۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
جز (جایگزینی متن - 'هع' به 'هع') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در ابتدای کتاب به معنای لغوی، سپس اصطلاحی «اجتهاد» و نظرات مختلف درباره آن اشاره شده است که نتیجه آن در بحث لغوی چنین است: اگرچه اهل لغت و اهل فقه و اصول در اصل معنای حقیقی جَهد و جُهد اختلاف دارند، ولی در میان آنان در معنای واژه اجتهاد، اختلاف نظری نیست؛ چون اجتهاد بر اساس ظاهر کلام آنان، بهکارگیری و سعی و کوشش است بهقدر توان در هر کاری که دست زدن به آن آسان نباشد و رنج و مشقت را برای رسیدن به هدف و مقصود بههمراه داشته باشد. در این برداشت تفاوتی نمیکند که واژه اجتهاد از چه چیزی مشتق شده باشد. این برداشت، صحیح و مورد پذیرش همگان است؛ چون بهکار بردن نهایت سعی و کوشش، هیچگاه خالی از رنج و مشقت و سختی نیست و معمولاً با هم ارتباط و تلازم دارند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27]</ref>. | در ابتدای کتاب به معنای لغوی، سپس اصطلاحی «اجتهاد» و نظرات مختلف درباره آن اشاره شده است که نتیجه آن در بحث لغوی چنین است: اگرچه اهل لغت و اهل فقه و اصول در اصل معنای حقیقی جَهد و جُهد اختلاف دارند، ولی در میان آنان در معنای واژه اجتهاد، اختلاف نظری نیست؛ چون اجتهاد بر اساس ظاهر کلام آنان، بهکارگیری و سعی و کوشش است بهقدر توان در هر کاری که دست زدن به آن آسان نباشد و رنج و مشقت را برای رسیدن به هدف و مقصود بههمراه داشته باشد. در این برداشت تفاوتی نمیکند که واژه اجتهاد از چه چیزی مشتق شده باشد. این برداشت، صحیح و مورد پذیرش همگان است؛ چون بهکار بردن نهایت سعی و کوشش، هیچگاه خالی از رنج و مشقت و سختی نیست و معمولاً با هم ارتباط و تلازم دارند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27]</ref>. | ||
نویسنده در تعریف اصطلاحی نیز چهار تعریف (از [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]، [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونی]]، [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] و [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خویی]]) را | نویسنده در تعریف اصطلاحی نیز چهار تعریف (از [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]، [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونی]]، [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] و [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خویی]]) را بهعنوان تعاریف بهتر میداند که مناسبترین آنها تعریف [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خویی]] در کتاب «[[الرأي السديد في الإجتهاد و التقليد و الإحتياط و القضاء|الرأِي السديد في الاجتهاد و التقليد]]» است که در آنجا چنین آمده است: اجتهاد بهکار بردن توان برای تحصیل حجت بر واقع یا بر وظیفه فعلی ظاهری است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/61 ر.ک: همان، ص61]</ref>. | ||
جواهری در ادامه به تعریف لغوی و اصطلاحی (از منظر دانشمندان اهل سنت و شیعه) استنباط و در ضمن آن مفتی و افتا<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/67 ر.ک: همان، ص67-73]</ref>، فقه، فقیه و اصول فقه نموده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/74 ر.ک: همان، ص74-89]</ref>. | جواهری در ادامه به تعریف لغوی و اصطلاحی (از منظر دانشمندان اهل سنت و شیعه) استنباط و در ضمن آن مفتی و افتا<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/67 ر.ک: همان، ص67-73]</ref>، فقه، فقیه و اصول فقه نموده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/74 ر.ک: همان، ص74-89]</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
اهل سنت برخلاف شیعه معتقد به انسداد باب اجتهاد هستند و معتقدند که همه باید از چهار نفر، یعنی ابوحنیفه، شافعی، مالک و احمد بن حنبل تقلید کنند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/105 ر.ک: همان، ص105]</ref>. از بیان بیشتر محققان و اعترافات اکثر دانشمندان اهل سنت به دست میآید که در آغاز قرن چهارم هجری باب اجتهاد در میان اهل سنت بسته شد و همه به شیوه تقلید گراییدند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/105 ر.ک: همان]</ref>. | اهل سنت برخلاف شیعه معتقد به انسداد باب اجتهاد هستند و معتقدند که همه باید از چهار نفر، یعنی ابوحنیفه، شافعی، مالک و احمد بن حنبل تقلید کنند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/105 ر.ک: همان، ص105]</ref>. از بیان بیشتر محققان و اعترافات اکثر دانشمندان اهل سنت به دست میآید که در آغاز قرن چهارم هجری باب اجتهاد در میان اهل سنت بسته شد و همه به شیوه تقلید گراییدند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/105 ر.ک: همان]</ref>. | ||
