بحوث في الملل و النحل: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ص' به 'ه‌ص'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ت' به 'ه‌ت')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ص' به 'ه‌ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۳: خط ۴۳:
جلد اول، از شش فصل تشکیل شده است. نویسنده بعد از مقدمه تحقیق، از تفرق امت اسلامی به هفتادوسه فرقه سخن به میان آورده است. بر مبنای روایتی از پیامبر(ص)، امت اسلامی به هفتادوسه فرقه متفرق می‌شوند. [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله سبحانی]] این روایت را از حیث سند و متن مورد بررسی قرار داده است، سپس درباره فرقه ناجیه مطالبی را بیان نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص23-36</ref>.
جلد اول، از شش فصل تشکیل شده است. نویسنده بعد از مقدمه تحقیق، از تفرق امت اسلامی به هفتادوسه فرقه سخن به میان آورده است. بر مبنای روایتی از پیامبر(ص)، امت اسلامی به هفتادوسه فرقه متفرق می‌شوند. [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله سبحانی]] این روایت را از حیث سند و متن مورد بررسی قرار داده است، سپس درباره فرقه ناجیه مطالبی را بیان نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص23-36</ref>.


بررسی علل پیدایش اختلاف‎ها و پی‌ریزی مذاهب گوناگون از مسائل و مباحث عمده دو فصل بعدی است. در کتاب‏های تاریخ عقاید، پیرامون علل پیدایش اختلافات کمتر گفتگو شده است. ازآنجایی‎که تاریخ‎نگاری در میان مسلمانان به‎صورت نقلی بوده، کمتر به تحلیل تاریخ پرداخته شده است. نگارنده به عوامل شش‎گانه پیدایش اختلاف‎ها و پی‌ریزی مذاهب گوناگون، اشاره نموده است: تعصب‌های کور قبیله‌ای و گرایش‎های حزبی؛ بدفهمی و کج‎اندیشی در تفسیر حقایق دینی؛ منع و جلوگیری از تدوین احادیث پیامبر و نشر آن‎؛ آزادی احبار و رهبان در نشر اساطیر عهدین؛ برخورد مسلمانان با ملت‎های متمدن که برای خود کلام مستقل و عقاید دیگری داشتند و اجتهاد در برابر نص<ref>ر.ک: محمدی‌نسب، رضا، 1392، ص73-74</ref>.
بررسی علل پیدایش اختلاف‎ها و پی‌ریزی مذاهب گوناگون از مسائل و مباحث عمده دو فصل بعدی است. در کتاب‏های تاریخ عقاید، پیرامون علل پیدایش اختلافات کمتر گفتگو شده است. ازآنجایی‎که تاریخ‎نگاری در میان مسلمانان به‌صورت نقلی بوده، کمتر به تحلیل تاریخ پرداخته شده است. نگارنده به عوامل شش‎گانه پیدایش اختلاف‎ها و پی‌ریزی مذاهب گوناگون، اشاره نموده است: تعصب‌های کور قبیله‌ای و گرایش‎های حزبی؛ بدفهمی و کج‎اندیشی در تفسیر حقایق دینی؛ منع و جلوگیری از تدوین احادیث پیامبر و نشر آن‎؛ آزادی احبار و رهبان در نشر اساطیر عهدین؛ برخورد مسلمانان با ملت‎های متمدن که برای خود کلام مستقل و عقاید دیگری داشتند و اجتهاد در برابر نص<ref>ر.ک: محمدی‌نسب، رضا، 1392، ص73-74</ref>.


مؤلف در فصول بعدی کتاب به‎صورت اجمال به برخی از فرقه‌های کلامی می‌پردازد. او از اصول عقاید اهل حدیث سخن به میان آورده است. وی برخی از اصول را از زبان اشعری نقل می‌کند. برخی از اصول پذیرفته‌شده اهل حدیث چنین است: خدا یگانه و واحد است‎؛ محمد بنده و رسول اوست؛ بهشت و دوزخ برحقند؛ خداوند بر عرش خود استقرار دارد؛ خدا چهره‌ای دارد، ولی بدون ‎کیفیت؛ خدا دارای دو دست است؛ خدا چشم دارد، اما بدون کیفیت‎؛ ‎کس که گمان کند نام‎های خدا غیر خداست‎، گمراه است؛ خدا دارای علم است؛ اثبات چشم و گوش برای خدا؛ ما نمی‌توانیم از خدا بی‌نیاز شویم و نمی‌توانیم از قلمرو علم او بیرون بیاییم و...
مؤلف در فصول بعدی کتاب به‌صورت اجمال به برخی از فرقه‌های کلامی می‌پردازد. او از اصول عقاید اهل حدیث سخن به میان آورده است. وی برخی از اصول را از زبان اشعری نقل می‌کند. برخی از اصول پذیرفته‌شده اهل حدیث چنین است: خدا یگانه و واحد است‎؛ محمد بنده و رسول اوست؛ بهشت و دوزخ برحقند؛ خداوند بر عرش خود استقرار دارد؛ خدا چهره‌ای دارد، ولی بدون ‎کیفیت؛ خدا دارای دو دست است؛ خدا چشم دارد، اما بدون کیفیت‎؛ ‎کس که گمان کند نام‎های خدا غیر خداست‎، گمراه است؛ خدا دارای علم است؛ اثبات چشم و گوش برای خدا؛ ما نمی‌توانیم از خدا بی‌نیاز شویم و نمی‌توانیم از قلمرو علم او بیرون بیاییم و...


