور حاکم ساخته بود، چنان نبود که کسی‎ با‎ اندک‎ مایه آگاهی‎ اجتماعی و شرف انسانی بتواند از‎ آن‎ دفاع‎ کند‎. از‎ سوی‎‎ دیگر این نظام که نهضت مشروطیت آن را به‎شدت‎ تضعیف کرد و در لبه پرتگاه سقوط قرار داد، درعین‎حال سقوط و اضمحلال اشرافیت و شوکت و شکوه شاعر‎ نیز بود. این وضعیت بحرانی، در روح‎ شاعرانه او انعکاس می‎یافت و آن را با یأس و تردید و تناقض آکنده می‌ساخت و حاصل و نتیجه این‎ وضعیت بحرانی روحی از جهت فلسفی، نوعی‎ نهیلیسم‎ بود و از حیث اجتماعی، انفعال و بی‎عملی، بدبینی و در مواردی کینه‌جویی مستور. نهیلیسم او را به‎ جبراندیشی، دم‎غنیمت‎شماری و لاقیدی می‌کشاند و انفعال، به کناره‌گیری از مهم‎ترین حادثه روزگار خویش؛ گرچه‎ این‎ انفعال نیز در اصل از همان نهیلیسم‎ ریشه می‌گرفت. دم‎غنیمت‎شماری و عشرت‎جویی در جاهای‎ متعدد دیوان او انعکاس یافته است. ایرج معتقد است‎‎ که‎:

    کار این چرخ فلک تودرتوست‎‎ کس‎ نداند که چه در باطن اوست‎
    نقد این عمر که بسیار کم است‎ راستی بد گذراندن ستم است[۶]

    او پس از سی سال‎ کار‎ و تلاش و به قول خود‎، قلم‎فرسایی‎، نوکری، کیسه‎بری، حاکم و ندیم شاه شدن،‎ هرچه را به کف آورده صرف عیش و طرب و مستی‎ کرده است:

    هرچه از مال جهان هستی بود صرف عیش و طرب و مستی بود[۷]

    .

    وضعیت کتاب

    کتاب، فاقد مقدمه و فهرست است.

    پانویس

    1. ر.ک: صارمی، سهیلا، ص83
    2. ر.ک: صدری‌نیا، باقر، ص34؛ متن کتاب، ص182
    3. ر.ک: صارمی، سهیلا، ص84-83
    4. ر.ک: گلبن، محمد، ص514
    5. ر.ک: صارمی، سهیلا، ص88؛ متن کتاب، ص103
    6. ر.ک: صدری‌نیا، باقر، ص30-29
    7. ر.ک: همان، ص‎30

    منابع مقاله

    1. متن کتاب.
    2. صارمی، سهیلا، «کارکرد زبان در شعر ایرج‎میرزا»، پایگاه مجلات تخصصی نور، زبان و زبان‎شناسی، پاییز و زمستان 1386، شماره 6، صفحه 83 تا 102.
    3. گلبن، محمد، «نگاهی به یادنامه‌ایرج‎میرزا (سیری در زندگی و آثار ایرج‎میرزا - ‎علی دهباشی)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، بخارا، آذر و دی و بهمن و اسفند 1387، شماره 68 و 69، صفحه 511 تا 515.
    4. صدری‌نیا، باقر، «چند و چون وطن‎خواهی در شعر ایرج»، پایگاه مجلات تخصصی نور، هنر، تابستان 1377، شماره 36، صفحه 26 تا 38.

    وابسته‌ها