حسن ظن به سلف و سوء ظن به خلف، ضعف و اضطراب سیاسی در جامعه اسلامی، ظهور اختلالات شدید که به درگیری و تفسیق و تکفیر و مقاتله کشیده میشد، عدم اعتماد ب هنفس و ترس از اجتهاد و خودباختگی در برابر گذشتگان، خوف از تجاوز از حدود شرع، ادعای اجتهاد از جانب افراد نااهل، نبودن فرد واجد شرایط و ناامیدی از وجود او تا روز قیامت، حصول اجماع بر تعبد در برابر آرای مجتهدان چهارگانه، حفظ نظم اجتماعی، ترس از آشفتگی سیاسی و... از جمله عواملی است که در کتب مختلف | حسن ظن به سلف و سوء ظن به خلف، ضعف و اضطراب سیاسی در جامعه اسلامی، ظهور اختلالات شدید که به درگیری و تفسیق و تکفیر و مقاتله کشیده میشد، عدم اعتماد ب هنفس و ترس از اجتهاد و خودباختگی در برابر گذشتگان، خوف از تجاوز از حدود شرع، ادعای اجتهاد از جانب افراد نااهل، نبودن فرد واجد شرایط و ناامیدی از وجود او تا روز قیامت، حصول اجماع بر تعبد در برابر آرای مجتهدان چهارگانه، حفظ نظم اجتماعی، ترس از آشفتگی سیاسی و... از جمله عواملی است که در کتب مختلف بهعنوان دلایل انسداد باب اجتهاد ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/107 ر.ک: همان، ص107]</ref>. | ||
جواهری، اجتهاد در عصر معصومین(ع) را به دو دوره عصر رسالت و عصر امامت تقسیم نموده است. اجتهاد در عصر رسالت، سبک، کم زحمت و ساده بود و نیازی به مقدمات علمی فراوان نداشت. اجتهاد در این عصر، به مباحث نظری و استدلالی پیچیده وابسته نبود، مسائل تازه و رویدادهای پیچیده زیاد نبودند و همه رویدادها و یا بسیاری از آنها نص خاصی داشتند. آرا و نظریات متفاوت و متضاد وجود نداشت. اجتهاد، تنها نیازمند کمی ادراک، فهم و تأمل بود تا با مراجعه به منابع بتوان حکم مسئله را استخراج کرد. ارتباط مستقیم قاریان با پیامبر(ص) آثاری داشت. آگاهی بیشتر آنان به نخستین منبع فقه اجتهادی، که قرآن بود و آشنایی با خصوصیات و ویژگیهای آیات، زمان و مکان صدور و شأن نزول آنها، همگی نقش مهمی در تسهیل استنباط داشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/126 ر.ک: همان، ص126]</ref>. در این دوره، عدهای از صحابه، جزء فقهای شیعه به حساب میآمدهاند؛ از جمله: ابن عباس، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، ابورافع، ابراهیم، عمار بن یاسر و مقداد. همین افراد با شخصیتهای دیگری همچون جابر بن عبدالله انصاری، از معروفان به فتوا بودهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/127 ر.ک: همان، ص127]</ref>. اجتهاد صحابه پس از جنگ احزاب، اجتهاد سعد بن معاذ، اجتهاد عمار در تیمم و... نمونههایی از اجتهاد صحابه در عصر رسالت است که نویسنده به شرح آنها پرداخته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/127 ر.ک: همان، ص127-132]</ref>. | جواهری، اجتهاد در عصر معصومین(ع) را به دو دوره عصر رسالت و عصر امامت تقسیم نموده است. اجتهاد در عصر رسالت، سبک، کم زحمت و ساده بود و نیازی به مقدمات علمی فراوان نداشت. اجتهاد در این عصر، به مباحث نظری و استدلالی پیچیده وابسته نبود، مسائل تازه و رویدادهای پیچیده زیاد نبودند و همه رویدادها و یا بسیاری از آنها نص خاصی داشتند. آرا و نظریات متفاوت و متضاد وجود نداشت. اجتهاد، تنها نیازمند کمی ادراک، فهم و تأمل بود تا با مراجعه به منابع بتوان حکم مسئله را استخراج کرد. ارتباط مستقیم قاریان با پیامبر(ص) آثاری داشت. آگاهی بیشتر آنان به نخستین منبع فقه اجتهادی، که قرآن بود و آشنایی با خصوصیات و ویژگیهای آیات، زمان و مکان صدور و شأن نزول آنها، همگی نقش مهمی در تسهیل استنباط داشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/126 ر.ک: همان، ص126]</ref>. در این دوره، عدهای از صحابه، جزء فقهای شیعه به حساب میآمدهاند؛ از جمله: ابن عباس، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، ابورافع، ابراهیم، عمار بن یاسر و مقداد. همین افراد با شخصیتهای دیگری همچون جابر بن عبدالله انصاری، از معروفان به فتوا بودهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/127 ر.ک: همان، ص127]</ref>. اجتهاد صحابه پس از جنگ احزاب، اجتهاد سعد بن معاذ، اجتهاد عمار در تیمم و... نمونههایی از اجتهاد صحابه در عصر رسالت است که نویسنده به شرح آنها پرداخته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8230/1/127 ر.ک: همان، ص127-132]</ref>. |
ویرایش