مؤلف از زبان ملطی نیز به بازگویی اصول اهل حدیث پرداخته است. مؤلف محترم در ضمن پرداختن به نقادی اجمالی اصول اهل حدیث، این نکته را تذکار داده است که اکثر اصول اهل حدیث، به‌عنوان جبهه‌گیری در مقابل مخالفان، جزء اصول عقاید آمده است؛ به‌گونه‌ای که اگر مکتب مخالف در این مورد وجود نداشت، هرگز اهل حدیث به این اندیشه نمی‌افتادند که چنین مسائلی را جزء اصول عقاید قرار دهند؛ به‌عنوان ‎مثال، می‌توان از مسئله قدیم یا حادث بودن کلام خدا سخن گفت که در آغاز قرن دوم بر سر زبان‌ها افتاد و اصلاً چنین چیزی در کلام رسول خدا(ص) و صحابه وجود نداشته است، ولی چون اهل حدیث در مقابل حدوث قرآن، جبهه‌گیری کردند، اعتقاد به قدم (حادث نبودن قرآن)، جزء عقاید اسلامی درآمد. سپس مؤلف محترم، با نظر به اخلاقِ گزارش کامل و دقیق اصول بنیادین هر فرقه‌ای، خود را بر آن می‎بیند که برخی از عقاید اهل حدیث را که شایستگی تبیین و گزارش دارند، با وسواس بیشتری بکاود. ایشان، از اصولِ‎: اطاعت از سلطان جائر و تحریم براندازی نظام‎های جائر؛ عدالت سلف و بالاخص همه صحابه؛ امامت خلفای چهارگانه و فضیلت آنان به‌ترتیب تاریخ خلافت؛ مسئله تقدیر و اینکه خیر و شر همه از جانب خداست و بشر در آن‌ها نقشی ندارد؛ صفات خبری و تفسیر آن به‌گونه‌ای که منتهی به تجسیم و تشبیه شود، یاد نموده است. در میان این مباحث، مسائلی فراوانی معرفی و تحلیل می‌شود. در پایان نیز‎، فصلی درباره تاریخ سلفیه گشوده است که امروزه، دعوت به آن در جامعه اهل سنت، نوعی روشن‎فکری به ‎حساب می‎آید<ref>ر.ک: همان، ص74-75</ref>.
مؤلف از زبان ملطی نیز به بازگویی اصول اهل حدیث پرداخته است. مؤلف محترم در ضمن پرداختن به نقادی اجمالی اصول اهل حدیث، این نکته را تذکار داده است که اکثر اصول اهل حدیث، به‌عنوان جبهه‌گیری در مقابل مخالفان، جزء اصول عقاید آمده است؛ به‌گونه‌ای که اگر مکتب مخالف در این مورد وجود نداشت، هرگز اهل حدیث به این اندیشه نمی‌افتادند که چنین مسائلی را جزء اصول عقاید قرار دهند؛ به‌عنوان ‎مثال، می‌توان از مسئله قدیم یا حادث بودن کلام خدا سخن گفت که در آغاز قرن دوم بر سر زبان‌ها افتاد و اصلاً چنین چیزی در کلام رسول خدا(ص) و صحابه وجود نداشته است، ولی چون اهل حدیث در مقابل حدوث قرآن، جبهه‌گیری کردند، اعتقاد به قدم (حادث نبودن قرآن)، جزء عقاید اسلامی درآمد. سپس مؤلف محترم، با نظر به اخلاقِ گزارش کامل و دقیق اصول بنیادین هر فرقه‌ای، خود را بر آن می‎بیند که برخی از عقاید اهل حدیث را که شایستگی تبیین و گزارش دارند، با وسواس بیشتری بکاود. ایشان، از اصولِ‎: اطاعت از سلطان جائر و تحریم براندازی نظام‎های جائر؛ عدالت سلف و بالاخص همه صحابه؛ امامت خلفای چهارگانه و فضیلت آنان به‌ترتیب تاریخ خلافت؛ مسئله تقدیر و اینکه خیر و شر همه از جانب خداست و بشر در آن‌ها نقشی ندارد؛ صفات خبری و تفسیر آن به‌گونه‌ای که منتهی به تجسیم و تشبیه شود، یاد نموده است. در میان این مباحث، مسائلی فراوانی معرفی و تحلیل می‌شود. در پایان نیز‎، فصلی درباره تاریخ سلفیه گشوده است که امروزه، دعوت به آن در جامعه اهل سنت، نوعی روشن‎فکری به ‎حساب می‎آید<ref>ر.ک: همان، ص74-75</ref>.
خط ۶۷: خط ۶۷:
مؤلف، در جلد چهارم، پیرامون وهابیت سخن گفته است. این جلد، در هفت فصل است و به‌طور کلی می‌توان گفت که در دو بخش طراحی شده است:
مؤلف، در جلد چهارم، پیرامون وهابیت سخن گفته است. این جلد، در هفت فصل است و به‌طور کلی می‌توان گفت که در دو بخش طراحی شده است:


بخش نخست به سرگذشت [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و محمد بن عبدالوهاب و خطوط کلی عقاید این دو، اختصاص یافته است‎؛ در این بخش، پس از تبیین دیدگاه علما و دانشمندان درباره ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، دو مسئله‎، به‎صورت جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته شده است: شرک در عبادت و تحدید بدعت‎. ازآنجایی‎که بسیاری از اندیشه‏‌های وهابیان، از این دو مسئله سرچشمه می‌گیرد و آنان به‎خاطر عدم تحدید منطقی از این دو مسئله کلامی و قرآنی، بسیاری از کارها را از جزئیات شرک در عبادت و از مصادیق بدعت دانسته‌‏اند، ازاین‌جهت به تحدید این دو موضوع پرداخته شده است تا در پرتو ضوابط کلی که از قرآن و سنت الهام گرفته شده‎، به تحلیل عقاید آنان پرداخته شود<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>.
بخش نخست به سرگذشت [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و محمد بن عبدالوهاب و خطوط کلی عقاید این دو، اختصاص یافته است‎؛ در این بخش، پس از تبیین دیدگاه علما و دانشمندان درباره ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، دو مسئله‎، به‌صورت جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته شده است: شرک در عبادت و تحدید بدعت‎. ازآنجایی‎که بسیاری از اندیشه‏‌های وهابیان، از این دو مسئله سرچشمه می‌گیرد و آنان به‎خاطر عدم تحدید منطقی از این دو مسئله کلامی و قرآنی، بسیاری از کارها را از جزئیات شرک در عبادت و از مصادیق بدعت دانسته‌‏اند، ازاین‌جهت به تحدید این دو موضوع پرداخته شده است تا در پرتو ضوابط کلی که از قرآن و سنت الهام گرفته شده‎، به تحلیل عقاید آنان پرداخته شود<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>.


در بخش دوم، جزئیات عقاید آنان بحث شده است‎. مؤلف در میان عقاید آنان، برخی را تحلیل و نقادی نموده است؛ سفر برای زیارت پیامبر(ص)؛ زیارت قبر پیامبر؛ تعمیر قبور؛ مسجدسازی در کنار مشاهد؛ نمازگزاردن در مشاهد؛ توسل به پیامبران؛ سوگند به مقدسات‎؛ سوگند دادن خدا به ‎حق اولیا؛ تبرک به آثار پیامبران و اولیا و نذر برای انبیا و صالحان از این موارد هستند<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>.
در بخش دوم، جزئیات عقاید آنان بحث شده است‎. مؤلف در میان عقاید آنان، برخی را تحلیل و نقادی نموده است؛ سفر برای زیارت پیامبر(ص)؛ زیارت قبر پیامبر؛ تعمیر قبور؛ مسجدسازی در کنار مشاهد؛ نمازگزاردن در مشاهد؛ توسل به پیامبران؛ سوگند به مقدسات‎؛ سوگند دادن خدا به ‎حق اولیا؛ تبرک به آثار پیامبران و اولیا و نذر برای انبیا و صالحان از این موارد هستند<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش